🕊❣هُـــــــــــوَالشَــــــــهید🕊❣
🔰به مناسبت سالروز شهادت
🔰شهید_سیدمحمود_موسوی
🔰تاریخ تولد : // //۱٣۶۰
🔰تاریخ شهادت : ۱٣ /۱۳/ ۱٣٩۰
🔰محل شهادت : سردشت
🔰مزار شهید : آرامگاه شهدای کمانگر کلای مرکزی
💥از غیرتمندان نسل اول انقلاب بود. از آنهایی که نه انقلاب را دیده بودند و نه در جبههها توانسته بودند حماسه آفرینی کنند. اما این روزها که دشمن سرزده میآید و بر کوس جنگ میخوانَد، اینها از سابقونِ رسیدن به خط مقدم هستند.
💥عضو نیروی زمینی سپاه بود. همسرش هم از سختی های زندگی با او گاه بود، اما عاشقانه دست در دست او گذاشت تا ادامه راه را باهم طی کنند. مراسمی ساده بعد از بازگشتشان از حج، آنها را آماده بندگی کرد. سالهای باهم بودنشان کوتاه بود. به قول همسرش: هشت سال دفاع مقدس
💥بهمن سال ۸۸، فرشتهای کوچک به رویشان لبخند زد و زندگی منظرهای دیگر از زیباییهای پاکش را، در قاب چشمان آنها به تصویر کشید.
💥واما وداع...؛ وداع همیشه جانکاه است. سنگینی کوه را بر قلبت حس میکنی، آنگاه که میدانی این وداع، وداعِ آخر است و این رفتن را بازگشتی در پیش نیست. آخرین نگاهها را به همسر و دخترکش، ریحانه سادات، انداخت. این، مأموریتی بود برای مقابله با گروهک تروریستی پژاک، بر بلندای کوهها. همانجا که آسمان نزدیکتر است. ارتفاعات جاسوسان، سکوی پرواز سید محمود بود.🕊
🤲 برای سلامتی امام عصر عجل الله...
هدیه به ارواح مطهر شهدا....امام شهدا....
شهیدسرافراز<<سیدمحمودموسوی>>
<<صلــــــــــوات>>
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#زیارت_نامه_امام_حسن_مجتبی (علیه السلام)
*ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﺭَﺳُﻮﻝِ ﺭَﺏِّ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﺃَﻣِﻴﺮِ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔَ ﺍﻟﺰَّﻫْﺮَﺍﺀِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣَﺒِﻴﺐَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻِﻔْﻮَﺓَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﻣِﻴﻦَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣُﺠَّﺔَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻧُﻮﺭَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻِﺮَﺍﻁَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺑَﻴَﺎﻥَ ﺣُﻜْﻢِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻧَﺎﺻِﺮَ ﺩِﻳﻦِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺴَّﻴِّﺪُ ﺍﻟﺰَّﻛِﻲُّ ، ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﺒَﺮُّ ﺍﻟْﻮَﻓِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻘَﺎﺋِﻢُ ﺍﻟْﺄَﻣِﻴﻦُ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻌَﺎﻟِﻢُ ﺑِﺎﻟﺘَّﺄْﻭِﻳﻞِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻬَﺎﺩِﻱ ﺍﻟْﻤَﻬْﺪِﻱُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﻄَّﺎﻫِﺮُ ﺍﻟﺰَّﻛِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲُّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﺤَﻖُّ ﺍﻟْﺤَﻘِﻴﻖ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪُ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖُ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﺑَﺎ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦَ ﺑْﻦَ ﻋَﻠِﻲٍّ ﻭَ ﺭَﺣْﻤَﺔُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺑَﺮَﻛَﺎﺗُﻪُ.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘بسمہ رب الشهدا والصدیقین⚘
🔰به مناسبت سالروز شهادت
🔰شهید_کمیل_صفری_تبار
🔰تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۷
🔰تاریخ شهادت : ۱۳ شهریور ۱۳۹۰
🔰مزار شهید : بابل
❇️در خرداد متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد... پسری متولدِ هشتمین روزِ خردادماه⚘
❇️پدر عاشق چمران بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها...پس نامش را در شناسنامه مصطفی گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل❤️
❇️خو گرفته با هیئت و اشک رشد کرد و بزرگ شد...دیپلم گرفت و در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل داد اما چیزی از عشقش به دانشگاه_امام_حسین (ع) کم نشد. سرانجام در ماهِ دوم آموزشیِ سربازی جذب س.پاه شد.
❇️برای کمیل اما اینجا پایانِ راه نبود...حالا همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه صابرین بود. میخواست در بالاترین قله خدمت بایستد و جان فشانی کند. عضو صابرین شد و عاشقانه خدمت میکرد.
❇️آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم شهادت را طلب میکرد🕊
❇️خبر رسید گروهِ پژاک پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی غرب شدند. و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده پرواز بودند...🕊
❇️به تاسی از مادرِ_بی_نشان(س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید. کمیل، مدافع وطن شد🇮🇷
❇️امروز هم برای این وطن، مدافعانی سفید_پوش قد علم کرده اند تا حافظِ جانِ مردم سرزمینشان باشد👨⚕
برای سلامتی امام عصر عجل الله...
هدیه به ارواح مطهر شهدا....امام شهدا....
شهیدسرافراز<<کمیل صفری تبار>>
<<صلــــــــــوات>>
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#اهمیت_و_احترام_به_حرف_پدر
#شهیدمدافعحرم_موسی_جمشیدیان🌷🕊
موسی وقتی سپاه قبول شد و رفت شیراز بعد از کسب معدل عالی که می خواس برگرده، بهش پیشنهاد کردن که بیا به جای لشکر هشت که پیشرفت خوبی خواهی داشت
ولی شهید موسی گفت پدرم رضایت ندارن که برم شیراز
پدرم گفت رضایت پدرت با من پدر گفتن، تو برو ولی موسی نمیرفت
گفت لشکر همینجا میرم ، پدرم به موسی گفت چرا آخه اونجا که پیشرفت بهتری میکنی موسی فقط یه حرف زد و گفت اگر بناس در تهران پیشرفت کنم در لشکر هشت همین جا ،با رضایت پدرم پیشرفت می کنم
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🏴🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘بســـــــــمہ رب الشــــــــــهدا⚘
🔹به مناسبت سالروز تولد
🔹شهید_قدیر_سرلک
🔹تاریخ تولد : ۱۳ /۶/ ۱۳۶۳
🔹تاریخ شهادت : ۱۳ /۸/ ۱۳۹۴
🔹مزار شهید : گلزار شهدای ده امام پاکدشت
🔹محل شهادت : حلب، سوریه
🔹عین. شین .قاف ،میشود عشق!
سه حرفی که برای هرکس یکجور معنا میشود.
🔹برای من و امثال من، معنای دقیقی ندارد و مشخص نیست ما در این سه حرف به دنبال چه هستیم، اما می شناسم آنهایی را که این سه حرفی برایشان در چهار حرف دیگر معنا میشود.
عشق، در حسین(ع) معنا میشود!
و حسین معنی آزادیست و مریدان او هم آزاده اند.🌹
🔹آزاده های عاشقی که بار دیگر به میدان آمدند تا ثابت کنند اگر هزاروچهارصدسال پیش نبودند که به ندای هَل_مِن_ناصِرٍ_یَنصُرُنی اربابشان لبیک بگویند، حال هستند و به ندای عقیله_بنی_هاشم لبیک میگویند❤
🔹در قاموس مریدان حسین، همین بس که غیرتشان ریشه در غیرت عباس_ابن_علی دارد ، صبر و مقاومتشان ریشه در صبر حضرت_زینب(س) و آزادگی شان را هم از حسین_بن_علی دارند.
🔹قدیر هم یکی از مریدان حسین بود که پایان دفتر زندگی اش را متفاوت رقم زد. عشق را در حسین(ع) معنا کرد و راه حضرت عشق را گرفت تا به آخر رسید.
به جنون رسید.
🔹مگر نه اینکه شرط عاشقی جنون است.
او مجنون بود و عشقی منتهی به نور را در خود پرورید.
اصلا گویی از ابتدا چشم گشوده بود تا در نور خلاصه شود.
چه مبارک ولادتی.
چه نورانیتی.😍
👌آری! همین است.
{حا یا سین نون؛ تلک آیات الجنون}
برای سلامتی امام عصر عجل الله...
هدیه به ارواح مطهر شهدا....امام شهدا....
شهیدسرافراز<<قدیرسرلک>>
<<صلــــــــــوات>>
🌹🍃🌹🍃
@shahidNaza
🔴خبرفوری
صبح امروز ستوانسوم #امیرکیوانلو از پرسنل فاتب در یک عملیات آزاد سازی گروگان به شهادت رسید
💢سارقین در پایتخت زمینگیر شدند
🔹درگیری پلیس با سارقین و دستگیری آنان
🔹به گزارش پایگاه خبری شهدای فراجا، ساعتی قبل ماموران کلانتری 106 تهران بزرگ طی اعلام مورد 110 مبنی بر سرقت از منزل به محض اجرای دستور مامورین وارد منزل گردیده که یکی از سارقین از محل ارتکاب جرم فرار و یکی دیگر وقتی خود را در محاصره می بیند بلافاصله از محل اختفای خود بیرون آمده و با استفاده از چاقو سینه مامور کلانتری 106 را مورد ضرب و جرح قرار می دهد .
🔹ماموران انتظامی بلافاصله با در نظر گرفتن حضور مردم در محل و همچنین حضور خانواده شاکی در منزل با اقدامات فنی و پلیسی سعی در آرام کردن سارق نموده که در این هنگام بازداشت می گردد و تحویل مقامات قضایی داده می شود .
🔹متاسفانه در این درگیری استواریکم محمد کیوانلو یکی از کارکنان کلانتری 106 بر اثر شدت جراحات وارده به وی به بیمارستان منتقل گردید علی رغم تلاش های فراوان کادر درمان نامبرده به درجه رفیع شهادت نائل می گردد.
🔹شهیدمحمد کیوانلو متاهل و اهل سبزوار می باشد
شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون برادر جلیل هست🥰✋
*شهیدے ڪه با روضه حضرتـــ رقیه(س) آسمانے شد*🕊️
*🌷شهید جلیل خادمی*
تاریخ تولد: ۱۵ / ۴ / ۱۳۵۶
تاریخ شهادت: ۲۴ / ۸ / ۱۳۹۴
محل تولد: فارس/ فسا،امیرحاجیلو
محل شهادت: سامرا
*🌷همسرشهید← هر بار که اسم سوریه را می آورد دلم می لرزید و راضی نمیشدم.🥀یک روز به من گفت: «ماندهام با این همه اعتقاداتی که داری چرا راضی نمیشوی به سوریه بروم،‼️جواب حضرت زینب و رقیه را خودت بده...»🥀در باورم نمیگنجید که بخواهم جلیل را به این زودی از دست بدهم.🥀نگاهم در نگاهش قفل شد.🥀(با خود میگفتم مرا به که واگذار کردی ... راه برگشتی برای من نگذاشتی...)🥀شرمنده شدم سرم را پایین انداختم و همان لحظه از تمام وجودم جلیل را به حضرت زینب سپردم.🌙جلیل حاجت قلبیاش را از حضرت فاطمه زهرا (س) گرفت و مدافع حرم شد🕊️علاقه زیادی به روضه حضرت رقیه(س) داشت🏴 به همین جهت هیئتی را به نام فاطمیه راه اندازی کرد.🌙 این هیئت متشکل بود از تمامی خویشاوندان دور و نزدیک💫هر هفته همه گرد هم میآمدیم و زیارت عاشورا میخواندیم📿سامرا که رفت زنگ زد📞 گفتم جلیل 5 صفر روضه حضرت رقیه را فراموش نکن🌙گفت همان روز به سامرا می روم و از آنجا نائب الزیاره همه هستم و تماس میگیرم.📞نمیدانستم روضه در آن روز شامل حال یتیمان من هم می شود🥀همزمان با لحظاتی که زمزمه زیارت عاشورا بر لبان ما بود🤲🏻 و اشک بر مظلومیت حضرت رقیه(س) میریختیم🥀جلیل در جوار مرقد ملکوتی امام حسن عسکری(ع) و امام علی النقی (ع) 🌙در آستانهی شهادت حضرت رقیه(س)🏴 آسمانی شد*🕊️🕋
*شهید جلیل خادمی*
*شادی روحش صلوات*💙🌷
#هوالعشق
#معجزه_زندگی_من
#نویسنده_رز_سرخ
#قسمت_سی_دوم
.
.
.
بعد از کلی بحث قرار شد فردا با حسین برم یه دست لباس مناسب بخرم
گیر داده بودن چادر سرم کنم من زیر بار نرفتم😒 مامانم هی میگفت لباسات مناسب نیست همشون جذبو کوتاهن از نظرخودم اینجوری نیست ولی اینا حرف خودشونو میزنن دیگه کلافه شده بودم قبول کردم یه لباس مناسب بگیرم که چادرو بیخیال بشن
.
.
صبح باصدای مامان چشمامو باز کردم
مامان_حلما جان پاشو مگه نمیخوای بری خرید
پاشو کاراتو بکن حسین منتظره
حلما_😐😐مامان کی اول صبح میره خرید اخه این همه وقت
مامان_کجا اول صبحه اخه ساعت11دختر
تاتو بخوای یکم کاراتو بکنی اماده بشی ظهر شده حسین بچم کار داره برید زود خرید کنید اونم به کارش برسه
حلما_خب حالا حسین نیازی نیست بیاد بره به کارش برسه من خودم هر وقت خواستم میرم😕😕
مامان_تو باز میری هر چی دلت میخواد میخری منم که وقت نمیکنم بیام حسین باشه حداقل نظر بده یه لباس مناسب بگیری
حلما_عههه مامان مگه سلیقه خودم چشه قرار نیست که من به سلیقه شماها لباس بپوشم😒😒😒
مامان_حالا این یه بارو به سلیقه ما لباس بگیر زشته جلو حاج کاظم اینا ابرو داریم
حلما_هوووف باشه مامان جان باشههه
شما برو منم الان میام😩😩
ببین توروخدا روزمونو چجوری شروع میکنیم انگار خودم نمیفهمم این چیزارو
همش تذکر میدن
سعی کردم آروم باشم با حرص خوردن که چیزی درست نمیشه
تختمو مرتب کردم . یه آبی به دستو صورتم زدم رفتم پایین
حسین نشسته بود جلو تلوزیون
_سلام صبح بخیر
حسین_سلام ظهربخیر خانومِ سحر خیز😜
حوصله کل کل نداشتم
یه شکلک ریزی براش دراوردم رفتم سمت اشپزخونه صدا خندشو شنیدم
مامان_صبحانه رو جمع نکردم رو میزه بشین بخور
باشه ای گفتم نشستم مشغول خوردن شدم
خواستم میزو جمع کنم که مامان گفت برو اماده شو تو خودم جمع میکنم
منم از خدا خواسته 😂😂
حسین _حلما باز یه ساعت معطل نکنی ها زود اماده شو بریم منم به کارام برسم
حلما_از حالا بخوای غر بزنی نمیاما اصلا😒😒😒
حسین_اوووه چه لوسم شده باشه بابا ما دربست در خدمتیم اصلا هر چی شما بگی
حلما_😂😂بعله درستشم همینه یه رب دیگه آمادم داداشِ فدارکاره مهربانم😁😁😂😂
.
.
بعد کلی سفارش مامان راه افتادیم
حسین_خب کجا بریم؟
_اووم اول بریم ستارخان
حسین_چند جا قرارا بریم مگه😕😕
_خب اول بریم اونجا اگه لباساش خوب نبود میریم یه جای دیگه😊😊
حسین_منم که آژانسم دیگه😐😐
_نههه شما داداش گلِ منی😍😂
.
.
بعد کلی گشتن یه سارافن سنتی زرشکی خریدم که اندازش چند سانت بالا تر از مچ پام بود باپیرهنِ زیرش که مشکی رنگ بود با گلای زرشکی
حسین هم خوشش اومد گفت هم شیکه هم حجابش کامله
نزدیکای ساعت 5بود برگشیم خونه
خداروشکر مورد پسند مامان هم بود...
داشتم لباسامو جابه جا میکردم
گوشیم زنگ خورد
شمارش ناشناس بود یکم فکر کردم آهاان احسانِ پسره از رو هم نمیره
ریجکتش کردم
باز عصبی شدم یاده کار سپیده افتادم
شمارشو گرفتم
همینجور تو دلم داشتم بهش بدو بیرا میگفتم
بعد چندتا بوق جواب داد
سپیده_سلام حلی
_علیک سلام
سپیده این چه غلطی بود کردی هان
سپیده_اوهو چه خشن چه کاری؟
_برای چی شماره منو دادی به اون پسره
_چرا سرخود هر کاری که دلت میخوادو انجام میدی
_بااین کارا حس میکنم نمیشناسمت
سپیده_ خب خب انقدر تند نرو هانی
بزار برات توضیح میدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه مُردَم چی؟!
اگه قبل اربعین چشامو بستم چی؟
اشکامو ببین... 😭
#اربعین #کربلا
#استوری_مذهبی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
.السلام علی آل یاسین 😔✋🌴🥀
السلام علیک یا صاحب الزمان
ادکنی ولا تهکنی💛🌴🥀
سلام مولا جااااان صبحت بخیر💛🌴🥀
اے یوسف زهرا سفرت ڪے بہ سر آید؟
ڪے چهره ماهت ز پس پرده در آید؟
از پیڪ صبا ڪے شنوم آمدنت را؟
ڪے بانگ اناالمهدیت از ڪعبہ بر آید؟
یاصاحبالزمان🤲
بهتوجانمیدهماینقیدبدون#شرطاست..
#اللﮩـمعجـللولیـڪالفـرج💛🌴🥀
🤲
گاه از عشقت شقايق ميشويم
گاه بــــــا موج تو قايق ميشويم
تعجیل در فرج و سلامتی و آرامش قلب نازنین آقا جانمان صاحب الزمان عليهالسلام خودتو بیمه کن با ۱۴
صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد
وعجل فرجهم🌴🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بسم رّبّّّ اّلّشّهّـّבّاّءّ פּّّ اّلّصّـّבّیّقّیّنّ"ّ
رفیقان میروند نوبت به نوبت
خوش آن روزی که نوبت برمن آید
رفیقان میروندمن مانده ام من
زخیل عاشقان جا مانده ام من
به نام خدا ، صبحتون زیبا ، یاد کنیم از شهدا🌹
🌷سالگرد #_شهدای ارتفاعات جاسوسان سردشت
در چنین روزهای از شهریور ماه سال 1390 در ارتفاعات جاسوسان و در درگیری مستقیم با گروهک تروریستی پژاک 14 تن از دلاور مردان یگان ویژه صابرین سپاه به فیض شهادت نائل شدند.
روحشان شاد و راهشان مستدام باد❤️
🏴سالروز شهادت جمعی از آسمان نشینهای
ایران سربلند
🎁هدیه ارواح مطهر شـهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#سلام_صبحتون__شهدایی
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
🦋🦋🦋
.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📖 #داستانک ....حتمن بخونید🎈
🔲 مختصری از زندگینامه سلمان فارسی
◾️ به مناسبت سالروز وفات ها حضرت سلمان افتخار ایرانیان
▪️سلمان فارسی ، صحابی مشهور پیامبر(ص) و از یاران امام علی(ع). وی از یاران بزرگ و مورد علاقه پیامبر(ص) بوده؛ تا آنجا که حضرت محمد(ص)، در وصف او گفته است: سلمان از ماست.
▪️ او در غزوههای پیامبر، حضور داشت و ماجرای پیشنهاد وی برای کندن خندق در نبرد احزاب که به شکست مشرکان انجامید، مشهور است.
▪️سلمان پس از رحلت پیامبر(ص)، در شمار یاران علی بن ابیطالب(ع) قرار گرفت. با ماجرای سقیفه مخالف بود، اما با اجازه امیرالمومنین، با صاحبان سقیفه همکاری کرد.
▪️ در زمان حکومت خلیفه دوم، حاکم مدائن شد. با این حال زنبیل میبافت و با دسترنج خودش روزی میگذراند.
▪️سلمان فارسی، در سال ۳۶ قمری در شهر مدائن درگذشت. مدفن وی در مدائن به بقعه سلمان پاک مشهور است.
▪️بنابر برخی از روایات، سلمان ایرانی و زرتشتی بوده و ابتدا روزبه نام داشته است.
▪️در نوجوانی پیرو مسیحیت میشود، و پس از شنیدن پیشگویی مسیحیان درباره ظهور پیامبری در سرزمین عربها، به حجاز میرود.
▪️سلمان ابتدا به دست قبیله بنی کلب، اسیر و به بردگی گرفته و به مردی از بنی قریظه فروخته میشود و همراه او به مدینه میرود. در مدینه پیامبر اکرم(ص) را دیده و به او ایمان میآورد.
▪️پیامبر(ص) او را خریده، آزاد میکند و نام سلمان را بر او میگذارد.
▪️سلمان در جمادی الأول سال اول هجری اسلام آورد. او شنیده بود یکی از نشانههای آخرین پیامبری که ظهور میکند آن است که صدقه نمیخورد اما هدیه را میپذیرد و بین دو کتفش مُهر نبوّت حک شده است، از این رو هنگامی که در محله قباء با پیامبر اکرم(ص) برخورد کرد، مقداری آذوقه به رسم صدقه به آن حضرت داد. پیامبر(ص) از آن آذوقه به یاران داد اما خودش از آن نخورد.
▪️سلمان این جریان را یکی از آن نشانههای سه گانه به حساب آورد. بار دیگر در مدینه، پیامبر(ص) را دید. مقداری آذوقه به عنوان هدیه به آن حضرت داد و ملاحظه کرد که این بار خود حضرت از آن آذوقه خورد.
▪️برای بار سوم، حضرت را در تشییع جنازه یکی از یاراناش دید. به او سلام کرد و پشت سر او به راه افتاد تا نشانه سوم را نیز مشاهده کند. پیامبر(ص) که دریافت سلمان درصدد چیست، لباسش را طوری کنار زد که سلمان مُهر نبوت را در بین دو کتف ایشان ببیند. در این وقت سلمان خود را به دامان پیامبر انداخت و بدنش را بوسه باران کرد و اسلام آورد.
سلمان در سال اول هجرت از صاحبش خریداری و آزاد شد بهای آزادی او غرس ۳۰۰ یا ۴۰۰ درخت خرما و ۴۰ اوقیه طلا بود که از سوی رسول خدا(ص) و با کمک صحابه پرداخت شد.
خود سلمان به این نکته اشاره دارد که رسول خدا او را آزاد کرده و سلمان نام نهاد
▪️مشهورترین روایتی که از پیامبر (ص) درباره سلمان نقل شده، روایت «سلمان منا اهل البیت» است.
▪️ شیخ مفید (درگذشت:۴۱۳ق) نوشته روزی سلمان وارد مسجد شد و حاضرین به احتراماش او را در صدر مجلس جای دادند ولی عمر بن خطاب به بهانه عجمیتِ (عرب نبودن) او بر این کار حاضرین خرده گرفت. پیامبر(ص) با دیدن این صحنه بر منبر رفت و خطبهای خواند و ضمن اشاره به اینکه انسانها از نظر نژاد و رنگ پوست بر هم برتری ندارند فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است»
▪️سخنان دیگری از پیامبر اسلام در فضیلت سلمان نقل شده است. از جمله سخنانی که پیامبر بهشت را مشتاق علی، عمار و سلمان دانسته و یا حدیثی که بر اساس آن خداوند پیامبر(ص) را مکلف به دوست داشتن علی و سلمان و مقداد و ابوذر کرده است.
▪️سلمان در سال ۳۶ق. درگذشت. برخی روایات درگذشت وی را در زمان خلافت عثمان و برخی از روایات آن را در ماههای بعد از خلافت عثمان دانستهاند.[۳۳]
بنابر روایات، سلمان فارسی عمری طولانی داشت و برخی عمر وی را تا ۳۵۰ سال دانستهاند. در برخی از روایات تاریخی آمده است که پس از وفات سلمان، امام علی(ع) از مدینه به مدائن آمد او را غسل و کفن کرد و بر او نماز خواند و دفن کرد.
📚 منابع :
۱) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید
۲) الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا،
۳) تاریخ دمشق ابن عساکر
۴) تاریخ طبری
و .....
♦️🔹بسمہ ربّ الحسین علیه السلام 🔹
✍سالروز شهادتت_مبارک
🚩به مناسبت سالروز شهادت
🚩شهید_حسن_حسین_پور
🚩تاریخ تولد : ٢۰ /۲/ ۱٣۶۱
🚩تاریخ شهادت : ۱۴ /۶/ ۱٣٩۰
🚩محل شهادت : کردستان ، سردشت
🚩مزار شهید : گلزار شهدای قزوین
♦️تقویم آن روز ها را ورق میزنم. چه خبر بود! میتوانستم واژه اردیبهشت را در همان روزها معنا کنم، یک بهشت واقعی! مقارن شدن اردیبهشت با رجبالمرجب ترکیبی ساخته بود دیدنی. در این چرخه فقط جای تو خالی بود. تویی که قرار بود مثل همه ما بیایی و با پایان یافتن رسالتت هم بروی...
♦️اما نه! تو مثل همه ما به این دنیا آمدی، در چرخه سال شصت و یک، در همان اردیبهشتی که بهشتی واقعی بود. اما رسالتت فرق داشت، تو حسن حسین پور بودی، رسول امنیت! امنیتی که در شرق کردستان ربوده شد. در واپسین لحظات تابستان نود خبر ها از گوشه کنار شنیده میشد. تب اولین خبر پایین نیامده، تیتر دومین خبر بالا میرفت. حرف همهشان هم گروهک تروریستی پژاک بود!
♦️قاتلی تازه به میدان آمده که نه، ولی نامش تازه بود. امنیت را به تاراج برده و در صدد حقیقی کردن خیال برانداختن نظام و تجزیه وطنی که از آن برخاسته بود، میتاخت وَ جز تباهی و ویرانی آینده جوانان چیزی در چنته نداشت. پس تو که شور دفاع از میهن را داشتی و آمده بودی برای برپایی امنیت با رفقایت برخاستید؛ خبر حماسهتان گوش دنیا را کر کرد خونبهایش پرواز تو شد🕊
♦️گمانم آن خبر خوش همین بود. آخر وعده داده بودی خبر خوشی برای خانوادهات داری. و به وقت سیزدهمین روز شهریور سال نود خبر سعادتمند شدنت، شد تیتر اخبار وَ همان خبر خوشی که پیکرت حامل آن بود...
🕯ختــــــــــم صــــــــــــلوات🕯
برای سلامتی امام عصر عجل الله...
هدیه به ارواح مطهر شهدا....امام شهدا....
شهیدسرافراز<<امیرمحمداژدری>>
<<صلــــــــــوات>>
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💍#ازدواج_به_سبک_شهدا
🟣شهید مدافعحرم #امیررضا_علیزاده
🎙راوے: همسر شهید
با خواهر شهید در دانشگاه همکلاس بودم. خواهرش مرا برای وی در نظر گرفت. به او گفته بود دوستی دارم در دانشگاه که اخلاق و افکارش شبیه توست.سال دوم دانشگاه که همزمان وارد حوزه هم شدم،مسئله انگار جدّی شده بود.روز میلاد حضرت علی آمدند منزل ما برای صحبتهای اولیه💙😘
خواهرش تعریف میکرد که آقاامیررضا بعد از اقامهی نماز صبح گفته الان برویم خواستگاری. هرچقدرهم به او گفتهاند الآن زود است،گفته فاصلهبین شهرهایمان زیاداست،تا برسیم دیر میشود.من اهل صومعهســرا بودم و ایشان اهل رشــت بود🌈🌎
بالاخره آمدند و صحبتها که انجام شد،نیمه شعبان عقدکردیم.حدودا نُه ماه عقد بودیم و میلاد حضرت فاطمه علیهاالسلام عروسی گرفتیم.خیلی ساده، سر مــزار شهــدا رفتیم و در مراسم عروسیمان هم مولـودی بـود🥰🍹
عروسی ما مقدّمهای شد که نزدیکانمان نیز عروسیهایشان را با مدّاحی و مولودی شروع کنند.خیلیها اعتراض میکردند که روز عروسی چه کسی به قبرستان میرود اما همسرم میخواست شهدا در غم و شادیهایش باشند و من هم هیچ اعتراضی نداشتم💚🦋
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘بسمہ رب الشهدا والصدیقین⚘
✍به مناسبت سالروز تولد
🔰شهید_امیر_کاظم_زاده
🔰تاریخ تولد : ۱۴ /۶/ ۱٣۶۱
🔰تاریخ شهادت : ۱۱ /۳/ ۱٣٩٢
🔰محل شهادت : دمشق
🔰مزار شهید : بهشت زهرا سلام الله علیها
🔰می گویند عشق حسین سن و سال نمی شناسد. از همان کودکی آرام آرام روح و جسمت را دربر می گیرد. غلامِ حسین می شوی و #عاشق روزهای محرم...
🔰امیر کاظم زاده از همان کودکی عشق اهل بیت مخصوصا امام_حسین بر دلش جوانه زده بود. با شروع محرم با بچه ها محله را سیاهپوش می کردند. سنج و طبل می خریدند و برای ارباب عزاداری می کردند.
🔰لحظه به لحظه با عشق امام حسین قد کشید و بزرگ شد و با پیوستن به سبزپوشان س.پاه راهش را استوار کرد
🔰مدتی بعد به درخواست مادر ازدواج کرد و حاصل ازدواجش فرزندی شد که نذر حضرت محمد بود و پس از نوشتن نام هایی که امانت سپردند به صفحه های قرآن، طاها قسمتشان شد و نام عزیز دل پدر شد محمدطاها.
🔰عشق به شهادت در دلش هر لحظه می تپید. در تشییع شهدای_دفاع_مقدس از همه میخواست برای شهادتش دعا کنند و معتقد بود که در باغ شهادت هنوز هم باز است. مدتی بعد که خبر دفاع از حرم_حضرت_زینب را شنید به عشق اباعبدالله راهی شد. مقصد را نگفت فقط از ماموریتی گفت که ممکن است ۴۵ روز طول بکشد.
🔰مادر با محمد طاها شش ماهه بدرقه کرد پسرش را به امید دیدار دوباره. اما شاید محمد طاها میدانست که اخرین دیدار با پدر است که بیقراری کرد و چشم های پدر هر چند قدم یکبار، فرزند شش ماهه اش را میدید و دل کندن را تمرین می کرد. شاید هم به یاد شش_ماهه ارباب بغض می کرد و استوارتر قدم بر میداشت.
🔰مدتی بعد در باغ شهادت باز شد و خودروی پر از مهمات بهانه و تیر عدو سبب خیر تا فرنانده این بار در میان شعله های آتش به باغ آرزویش برسد. سه روز در محاصره در میان شعله های آتش سوخت. از امیر اربا اربا چیزی نمی توان گفت اما مادر هنوز هم منتظر است تا قامت تک پسرش را بعد از خداحافظی آخر ببیند. حال، محمد طاهای شش ماهه مردِ کوچک خانه شده و دلتنگی هایش را با قاب پدر شریک می شود .دست می کشد بر عکس پدر و از حسرت هایش می گوید. از دیدن روی پدر و یک سفر با پدر آن هم به مقصد مشهدالرضا...
⚡️ختــــــــــم صلــــــــــــوات⚡️
برای سلامتی امام عصر عجل الله...
هدیه به ارواح مطهر شهدا....امام شهدا....
شهیدسرافراز<<امیرکاظم زاده>>
<<صلــــــــــوات>>
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh