eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.3هزار عکس
10.1هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 گفتم که چرا #دشمنت افکند به مرگ  گفتا که چو #دوست بود خرسند به مرگ گفتم که #وصیتی نداری؟ خندید  یعنی که همین بس است ، #لبخند به مرگ شهید مدافع حرم🌷 #شهیدروح_الله_قربانی🕊❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💌 . روح‌الله نه فقط در حرف بلکه در عمل نیز عاشق و دلداده امیرالمومنین علی(ع) بود.✨ این شیفتگی‌اش در رفتار او با دیگران خیلی مشخص بود.🍃 رفتارش با همسرش، پدرش، مادر مرحومش، خواهر و برادر و رفقایش. همه از او به عنوان یک «مردِ واقعی» یاد می‌کنند.🌿 غیرت و جوانمردیش حیدری بود. سن زیادی نداشت اما بلد بود چطور علی‌گونه رفتار کند. در جای جای زندگی‌اش ردِ علوی بودن را می‌توان یافت. عشق و محبت به خانواده کار و تلاشش در راه اسلام جان دادنش در راه خدا همه و همه از او یک مرد بزرگ ساخت. نه فقط اسم جهادیش «علی» بود که رفتار و کردارش هم «علی‌گونه» بود.✨🌱 🌷 💌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ ❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ گفت:دستش تیر خورده بودعمار شهیدمحمدحسین محمدخانی ؛گفت: خدا رو شکر بالاخره یه بهونه جور شد قدیر رو بفرستیم مرخصی .فردای همون روز دیدیم برگشت جبهه از بیمارستان حلب گفتیم چی شد پس؟ ..گفت هیچی ، ردیف شد برگشتم .. گفتیم قدیر بازی ات گرفته ؟ برو مرد حسابی این دست تیر نزدیک خورده ، شوخی بردار نیست ... هر روز به یه بهونه ای میموند و برنمیگشت ... دستش چرک کرده بود ، بازم بر نمیگشت ‌‌‌... بالاخره بعد از کلی وقت راضی اش کردیم که برگرده. روز آخر محمدحسین بهش گفت قدیر دیدی برگشتی و شهید نشدی غم وجودش رو گرفت ....همون موقع صدای بیسیم اومد : قدیر قدیر علی (علی = ) قدیر وایسا دارم میام دنبالت بریم عقب یه دوش بگیریم امشب گودبای پارتی داریم ... بعد پشت بیسیم تک تک مون رو دعوت کرد و گفت امشب شام دور همیم برا گودبای پارتی داش قدیر ... روح الله اومد و قدیر رو سوار کرد و رفت ... منم جلوتر از اونها ، رفتم همونجا که قرار بود بریم یکی از بچه ها رو دیدم و شروع کردیم قدم زدن و صحبت کردن ، وسط همین صحبت ها بچه ها هم رسیدن ... ما همینجور که صحبت می کردیم کمی فاصله گرفته بودیم ... قدیر و روح الله رسیدن صدای انفجار و آتش ماشین بچه ها بود من و محمدحسین و میثم و بچه های دیگه ، سوختیم و سوختنشون رو تماشا کردیم ... بدون گود بای پارتی ، رفتن ‌‎‌‌‌‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh