🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید 🌾خداوندا خود می دانم #بد بودم و چه کردم که از #کاروان دوستان #شهیدم عقب مانده ام و دوران
2⃣9⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
♦️چند بار #ساواک دستگیرش کرد. یک بار، بد جوری شکنجه اش😣 داده بودند. روزی که آزادش کردند,وقتی میخواست برود حمام🚿 دیدم زیر پیراهنش پر از لکه های خشک شده ی #خون است, اثر #تازیانه ها.
♦️بعدا فهمیدم #بینی_اش را هم شکسته اند. خودش یک کلام راجع به بلاهایی که سرش در آورده بودند چیزی نگفت❌ هروقت #مادر میگفت: این از خدا بی خبرها چی به روزت آوردن⁉️ میگفت هیچی مادر.
♦️بینی اش را هم از #خونهای لخته شده ای که هر روز صبح روی بالشش میدیدیم فهمیدیم شکسته💔 خودش میگفت: این خونا مال اینه که توی زندان سرما خوردم🤒 #اثرات آن شکستگی بینی, تا آخر عمر همراهش بود.مثل اینکه یک بار عملش کردند, ولی باز هم از تبعاتی مثل #تنگی_نفس رنج میبرد.
#شهید_احمد_کاظمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh