یه وقتایی هیچیو نمیفهمیم،وقتی یکی از ی چیزی حرف میزنه مسخرش میکنیم چون اصن درکی از اون حرفا نداریم،راحت دل میشکنیم راحت دیگرانو خورد میکنیم،درحالی ک اونی ک ما کلی بلا سرش میاریم ی بلاهایی اومده سرش فقط بخاطر ما؛حالا اینا میمونه فقط باید دعا کنیم اون طرف آه نکشه و نفرین نکنه ک اگ بکنه خدا ده برابر و سخت ترشو میاره سرت،وقتی اون بلا بیاد سرتو طرفت باهات اون رفتارایی ک خودت کردی و بکنه از همه چی می بُری،ب معنای کامل مرده ی متحرک میشی،از هرچی چ عادت بوده چ چندسال بوده اون کار رو میکردی و..از همه چیییی دست میکشی فقط دلت میخاد بمیری،تازه شاید شاید فک کنی اون بدبختی ک من این بلاهارو سرش آوردم،هرموقع خاستم ازش استفاده کردم،ب راحتی نابودش میکردم ولی باز اون میموند چی میکشیده تازه شاید؛ اره داداش دنیا گرده حالا مونده اون بدبختی هایی ک سر اون طرفِ بیچارت آوردی و بکشی ولی بازم نمیتونی بفهمی اون چطوری دوباره زنده شد و تونست فقط نفس بکشه چطوری از اون حالِ بد خودشو کشید بیرون..
همش دستِ تو بود و خدا عم اورد سرت،حالا بکش یکم از اون بدبختیارو..
ولی خیلی سخته ها خیلی،خدا بهت رحم کنه با همه ی نامردیا..
#بامخاطب..
#گمنام
#منِنویسنده