eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
#خواهرانه....🌺 روزها در فکر و شبها #خواب می بینم تو را خواب شب بیهوده است #بیـدار می خواهم تو را #شهید_محمدرضا_دهقان🌷 #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ با نام تو راه #عشـــق آغاز شود شب با نفس #سپيده دمساز شود با نام تو ای #بهار جاری در جان يک بـــاغ #گل_محمدی باز شود 🌸 🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#همت_دݪهـا صبـــ☀️ــح است و هـواے دݪِ مـن مثـݪِ #بـــ‌هار است❣ پݪڪـے بـزن و صبـح بخیـرِ #غــزݪم باش... #شهیدمحمدابراهیـم‌همت❤️ #سلام_صبحتون_شهدایی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه0⃣7⃣ 💠آب آلوده 🔸ماسک و سایر وسایل آموزش را آماده کردند. بحث #بمبهای_شیمیایی بود که به س
🌷 ⃣7⃣ 🔸داخل استراحت می کردیم. طرفِ عصر آمد، پرده را بالا زد و گفت هر چه زودتر بیرون بیایید و به بشوید، مسئله ای هست که باید با شما در میان بگذارم. 🔹ما هم حسابی ، خواب آلود، پایمان پیش نمی رفت. هنوز از درگاه دور نشده یکی از رفقا گفت: می دانید که ما اصلاً از این خط و خط بازیها نمی آید، آن هم در این هوای .😂😂 😁 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#دلگیرم !! هرچہ میــدوم! بہ گرد #پایتـان هم نمیرسم!💔 مسئلہ یڪ #سـربـنـد و لـبـاس خاڪے نیست! هواے #دلـم از حد هشــدار گذشتہ!😭 #شہـــــدا یارے ام ڪنید... شهید نشوم می میرم...😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
خوشبختـــــے یعنـے : ☘حس‌ ڪنی‌ #شهید دارد تو را‌ مینگرد و تو به احترامش از #گناه فاصله میگیری... #شهید_خلیل_تختی_نژاد 🌷 #آسمانی_من #مارانگاهی_ازتوتمام_است... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣1⃣3⃣ 🌷 💠حضرت مادر و پارچه سبز 🌷از مادر شهید « » درخواست نمودم تا خاطره ای را برایم نقل نماید، ایشان به روایت خاطره زير پرداخت: 🌷«چند ماهى از شهیدم🕊 نگذشته بود، شبی⛅️ در خواب دیدم زنی با وارد حیاط منزلمان شد، در حالی که دو جنازه به همراه داشت😟، بر روی یکی پارچه ی ، و بر دیگری پارچه ی کشیده شده بود». 🌷آن زن گفت، این جنازه که پارچه ی سبز دارد شماست، از خواب پریدم😥، شوهرم را بیدار کردم و گفتم: اسفندیار! مهرداد شهید شده🕊 است! شوهرم گفت: «مگر عقلت را از دست دادی این وقت شب.» من چیزی نگفتم از آن جا که چندین بار خواب های ی من تعبیر شده بود، اطمینان داشتم که اتفاقی افتاده است.😔 🌷همسرم دیگر بیدار شده بود، بر اعصابم مسلط شدم و خوابم را برایش تعریف کردم. او فقط سکوت⭕️ کرد. فردای آن روز به بازار رفتم و تمام وسایل و لوازم پذیرایی، به تعداد وابستگان و فامیل که به دیدن ما می آمدند را . شوهر و فرزندانم هاج و واج مانده بودند😧 و با ناباوری وسایل خریداری شده را تماشا می کردند. روز بعد خبر شهادتـ🕊 مهرداد را برای ما آوردند. راوی: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#رخسار تو سپیــد در پیش #زینب (س) است ... 🕊 جانـــا ، #شفاعتـے بہ رخِ تیـره و تار مــا ... 🕊 #شهید_جهاد_مغنیه🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
آنها که #سَروهای سربلند را نماد پایداری و #مقاومت گفتند ، #نخل‌های مقاوم خرمشهر را ببینند که #سرجدا هم از پای ننشستند . . . همچون #دلیرانِ ایران زمین...‌ همچون دلیران #خرمشهـــر...🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💫 😭😭 🔰روزهای اول جنگ، شهر اشغال شده‌ی ... جوانی را به همراه مادرش به مقر بعثی ها می‌آورند 🔰یکی از مسئولین (ستوان عطوان) دستور می‌دهد دختر را به داخل بیاورند! 🔰 را بیرون سنگر نگه می‌دارند؛ لحظه ای شیون مادر قطع نمی شود...😔😔 🔰دقایقی بعد ⏱بانوی جوان با حالتی مضطرب، دستان و و لباس پاره شده سراسیمه از داخل سنگر به بیرون فرار می کند... 🔰تعدادی از سربازان به داخل سنگر می روند و با ستوان عطوان مواجه می شوند 🔰دختر جوان حاضر نشده را به بهای آزادی بفروشد📛 و با سرنیزه، ستوان را به هلاکت رسانده 👊و حتی اجازه نداده از سرش برداشته شود👌... 🔰خبر به گوش فرمانده مقر می رسد؛با دستور سرهنگ یک گالن روی دختر جوان خالی می کنند😵... 🔰در چشم بهم زدنی آتش 🔥تمام بانو را فرا می‌گیرد و همانند شعله ای به این سو و آن سو می‌دود... و لحظاتی بعد جز دودی🌫 که از بلند می‌شود چیزی باقی نمی ماند!!...😔😔 🔰فریادهای دلخراش برای بعثی ها قابل تحمل نیست، مادر را نیز به همان سبک به جگر گوشه اش می رسانند...😔😔 😔😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh