eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
9⃣7⃣1⃣ 🌷 💠 بابای بی سر😢 🌷اسمش بود. صداش ميزدن «بابا»؛ ديگر حوصله «زادگانش » رو نداشتن. گاهي هم سر به سرش ميذاشتن 🌷صدا ميزدن «بابا...» وقتي بر ميگشت ميزدند و ميگفتن: «قربان نعش بي سرت.» مي‌خنديد و سر تكان مي‌داد . 🌷با بي سيم چي دوتايي آمده بودن بيرون، پتوها رو تكان بدن. دور و برشان بلند شد و همه چيز به هم ریخت. 🌷وقتي خاك نشست، ديديم پرتشان كرده توي ، رفتم توي سنگر. هر دو شده بودن. سر بي سيم چي روي بابا بود مثل وقتي كه يكي سرش را روي شانه ديگري ميذاره و مي‌خوابه بابا هم سر نداشت. «بابا قربان نعش بي سرت» 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣بابای خوبم ... دلتنگ #شانہ هایت دلتنگ چهره ات، دلتنگ حضورت #دلتنگ خنده هایت هستم . هواتو ڪردم #بابایـے😔 فاطمه خانم دختر #شهید_مدافع_حرم_جواد_محمدی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - همچنان بر شانه ها می آیند - میثم مطیعی.mp3
11.16M
⏯ #زمینه احساسی #شهدا همچنان بر #شانه ها می آیند یاران ما تا گره با دست خود بگشایند از #جان ما 🎤میثم #مطیعی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
★دلتنگ هایت ❣ چهره ات ★دلتنگ حضــورت🌷 ❣دلتنگ خنده هایت ★دلتنگ کردنات ❣هواتــو کردم 😔 دخترکوچک 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
می گفت، شبـ🌙ـی به خانه با نشانـه برمیگردد می گفت، ولی دلــ💓ـم گواهی می داد یک روز به روی بر می گردد😔 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‍ 🖤چند ساعتی⏰ از افطار گذشته و آرام آرام خود را به جان می‌رساند.جگرش می‌سوزد ولی افسوس که در خانه خود است ♥️غربت میراث . دیروز میان امروز میان خانه 🏡 فردا میان آن سوی دیوار زنی که در رویای شاه بانویی غرق شده است نگاه تارَش به کوزه آب اما فکرش میان کوچه های است نکند در این تاریکی، زمین بخورد! 🖤چشم بر هم می‌گذارد که حجره کنار می‌رود: "برادرم حسن" و فرو می‌رود در برادرانه... سرش را به دامن گرفته و زینب کنار بستر ،هق هقش را درون سینه آرام می‌کند ♥️دستان برادر را می‌گیرد.سرد است، مانند دستان مادر وقتی از کوچه بازگشته بودکمی آنطرف تر مردانه را فرو می‌دهد.دل 💓نگران مولایش است، نکند داغِ کمر شکن برادر را تاب نیاورد!؟ 🖤چشمان بی‌فروغش روی اشک‌های😥 خیره می‌ماند: "گریه نکن جان برادر، گریه نکن"حسین لب تا شاید پاسخِ سوالش،کمی از داغِ سینه کم کند :"حسن جان! نمی‌گویی، آن روز میان کوچه ها، به مادرمان چه گذشت؟" ♥️و پاسخش اشکی می‌شود میانِ موهای سپیدِ برادر.موهایِ سپیدی که یادگار کوچه است در حجره، مادر را می‌بیند.با همان ، دست به پهلو منتظر اوست. پشت سرش، و پدرش با لبخند 😊نگاهش می‌کنند. 🖤زینب را به می‌سپارد و حسین را به عباس.صدای شیون که بلند می‌شود، بار دیگر رخت عزا بر تن می‌کند پیکرِ غرق تیرش را به خاک می‌سپارند وماتم را به آغوش می‌کشد ♥️ زینب سر بر برادرش از کوچه های بی‌وفای مدینه می‌گذرند. اما حسین چه بگوید از داغِ دلش!! سخت است برادری،برادرش را خاک کند. 💔 به مناسبت سالروز شهادت🏴 (ع) 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
می گفت، شبـ🌙ـی به خانه با نشانـه برمیگردد می گفت، ولی دلــ💓ـم گواهی می داد یک روز به روی بر می گردد😔 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh