eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
#روزی_حلال✨ #حلال_زادگی_اتفاقی_نیست 💢شانزده هزار تومان💰 برای پول #شهریه باید به حساب دانشگاهش می ریختم، از واحدهای مقطع #لیسانسش فقط سه واحد مانده بود، این سه واحد را قبلاً برداشته بود 💥ولی به خاطر #مأموریت نتوانسته بود بخواند 💢بعضی از دوستانش👥 گفته بودند: چون مأموریت بودی و نرسیدی بخونی بهت #تقلب می‌رسونیم. ولی #حمید قبول نکرده بود⛔️ 💢اعتقاد داشت چون این مدرک📜 می‌تواند روی #حقوقش اثر بگذارد باید همه درس‌هایش📚 را با تلاش خودش قبول شود تا حقوقش شبهه ناک نباشد❌ 💢قرار شد هزینه شهریه را واریز کنم📩 تا وقتی حمید برگشت بتواند امتحان بدهد و #درسش را تمام کند. #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی ❤️ منبع: کتاب "یادت باشد" 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
کارهاے خانه تقسیم شده بود. یک روز خانم یک روز بچه ها یک روز هم خودش هر روز یکی را می شست 🔸میگفت: زن وظیفه ای برای کارکردن ندارد🚫 کار خانه هم زنانه و مردانه ندارد. هرماه بخشی از را اختصاص داده بود برای خانم. میگفت: مال شماست هرطور دوست دارید برای خودتان خرجش کنید☺️ ولی ببخشید که کم است، همینقدر در توانم بود... 🔹مرتب گوشزد میکرد: خانه داری در اسلام جزو نیست❌ در حقیقت، اگر زن هم کارِ خانه میکند و هم تربیت و تعلیم بچه ها را انجام میدهد از فوق العاده اوست♥️ 🔸آمده بودند درِ خانه که یک مقام سیاسی درخواست ملاقات با شما را کرده؛ گفته بود: قول داده ام به فرزندم دیکته بگویم! های من متعلق به است. نرفته بود !!! 📚کتاب صد دقیقه تا بهشت 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔴 حقوقش را از کارگزینی قرارگاه سپاه می‌گرفت. یکبار که قرارگاه در کرمانشاه مستقر بود، رفت که را بگیرد. مسئول کارگزینی گفته بود: «آقای باکری باید خدمت بیاوری». 🔵‏فرمانده، سرش را پایین و رفت از محسن رضایی گواهی گرفت و آمد و چهارصد تومان حقوقش را گرفت. یک‌وقتی چیزی از این آدم (سوای باقی چیزها) برای من جالب شده بود؛ اینکه هیچ چیز نداشت. تتمه هم که مانده بود به نام خانواده‌ش کرد قبل از . ⚫️ نه خانه‌ای نه نه ماشینی...🚘 هیچ چیز به اسمش نبود. کاظم می‌گفت: «راستی یک موتور شریکی داشتیم، که اون رو هم دزد برد». حالا من غالبا سعی کرده‌ام که ازین قسم روایت‌ها از نکنم؛ 🔴شاید چون فکر می‌کنم قواره‌اش ازین ماجراها بوده. ‏اما همه‌ی اینها برای این بوده که نمی‌خواست از او در این دنیا جا بماند، به احمد کاظمی گفته بود: ‏«دعا کن من هم بروم، مثل ِ، بی‌نشانِ بی‌نشان»⚡️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh