🌷شهید نظرزاده 🌷
1⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷 #شال_سبز 🔹چند ماہ بعد از عقد من و آقامحمد رفتیم بازار برای خرید. دو تا شال خر
5⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
✍ #همسر_شهید_محمدتقی_سالخورده
💠 ماجرای آخرین دیدار شهید مدافع حرم و دختر خردسالش
🔹در آخرین اعزام، با ذوق وسایل سفرش را جمع میکرد. اصلاً ندیدم زینب، تنها دخترمان را بغل کند و ببوسد و خداحافظی کند.
🔸مأموریتهای قبلی اینطوری نبود، حتی اگر زینب خواب هم بود، میرفت بغلش میکرد و میبوسیدش.
🔹بعداً متوجه شدم که این کارش برای این بود که نکند لحظه آخری زینب زمینگیرش کند. نکند یک وقت دلش بلرزد و از قافله جا بماند.
🔸تنها سختی این روزهای من دلتنگیهایی است که به سراغم آمده است. شاید باورتان نشود به محمدم میگفتم تو وقتی پیش من هستی هم دلم برایت تنگ میشود، حالا مأموریت که جای خود داشت.
🔹لحظهشماری میکردم برای دیدنش که از مأموریت برگردد. اما میدانستم که محمدم عاشق شهادت است که در نهایت در سرزمین شام نصیبش شد.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh