فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آینده من بعد از ظهور چه می شود؟
🎙 استاد شجاعی
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
كساني كه با اين انقلاب خدايي مخالف هستند ، اينها آزادي مردم را نميخواهند . اينها اسلام را نميخواهند . اينها بي بند و باري را ميخواهند و اينها مثل ساير حيوانات شكم پرست و شهوت پرست هستند ، اينها دلسوز اسلام نيستند .
و اگر ما امروز از اسلام حراست نكنيم اسلام همان ضربهاي را ميخورد كه در زمان حضرت علي(ع) خورد .
#شهید_والامقام
🕊 #حیدرعلی_صفری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
تربیت صحیح
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_دو_
با آن چهره ی مظلومانه و متواضعانه اش عجیب تو دل آدم جا باز می کرد آن روز مرا تا نزدیک پل «هفت دهانه» برد و از آن جا هم راه را دقیق نشانم داد و من به خلاف میلم ازش جدا شدم
یادم هست آن قدر شیفته اش شده بودم که تو اولین فرصت رفتم سراغ گردان عبدالله، به هزار این در و آن در زدن، کارها را ردیف کردم که محل خدمتم همان جا بشود.
ابوالحسن برونسی
آخر بهار بود سال هزار و سیصد و شصت و سه.
درست همان روزی که امتحان های خرداد ماه تمام شد پدرم از جبهه زنگ زد،مادرم رفت خانه ی همسایه و باهاش صحبت کرد. وقتی برگشت با خنده گفت:«حسن آقا بلندشو وسایلت رو جمع و جور کن که فردا می آن دنبالت.»
«دنبال من؟ برای چی؟»
برای همون چیزی که دوست داشتی.
یکھو یاد قولی افتادم که پدرم داده بود علاقه ی زیادی داشت مرا ببردجبهه، با خوشحالی گفتم:«جبهه؟!»
«بله پسرم فردا آقای حسینی ۱ میآن، بابات گفت رخت و لباسهات رو ببندی و آماده باشی.»
پاورقی
۱ - سید کاظم حسینی که قبلتر از آن، یک پایش را هدیه کرده بود به اسلام و اکنون هم مشغول خدمت می
باشد.
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
تربیت صحیح
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_سه_
ناراحتی ام از همین جا شروع شد. آن وقتها ،یازده، دوازده سال بیشتر نداشتم دوست داشتم جبهه هم اگر می خواهم بروم همراه عمویم بروم همین را هم به مادرم گفتم،گفت: «قرار شد دیگه بهانه گیری نکنی.»
احساس دلتنگی بدجوری آمد سراغم،خانه ی عمو همان نزدیکی بود شب که آمدخبر بگیرد، زدم زیر گریه و جریان را براش تعریف کردم آخرش گفتم :«من دوست دارم یا با بابام برم جبهه یا با خودت»
دستی به سرم کشید و گفت:«من الان نمیتونم برم جبهه»
ساکت شد. من همین طور گریه می کردم باز به حرف آمد و گفت: «حالا نمی خو اد این قدر گریه کنی دیگه، فردا صبح خودم می آم این جا که به آقای حسینی بگم تو رو نبره.»
به این هم قانع نشدم گفتم :«ولی من به جبهه هم می خوام برم.» خندید و گفت:«خیلی خب حالا یه کاری می کنم»
خداحافظی کرد و رفت، صبح زود دوباره آمد، وقتی آقای حسینی پیداش شدخودش رفت سراغش، باهاش صحبت کرد و جریان را به اش گفت، آقای حسینی طبع شوخی داشت یکراست آمد سروقت من، تو چشمهام نگاه کرد. بلند
و با خنده گفت:«نمی خوای بیای جبهه؟!»
نگاهم را از نگاهش گرفتم آهسته گفتم: «نه»
یکهو گفت: «به!»
دست گذاشت بالای شانه ام ادامه داد:«به همین سادگی؟ مرد حسابی بابات پدر ما رو در می آره اون منتظره که
امروز تو رو ببینه زود برو لباس بپوش بیا.»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
تربیت صحیح
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_چهار_
اصرار عموم فایده ای نداشت.حتی مادرم مداخله کردکه اگر بشود بعداً بروم، ولی آقای حسینی پا تو یک کفش کرده بود که مرا ببرد.آخر هم حریفش نشدیم گفت:«اگه می خوای بیای جبهه ،باید مرد بشی و دیگه این حرف های بچه گانه رو کنار بگذاری؛زودحاضر شو که بریم.»
آن موقع ساک نداشتم.لباسها و بند و بساط دیگر را تو یک بقچه ی سفیدبستم با مادر وبقیه خداحافظی کردم.نشستم ترک موتور،آقای حسینی گازش را گرفت و یکراست رفت فرودگاه، وقتی دیدم با موتورش دارد می آید،پیش خودم فکر کردم حتماً می خواهد موتور را هم ببردجبهه،
ولی تو فرودگاه موتور را سپرد به یکی از نگهبان های آن جا و گفت:«من الان بر می گردم.»
گوشه ی پیراهنش را کشیدم و گفتم:«مگه شمانمی خوای بیای؟!»
گفت:«نه، من تو را می سپرم به یکی از بچه ها که إنشاء الله با اون بری»
وقتی دیدهول کردم زودگفت:«از دوست های باباته،تو رو می بره پیش حاج آقا.»
مرا سپرد دست او ،چند تا سفارش قرص و محکم به اش کرد و خودش برگشت. باهاش رفتم تو محوطه ی فرودگاه،
چند تا هواپیما آن جا بود پله های یکیشان باز شده بود و چند تا نظامی داشتند سوار می شدند.ما هم رفتیم آن
جا، یک سرهنگ خلبان پای پله ها ایستاده بود. هر کی را که می خواست سوار شود، دقیق بازرسی می کرد، نوبت من شد، اولش گفت: «کارت شناسایی.»
رفیق پدرم پشت سرم بود برگشتم به اش نگاه کردم گفت:«کارت شناسایی که حتماً نداری، شناسنامه بده.»
بقچه ام را نشانش دادم و به ناراحتی گفتم:« من غیر از این هیچی ندارم!»
سرهنگ گفت:«با این حساب شما باید برگردی و بری خونه ات.»
رفیق بابام دستپاچه گفت:«این پدرش تو جبهه است، آقای برونسی...»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#صبحتبخیرمولایمن
سینهامزآتشدلْدرغمِجانانہبسوخت
آتشےبوددرینخانہکہکاشانہبسوخت
تَنَمازواسطہیدوریِدلبربِگُداخت
جانمازآتشِمِهْرِرُخِجانانہبسوخت
حافظشیرازے
🏝سلام مولای ما ،
مهدی جان
شکر خدا
که در زلال روشن محبت شما ،
سپیدهدمان دیگری
آغاز شد
شکر خدا که
امروز هم زبانمان
با سلام بر آستان پرکبوترتان
گشوده شد
شکر خدا که
قلبمان پر از عطر یاد زهرایی
و معطر شماست
شکر خدا که
با شما زندهایم🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#روزتونمهدوی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نهج البلاغه
حکمت 234 - تفاوت اخلاقى مردان و زنان
وَ قَالَ عليهالسلام خِيَارُ خِصَالِ اَلنِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ اَلرِّجَالِ اَلزَّهْوُ وَ اَلْجُبْنُ وَ اَلْبُخْلُ فَإِذَا كَانَتِ اَلْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يَعْرِضُ لَهَا
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
و درود خدا بر او، فرمود: برخى از نيكوترين خلق و خوى زنان، زشتترين اخلاق مردان است، مانند، تكبّر، ترس، بخل، هر گاه زنى متكبّر باشد، بيگانه را به حريم خود راه نمىدهد، و اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ مىكند، و چون ترسان باشد از هر چيزى كه به آبروى او زيان رساند فاصله مىگيرد
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⭕️سرهنگ پاسدار احمدرضا افشاری از نیروهای مستشاری هوا فضای سپاه در سوریه بر اثر جراحات وارده ناشی از بمباران هوایی ابتدای مرداد به شهادت رسید.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
▪️و سلام بر شهید سپهبد قاسم سلیمانی که می گفت:
«امروز باید مثل امام حسین(؏)
تکلیف را انجام دهیم»
#شهیدانه 🕊
#اربعین 🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️سرهنگ پاسدار احمدرضا افشاری از نیروهای مستشاری هوا فضای سپاه در سوریه بر اثر جراحات وارده ناشی از
#اطلاع_رسانی
✅سرهنگ پاسدار احمدرضا افشاری از نیروهای مستشاری هوافضای سپاه، نیمۀ اول مردادماه در پی حملۀ هوایی نیروهای ائتلاف متجاوز به سوریه به درجه رفیع جانبازی نائل و برای اقدامات درمانی به ایران منتقل شده بود، امروز بر اثر شدت جراحات به یاران شهیدش پیوست.
🔸به زودی پیکر مطهرشهید افشاری از مستشاران نیروی هوافضای سپاه درسوریه، در #شهرضا(اصفهان) تشییع و خاکسپاری می شود، اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام می شود
بسم ربّ الحسین علیه السلام🥀
به غیر از همین خانواده پناهی ندارم
به غیر از حسین و حسن، تکیهگاهی ندارم🏴
اگرچه دلم لذت بیثمر خواست، گاهی
ولی غیر این روضهها خاستگاهی ندارم🏴
عرض سلام و تسلیت خدمت شما بزرگواران
قبول باشه ان شاءالله عزاداریهاتون🤲🏴
ان شاءالله با یاری خداوند منان و همراهی شما سروران
بمدت #40 روز
و هر روز به نیابت از یک #شهید والامقام
زیارت عاشورا قرائت میکنیم
از شما خوبان خواهشمندم در صورت امکان و تمایل ، ما را همراهی بفرمایید ان شاءالله روزی یک مرتبه زیارت عاشورا را قرائت کنیم و ثواب یک چله را ببریم همگی ان شاءالله
از خانوادههای معظم شهدا اگر عکسی از شهید بزرگوارشون دارند میتوانند برای ما ارسال بفرمایند ان شاءالله تا به نیابتشون چله برگزار کنیم.
#زیارتعاشورا
چهلمین روز از ماه عزا و ماتم
به نیابت از شهید والامقام
🥀#شهیداحمدرضاافشاری
⚫️ @ya_roghayeh_salamollah
#ماملتامامحسینیم🏴
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا مولانا یا صاحبالزمان ...
الامان ... الامان ... الامان ...
#جمعه_های_دلتنگی💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷
#کلیپ| #ریلز | #استوری📲
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
☘یکبار حاج حبیب مأموریتی به #لبنان رفته بود و در آنجا فردی که ظاهراً مشکلی با حفاظت اطلاعات داشته، به حاج حبیب که خودش هم از نیروهای حفاظت بود، اصرار میکند که باید از اینجا بروید!
حاجی میگوید بگذارید صبح شود، بعد میروم اما آن آقا پافشاری میکند که شبانه باید از اینجا بروید. حاجی هم چیزی نگفته و برمیگردد.
☘میگذرد تا اینکه حاجی در مأموریت #سوریه، فرماندهی یک بخشی میشود و برحسب اتفاق، آن آقا هم در همان بخش بوده است.
وقتی به آن آقا میگویند قرار است زیردست کسی شوی که از لبنان وی را برگرداندی، فکرش را هم نمیکرده که در #سوریه زیردستش شود اما بعد از معرفیشدن به همدیگر، حاج حبیب او را بخشید و این بخشندگی یکی از خصوصیّات بارز حاجی بود.
✍🏻به روایت همسر
#شهید_حبیبالله_ولایی♥️🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مزار یادبود شهیدان والامقام ابراهیم هادی
وشهید ذوالفقاری دعاگوی شما همسنگران شهدایی بودیم ان شاءالله به شرط لیاقت و سعادت
حاجتروا باشید🤲🕊🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای:
🚩 پس گرفتن اسرا از صدام، یک نصرت الهی بود
🍃🌺🍃 ۲۶ مرداد، سالروز بازگشت آزادگان عزیز و سرافراز کشورمان به وطن را که از روز های قشنگ و به یاد ماندنی مردم ماست گرامی می داریم.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
آزاده شهید حسین لشگری سید الاسراء با ۱۸ سال اسارت که در ۱۹ مرداد سال ۸۸ آسمانی شد.
شادی روحش #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
باید از هر فرصتی برای دستیابی
به معرفت بیشتر نسبت به معارف
بلند اهل بیت علیهم السلام بهترین
بهره را ببریم؛زیرا زیارت #اربعین
با بهای سنگینی به دست آمدهاست.
انجام کارفرهنگی برای زائران اربعین
حسینی بسیار مهم است تا آنها به
صورت انسانهای وارستهتر از این
مراسم بازگردند..!
آیـتﷲجوادیآملی🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
«فحشاگربدهندآزادیبیاناست،
جواباگربدهیبیفرهنگیاست
سوالیاگربکنند،آزاداندیشند،
سوالاگربکنیتفتیشعقاید،
مسخرهاتبکنندانتقاداست
جواباگربدهیبیجنبهای،
اگرتهدیدتکننددفاعکردهاند
اگرازعقایدتدفاعکنیخشونتطلبی،
حزباللهیبودنراباهمهٔتراژدیهایش
دوستدارم. »
- شهیدآسیدآوینی🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh