eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
7هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
نماهنگ قرار هفتگی 1.mp3
4.59M
نماهنگ قرار هفتگی...🏴🍃 ‎‎‌‌‎ السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک ورحمه الله وبرکاته✋🍃🏴 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی بعد از عملیات 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 گفت الان تو جبهه بیشتر به من احتیاج هست تا اون جا ،خودتون ببرین جنازه رو دفن کنید.» " ۲ ". چهلم خدا بیامرز پدرش، آمد.هم‌ تو مشهد تعزیه گرفتیم،هم روستا،تو مسجد روستا،خودش رفت پای منبر و گفت:«الان اهل آبادی همه شون این جا جمع شدن» بعضی ها هم که صحبت می کردندساکت شدند.پیش خودم گفتم:«:چی می خواد بگه؟» صدایی صاف کرد و بلند گفت:« هر کی از بابای خدا بیامرز من هر ناراحتی که داره یا قرض و طلبی داره همین جا بیاد به خودم بگه تا مسأله رو حل کنیم»..... پاورقی ۱- بعدها وقتی از شرایط سخت و استثنایی عملیات میمک می شنیدم،فهمیدم او تا چه حد از خود فداکاری و ایثار نشان داده است. ۲- بعد از شهادتش آقای مجید اخوان می گفتند:همان جا که شما تلفنی صحبت می کردید ما کنار حاج آقا بودیم و از دستش خیلی هم ناراحت شدیم وقتی فهمیدیم تصمیمش برای نیامدن به مشهد قطعی شده، یکی از بچه ها گفت: حاج آقا مگر می شودکه شما تو تشییع جنازه نباشی؟ خدا رحمتش کند، در جواب گفت::حضور من آلان این جا لازم است من هم پدر این بسیجی ها هستم چه فرقی می کند.تا آخر عملیات هم ماند تمام اهداف راکه گرفتیم و تمام مواضع که تثبیت شد، آمد مرخصی. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی گلایه 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 همسر شهید تو خانه که بود اصلاً و ابدأ نمی شد مثلاً بگوییم امروز این همسایه رفت خانه ی آن همسایه. تا می خواستیم حرف کسی را بزنیم زود می گفت:«به ما مربوط نیست ما برای خودمون کار و زندگی داریم چکار داریم به این حرف ها؟» خودش حتی از حرف های بیهوده عجیب پرهیز داشت تا چه برسد به غیبت و دروغ و این طور گناهان. یک بار با هم رفته بودیم روستا، چند وقت پیش،ظاهراً به مادرش آب و ملکی رسیده بود. آمد کنار عبدالحسین نشست با لحن شکایت آمیزی گفت:«نمی دونم تو دیگه چطور پسری هستی مادر جان!» عبدالحسین لبخندی زد و پرسید:« برای چی؟» گفت: «هی می آی روستا خبر می گیری و می ری، ولی یکدفعه نشد بگی تنه این آب و ملک تو کجاست؟» تا این را گفت عبدالحسین اخمهاش را کشید به هم ناراحت جواب داد:« منو با ملک و املاک شما کاری نیست!» مادرش جا خورد درست مثل من، ادامه داد: «فکر کردم کنار من نشستی که بگی،چقدر نماز قضا خوندم یا چقدر نماز شب خوندم؛ حرف ملک و املاک چیه که شما می زنی؟» انتظار این طور برخوردها را همیشه از او داشتم ولی نه دیگر با مادرش، معترض گفتم::«یعنی همین جوری درسته؟ ناسلامتی مادر شماست!» زود تو جوابم گفت:« یعنی همین درسته که مادر من با این سن و سال بالا، بیادبشینه صحبت دنیا رو بکنه؟» ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی غرض و مرض 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 لحنش آرام شده بود مکثی کرد و ادامه داد:«رزق و روزی رو که خدا می رسونه مادر ما حالا دیگه باید بیشتر از هر وقتی فکر آخرتش باشه.» همسر شهید تا بعد از شهادتش،هیچ وقت نفهیمدم تو جبهه مسؤولیت مهمی دارد خیلی از فامیل و در و همسایه هم نفهمیدند. گاهی که صحبت منطقه رفتن او پیش می آمد بعضی از آشناها می گفتند:«این شوهر تو از جبهه چی می خواد که این قدر میره؟» یک بار تو همسایه ها صحبت همین حرفها بود. یکی از زنها گفت:«من که می گم آقای برونسی از زن و بچه اش سیر شده که می ره جبهه و پیش او نا نمی مونه.» کسی تحویلش نگرفت تا دست و پای بیشتری بزندادامه داد:«آدم اگر رویی و محبتی ببینه،بالاخره ملاحظه ی زن و زندگی رو هم حتماً میکنه دیگه.» حرفش به دلم سنگینی کرد نمی دانم غرض داشت یا مرض؟! هر چه بود چیزی نگفتم سرم را انداختم پایین و با ناراحتی آمدم خانه. همان موقع عبدالحسین هم مرخصی بود حرف آن زن را به اش گفتم،فهمیدخیلی ناراحت شده ام. شاید برای طبیعی جلوه دادن موضوع خندید و گفت:«می دونی من باید چکار کنم؟ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋💞 🌸🕊 🌷 شیعه از هجرِ رُخت جامِ بلا می نوشد 🌾 خرّم آن سینه که در وصلِ شما می کوشد 🤲 بار الها ..همه یِ عمر سلامت دارش 💐 کوثری را که از آن آبِ بقا می جوشد. 🕊💞 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 💞🕊 🥀 ای داغدار اصلیِ این روضه ها بیا صاحب عزای ماتم كرب و بلا بیا 🥀 ◾▪◾▪ 🍃 اَللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَــرَج 🍃 صبحتون امام زمانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهج البلاغه حکمت 227 - اركان ايمان وَ سُئِلَ عَنِ اَلْإِيمَانِ فَقَالَ اَلْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ🌹 و درود خدا بر او، فرمود: (از ايمان پرسيدند). ايمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان، و عمل با اعضاء و جوارح استوار است 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تو حلب شب‌ها با موتور، حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش می‌رسوند. ما هر وقت می‌خواستیم شب‌ها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. یک شب که با حسن می‌رفتیم غذا به بچه‌هاش برسونیم چراغ موتورش روشن می‌رفت! چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناص‌ها بزنند. خندید. من عصبانى شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم: مارو می‌زنند. دوباره خندید و گفت: مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی که گفته شب روى خاکریز راه می‌رفت و تیرهاى رسام از بین پاهاش رد می‌شد نیروهاش می‌گفتن فرمانده بیا پایین تیر می‌خورى در جواب می‌گفت اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده و شهید مصطفى می‌گفت: حسن می‌خندید و می‌گفت: نگران نباش اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده. و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق هایى براش افتاد و بعد چه خوب به شهادت رسید... راوی: شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 💚 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✍🏻می‌خواست برود سرڪار از پله‌هاے آپارتمان، تندتند پایین می‌آمد! آنقدر عجلہ داشت ڪه پلہ ها را دوتا یڪی رد می‌ڪرد! جلوے در خانه ڪه رسید، بهش سلام ڪردم‌ گفتم: آرام‌تر فوقش یڪ دقیقه دیرتر میرسـی سرِڪارٺ! سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت علی‌آقا! همین یڪ دقیقه یڪ دقیقه‌ها شهادٺ آدم را یڪ روز به یڪ روز به عقب می اندازد! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔺آیت الله بهاءالدینـی (ره): سعی کنید پایتان را از کشتی حضرت سیدالشهدا (ع) بیرون نگذارید ودائما به امری از امـور دستگاه امام حسیــــــن (ع) مشغول باشید تا بواسـطــــه آن ازهمه شیعیان دستگیری شود و الا حساب و کتاب آن طـرف دقیق تر از این حرفهاست. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | رهبر انقلاب: موضوع «مدافعان حرم»، و این پدیده‌ی مدافعان حرم، یک پدیده‌ی شگفت‌انگیزی است.... رحمت خدا بر شهید سلیمانی، که مبدع این فکر و این کار مرحوم شهید سلیمانی بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
▪️وصیتنامه‌ شهید مدافع ‌حرم‌ مرتضی‌ عطایی: اینجانب مرتضے عطائے ثواب زیارت امام حسین(ع) و دو رڪعت نماز تحت قبه سیدالشهدا (ع) در تاریخ هفدهم شهریور ماه 1390 مصادف با نهم شوال 1432 را ڪه به جا آوردم برسد به ڪسانے ڪه در تشییع جنازه‌ام شرڪت ڪرده‌اند، غسلم داده‌ و ڪفنم ڪرده و به خاک سپرده و در مراسم تعزیه‌ام شرڪت می‌ڪنند هدیه نموده و امیدوارم خداوند متعال، اربابم ابا عبدالله الحسین(ع) را شفیع و دستگیرشان در یوم الحسرت قرار دهد ان شاالله. ضمنا همه را تحت قبه دعا نمودم مخصوصا تمامے همسفرانے ڪه اینجانب را همراهے ڪردند و احتمالا از من دلخور و یا رنجیده شده‌اند. براے شب اول قبرم دعا نموده و در زیارت عاشورایے ڪه از تاریخ دهم محرم الحرام تا اربعین بعد از نماز صبح ڪه انشاءالله تحت قبه می‌خوانم دعا گویم و براے فرج امام زمان(عج) بسیار دعا ڪنید ڪه فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان(عج) است. از همه حلالیت می‌طلبم مخصوصا همسرم مریم، دخترم نفیسه و پسرم علی. 🔹تاریخ ولادت: ۱۳۵۵/۱۲/۴ 🔸محـل ولادت: مشهد 🔹تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۶/۲۱ 🔸محـل شهادت: لاذقیه سوریه 🔹مزار: مشهد - بهشت‌رضا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بسم ربّ الحسین علیه السلام🥀 به غیر از همین خانواده پناهی ندارم به غیر از حسین و حسن، تکیه‌گاهی ندارم🏴 اگرچه دلم لذت بی‌ثمر خواست، گاهی ولی غیر این روضه‌ها خاستگاهی ندارم🏴 عرض سلام و تسلیت خدمت شما بزرگواران قبول باشه ان شاءالله عزاداریهاتون🤲🏴 ان شاءالله با یاری خداوند منان و همراهی شما سروران بمدت روز و هر روز به نیابت از یک والامقام زیارت عاشورا قرائت می‌کنیم از شما خوبان خواهشمندم در صورت امکان و تمایل ، ما را همراهی بفرمایید ان شاءالله روزی یک مرتبه زیارت عاشورا را قرائت کنیم و ثواب یک چله را ببریم همگی ان شاءالله از خانواده‌های معظم شهدا اگر عکسی از شهید بزرگوارشون دارند میتوانند برای ما ارسال بفرمایند ان شاءالله تا به نیابتشون چله برگزار کنیم. سی‌ و سومین روز از ماه عزا و ماتم به نیابت از شهید والامقام 🥀 ⚫️ @ya_roghayeh_salamollah 🏴 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه ساله دخترت افتاده از نفس بابا دگر مرا ببر از کنج این قفس بابا به جز تو که آمده‌ای، امشبی به دیدارم نزد سری به یتیم تو هیچ کس، بابا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⚫️ ①① 🖤شهید مدافع‌حرم ▪️روز عاشورا، وقتی که با بچه‌های هیئت، سرگرم پذیرایی از دسته‌جات عزاداری بودیم، وسط هیئت زنجیرزنان چهره‌ای آشنا دیدم! باورم نمی‌شد که خودش باشد اما نزدیکتر که رسیدم، خودش بود. با شال عزا چشمانش را بسته بود و با چشمِ دل راه می‌رفت. ▪️بغلش کردم و گفتم «امین جان! چشمانت؟» خندید و گفت «کُلُّنا عبّاسکِ یا زَینب» و رفت! بعد از شهادتش فهمیدم که در سوریه، آنها را کنار حرم عمه‌ی سادات، جا گذاشته بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔅 هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله کمک هزینه زیارت کربلا معلی برای دانـش آموزان زیارت اولـی
5894631152544946
به نام پوریا عابدی ( با زدن برروی شماره کارت کپی خواهد شد ) لطفا رسید واریز رو به آیدی ادمین ارسال کنید. @Shahid_nazarzade