#قسمت_صد_و_سی_و_پنج
#ناحله🌱✨
ریحانه باهام حرف میزد و من سعی میکردم نگاه قشنگ محمد و صدای مهربونش و برای همیشه تو ذهنم ثبت کنم.
کلی تو دلم قربون صدقه اش رفتم
قربون صدقه چشم هاش ،صداش، لبخندش،نگاه جدیش، مهربونیش،حجب و حیاش، حرفای قشنگش...!
هر ثانیه بیشتراز قبل عاشقش میشدم
هرثانیه بیشتر از قبل بهش وابسته میشدم.
همش تودلم میگفتم :خدایا غلط کردم ببخش من و، ولی مگه میشه قربون صدقه یه همچین آدمی نرفت؟
با احساس درد بازوم،رشته افکارم
گسسته شد.
ریحانه:فاطمه میزنم میکشمتا حواست کجاست؟بی ادب دوساعته دارم فَک میزنم.
_ببخشید عزیزم
تو دلم ادامه دادم :تقصیره این داداشته که برام هوش و حواس نزاشته. رسیدیم خونه و ازش خداحافظی کردم.
محمد بهش زنگ زده بودو وقتی از نبود بابا مطمئن شد گفت سر کوچه میاد دنبالش.
در و باز کردم و مستقیم به اتاقم رفتم.
____
مامان سرش تو گوشیش بود
باباهم کتاب میخوند
از فرصت استفاده کردم و به بابا گفتم : میشه باهم حرف بزنیم ؟
کتابش و بست و گفت : بله بفرما
از خدا خواستم کمکم کنه تا بتونم راضیش کنم.
_بابا،از وقتی فرق بین خوب و بد و تشخیص دادم تا الان که ۲۰ سالم شده فهمیدم که هیچ وقت نشد بدم و بخواین .تا الان هرکاری کردین واسه خوشبختی من بود.بابا من شمارو خوب میشناسم همونطور که شما منو میشناسین،منم میشناسمتون .میدونم میتونین آدم ها رو از رنگ نگاهشون بخونید...
پس چرا با ازدواج ما مخالفت میکنین؟چی از نگاهش خوندین؟
من که میدونم با محمد مشکلی ندارین .من که میدونم راضی نیستین به هیچ وجه کسی و تو مشکل و سختی بندازین. آدمی که دست همه رو تو شرایط سخت گرفته امکان نداره دلش راضی شه کسی و اذیت کنه .
+فاطمه
نگاهم و ازش گرفتم
_بعله
+اون واقعا دوستت داره؟
_یعنی میخواین بگین متوجه
نشدین؟
+فاطمه اون حتی حاضر نشد بخاطرتو از کارش بگذره بازم میگی دوستت داره؟
_مگه همیشه نمیگفتین بهترین آدما اونایین که ارزش هاشون وعقایدشون و باچیزی عوض نکنن؟واسه محمد کار جز ارزش هاش به حساب میاد
+بخاطر محمد مصطفی رو...؟
_نه بابا بخدا نه.این دوتا هیچ ربطی بهم ندارن .بابا درست نیست بخاطر دلخوریتون از من اون بیچاره انقدر اذیت شه...
میدونم فهمیدید چقدر آدم با اراده ای توروخدا اجازه بدید...
+فاطمه حرفات داره نا امیدم میکنه .
میگی میدونی خوشبختیت و میخوام ،میگی میدونی میتونم آدم هارو بشناسم،با این وجود با من بحث میکنی؟مگه من بچه ام که باهات لج کنم. تو عقلت کامل شده منم به نظرت و انتخابت احترام میزارم.
ولی دلم میخواست بیشتر ازاین بهم احترام بزاری و به حرفام اعتماد کنی دیگهمهم نیست حالا که بحث و به اینجا کشوندی بزار برات بگم
فاطمه من قصدم از تمام مخالفت هام واسه این بود که بیشتر بشناسمش، میخواستم امتحانش کنم. میخواستم از احساس تو بیشتر بدونم.دلم نمیخواست احساسی و بدون منطق رفتار کنی.
من از دار دنیا یه بچه بیشتر ندارم اونم به سختی و بعد کلی نذر و نیاز خدا بهم هدیه کرد .از من انتظار داشتی به راحتی قبول کنم با کسی ازدواج کنی که تازه شناختیمش؟
سرنوشت تو برام خیلی مهمه. آینده ات واسم خیلی مهمه. خودت برام خیلی مهمی. مگه من جز تو و مادرت چی دارم؟
الان هم اونی میشه که تو میخوای،
اگه انقدر مطمئنی خوشبخت میشی
من نه شرطی دارم نه مخالفتی، یعنی از اول همنداشتم،فقط تو اونقدر برام ارزش داشتی که به راحتی قبول نکنم.
رفتم کنارش نشستم و بوسیدمش : فاطمه باید قول بدی خوشبخت شی و هیچ وقت از انتخابت پشیمون نشی.
واینکه،کسی از حرف های امشبمون چیزی نفهمه.فقط تو و مادرت میدونین نیت من چی بوده.
_چشم بابا چشم
حس میکردم امشب بهترین شبه زندگیمه.دل پرازآشوبم آروم گرفته بود
انقدر حالم خوب بود که دلم میخواست زنگ بزنم به محمد و همه چیز و براش بگم .بگم بابام راضی شده و دیگه مشکلی نیست.
ولی صبر کردم تا فردا به ریحانه خبر بدم.
___
چهار روز از آخرین دیدارم با محمد گذشته بود.با مامانم و دختر خالم تو راه آزمایشگاه بودیم.از اینکه قرار بود محمد و ببینمبه شدت خوشحال و هیجان زده بودم.از وقتی که بابام به ازدواجمون رضایت داد احساس میکنم دارم رو ابرها راه میرم.
داشتم به محمد فکر میکردم که،سارا زد رو بازومو گفت : عروس خانومپیاده شو رسیدیم.
اینطور خطاب شدن من رو سر ذوق می آورد.از ماشین پیاده شدم و روسریم رو مرتب کردم.
با مامان هم قدم شدم و رفتیم داخل.با اینکه ساعت ۸ و نیم صبح بود،آزمایشگاه تقریبا شلوغ بود.با چشم هام دنبال چهره آشنا میگشتم که یهو نگاهم به محمد افتاد و با شوق گفتم: مامان،اونجان
رفتیم سمتشون. ریحانه که تازه متوجه ورودمون شد،ایستاد و با قدم های بلندخودش رو به ما رسوند.بعد سلام و احوال پرسی با مامان و دخترخاله ام،طبق معمول خودش و تو بغلم پرت کرد و گفت: سلام زن داداش خوشگل من
یاد خدا 61 (2).mp3
9.78M
مجموعه #یاد_خدا ۶۱
#استاد_شجاعی | #رهبری
نقش «توجه» و «حضور قلب» در انجام عبادات !
✦ «توجه در عبادت» یعنی چه؟
✦ چرا ما توان «توجه و حضور قلب» نداریم؟
✦ برای رسیدن به قدرت «توجه» ابتداییترین قدم کدام است؟
@shahidNazarzadeh
@ostad_shojae | montazer.ir
یاد خدا ۶۲.mp3
10.59M
مجموعه #یاد_خدا ۶۲
#استاد_شجاعی
#شهید_مطهری
#حجهالاسلام_قرائتی
✦ در هنگام خرید، بازار، مهمانی، عروسی، مسافرت و ... چه اتفاقی در درون انسان رخ میدهد که فضای قلب انسان به یکباره از معنویات خالی شده و به سرعت جاذبهها، فقدانها و حسرتها جایگزین آن میگردد؟
@shahidNazarzadeh
@ostad_shojae | montazer.ir
#سلام_امام_زمانم
🍂ای کاش که خواب وصل تعبیر شود
آوازه حُسن تو جهان گیر شود...
🍂بر بام رسیده آفتاب عمرم
ترسم به خدا نیائی و دیر شود...
#سلاممولایغریبم
#امام_زمان♥
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نهج البلاغه
حکمت 117 - پرهيز از افراط و تفريط در دوستى با امام عليه السّلام
وَ قَالَ عليهالسلام هَلَكَ فِيَّ رَجُلاَنِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ🌹🍃
و درود خدا بر او، فرمود: دو تن به خاطر من به هلاكت رسيدند: دوست افراط كننده، و دشمن دشنام دهنده
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات شهید
سر قبر شهید تورجی زاده که رفتیم دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو
من هم دستم را روی قبر شهید تورجی زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید...
اما دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم پس دعا کن تا به خواستهام برسم...
شهادتش را از شهید تورجی زاده خواست...
راوی : همسر شهید
پاسدار مدافع حـرم
شهید#مسلم_خیزاب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌱شهید مهدی زینالدین:
شب آخر که با هم به خط مقدم رفتیم، یکی از رزمندگان، دعای کمیل خواند، و مهدی تا آخر دعا گریه کرد و امام زمان (عج) را صدا زد. نیمههای شب، با وجود خستگی فراوان، سر از خواب برداشت و در سجدهی خضوع، گریهی خوف سر داد. صبح، با صدای اذانش، رزمندگان را بیدار کرد و به نماز جماعت ایستاد.
مهدی زینالدین فقط اهل عبادت نبود؛ اهل کار هم بود. او با اینکه فرمانده بود، هیچ ابایی از این نداشت که سنگر را جارو بزند و پتوها را جمع کند و ظرفها را بشوید.
#شهیدانه 🕊
#امام_زمان ♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ فعال یهودی:
📍صهیونیسم همان گوساله طلایی و بت دروغین قوم موسی است که او را به خشم آورد...
@shahidNazarzadeh
﷽
📸تصویر مربوط به فروردین۹۶ و
بازدید حاج قاسم از خطوط عملیاتی حماه است.
🔸خاطره ابوباقر از آن روز
روز دوم عید بود حاج قاسم با
فرماندهان میدانی در سوریه تماسمیگیرند که جواب این استاوضاع جبهه خوب نیست و احتمال فروپاشی در بخش عمده ای از سوریه وجود دارد حالا روز دوم عید حاج قاسم برای دیدن پدر خود در قنات ملک بود
حاج قاسم گفت:
«بیام؟»
گفتیم
«نه با توکل بخدا خودمان جمع میکنیم
اما حاجی دلش طاقت نیاورد همان روزبلند شد آمد سوریه
حاج قاسم به حماه آمد و به بلندای جبل زین العابدین رفتدوربینرادستگرفت.گفت
«تک اصلی کجاست؟»
جواب داده شد از دو طرف جدی میآیند
حاجی گفت
یک طرف تک اصلی است دقت کردوگفتتک اصلی غرب رودخانه عاصی است
گفتیم به چه دلیل میگویید؟
گفت «دشمن از آنجا با چشم غیرمسلححماه را می بیند، تیر تیربارش از آن نقطه به اینجا میرسد، لذا اشتیاق داردحماه را بگیرد، مثل زمانی که ما دیوارهاو نخلستانهای خرمشهر را میدیدیم و برای رسیدن به آن اشتیاق داشتیم!
اینرا چطورتشخیص نمیدهید؟»
به شوخی گفتم اینطوری اگر ماهم
تشخیص میدادیم که میشدیم حاج قاسم😍
أنتَقَلبي
#ماه_دلم♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📌 معلم شهیدی که روز ششم شروع جنگ آسمانی شد
🔷️ محمدرضا معلم بود و شش روز بعد از شروع جنـگ بشهادت رسید. خوابـش رو دیـدم.
◇ بغلـش کـردم و گفـتـم: «ســراغ مـا رو نمی گیـری؟!» چیـزی نگفـت.
🔸️ گفتم:«تا نگی اون دنیا چه خبره رهات نمی کنم!»
🔻 گفت: « فقـط یـه مطلـب میگـم؛
ما شهـدا شبـهای جمـعه، همـگی میریم خـدمت آقـا سیـدالشـهـدا (ع) »
📚 خـط عاشـقی/ حسین کـاجی
#شهید_محمدرضا_فراهانی
فـرمانده عملیات سپـاه همـدان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
و سلام بر او که می گفت:
«هر گاه امتداد نگاهت
به حرام نرسید، شهیـدی»
شهید عباس کردانی🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#درد_معنایی_ندارد ...
_می پرسم درد داری ؟
_می گه نه زیاد
_می خوای مسکن بهت بدم ؟
_نه
_می گم : هر جور راحتی
لجم گرفته...
با خودم می گم:
این دیگه کیه
دستش قطع شده صداش در نمیاد ...
.
.
#روح را چه نیاز است به جسم ، وقتی کار برای #خدا ست .
درد زمانی درد است که برای غیرِ خدا کار کنی....
.
✨چقدر کارهامون برای خداست؟!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حواست به اتفاقاتی که داره میفته باشه
سخنران استاد شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ آیا امام زمان به دعای ما نیاز دارند؟
سخنران استاد پناهیان
جهت سلامتی و تعجیل در امر
فرج #امام_زمان صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 کلام ناب شهدا
درباره قدس شریف
◇ به برکت خون شهدا
قدس آزاد خواهد شد.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#درسےازشهدا 🕊
همیشه میگفت:
"براے اینکہ گره محبت ما برای همیشه محکم بشه
باید در حق همدیگه دعا کنیم🤲🏻♥️🖇
#شهید_عباس_دانشگر 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh