eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚سلام امام زمانم💚 باور دارم 🍃یکی از همین ها 🌼که بی هوا و خسته چشم باز می‌کنم، 🍃بوی نرگس‌در همه دمیده است... آمدن، برازنده ی ! 🌺 یا صاحب‌الزمان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆ و شڪر بی‌پایان خدایے را ڪه محبتـــــ شهدا و امامِ شهدا را در دلم انداختـــــ و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم. خدایا..! از تو ممنونم بےاندازه ڪه در دݪِ ما محبتـــــ سیدعلی‌خامنه‌اے را انداختے تا بیاموزد درس ایستادگے را، درس اینڪه یزید‌هاے دوران را بشناسیم و جلوے آنها سر خم نڪنیم..:) 🌿 سلام صبح زیباتون شهدایـے🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 است و موسِم قربانی. به سمتِ تو در پرواز و من خموده تر از همیشه در حاشیه مسیر لَنگ می‌زنم!! ‌ 🍃قربانی من سنگین تر از همه است! نَفسَم را به دوش می‌کشم تا در پیشگاهت قربانی کنم! سرکشی که از تو دورم کرده است. 🍃، اسماعیل را پیشکشِ رضایت تو کرد که به پاسِ بی‌چون و چرایش، جوانِ رشیدش را به او بخشیدی🌹 🍃این بار من آمده ام. خسته از همه تعلقات دنیا، با کوله باری سنگین که کمر اطاعت و بندگی‌ام را خم کرده است. آمده ام محض تو باشم، بنده تو باشم، برای تو از خود بگذرم... برای تویی که همه چیزِ مَنی و من کورکورانه در پستوی جهانم تو را گم کرده ام😔 🍃آخرین نفر به سمتت قدم برمیدارم. می‌خواهم رضایتت را حس کنم. ببینم که می‌بینی برای تو، از خودم گذشته ام. دست و پای نَفسَم را بسته ام و چون بی‌زبان پیشکش تو می‌کنم. نمی‌خواهم دیگر بندگی نفس را کنم! آمده ام به سمت تو که در آغوشت بگیری مرا... آمده ام به دور از هر چه غیر تو، در ساحلِ آرامشت کنم❤️ 🍃تو هوایم را داری. من ایمان دارم وعده های تو است. پس یک قدم که نه، قدمها به سمتت آمدم و در مقابلت زانو می‌زنم. نَفسَم‌ را می‌کنم تا زین پس فقط تو باشی و محض من😌 🍃بسم الله الرحمن الرحیم... ذبح می‌کنم نَفسَم را برای ، " "اللهم تَقَبَل منی هذا القربی" 🍃تمام شد...اینک فقط تو هستی و تو... و از منِ منت گذارِ پر هیاهو، بنده ای شده است، در خدمت تو... 🍃خُنَکایِ نسیمِ لبخندت، قلب ملتهبم را آرام می‌کند. تعلق به تو، زیباترین احساس عالم است. هرچه جز تو، قربانی رضایت و لبخندت😉 😍 ✍نویسنده : 📅تاریخ انتشار : ۲۹ تیر ۱۴۰۰ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🎞 •|‌هم خدمتے شهـــید نورے✨|• 🍃چند روز قبل از اعزام بابڪ به سوریه بود. من اطلاعی نداشتمـ که قراره بره تلگرامـ📲 باهمـ چت کردیمـ ؛کلے صحبت کردیمـ قرار شد بابڪ بیاد ببرم بگردونمش بریم ماهے گیرے و... چند هفته اے گذشت ... 🌱دیدمـ بابڪ دیگه آنلاین نمیشه از یکے از دوستان سراغشو گرفتمـ گفت رفته سوریهــــ🌷..:) چند روز بعد خبر "شهادتش"بهمـ رسید💔🕊 ‍‎‌‌‎‎‎ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆ مے‌گفتـــــ : اخـم‌ڪردن، توےمحـیطےڪه پـر‌ا‌‌‌‌ز‌نامحرمہ، خیلے‌ھم‌خوبہ:) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ اے ڪه روشن✨ شود از نـور تو هر جهان روشنـــاے دل من♥️ حضرتـــ خورشـید 🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
📸 🔻محال است به خنده‌اش نگاه کنی و حال دلت عوض نشود کلا فرق دارد حتی‌ خنده‌هایش ... 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الله_عبودی 🍃 چشم بر هم می گذاریم و گذر عمر را نظاره می کنیم.لحظه به لحظه پیر می شویم و در دنیای در میان مرداب گناهان دست و پا می زنیم.بر دل آه حسرت داریم و بر چشم اشک ندامت. 🍃 شهادت آرزوی دست نیافته دلمان شده و به غبطه میخوریم.خوش به حال ، آنان که در روزهای پرالتهاب گناه، خود را به حرم خواهر ارباب رساندند.دلشان را در سادات پناه دادند و خودشان را فدا کردند تا مبادا نگاه حرامی سوی حرم باشد و بازهم عاشورایی دیگر برپا شود. 🍃 قدرت الله عبودی یکی از همان مردان با است که در شهر بیضا چشم بر جهان گشود و وقتی ندای هل من ناصر ینصرنی را شنید علم بر دست گرفت و لبیک گویان راهی شد. 🍃 در فرازی از اش این چنین گفته است: "خدا را شاکرم که به من توفیق پوشیدن لباس مقدس را داده و لیاقت به حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) را داشته باشم و خدا را قسم به حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) که در راه بی بی زینب (س) و حضرت رقیه (س) را نصیب بنده کند" 🍃 و چه خوش است رسیدن به شهادت و قافله ارباب. کاش دعایی کنند در حق ما زمینگیران گناهکار .هوا دلگیر است و گلوها پر از و دل ها سنگین از بار معصیت..... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
امام زمان آمدنی نیست، آوردنی‌ست.mp3
3.77M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۵۲ 🎤 استاد 🔸«امام زمان، آمدنی نیست، آوردند است»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 باعرض سلام وادب🙋‍♂ خدمت خیرین محترم 😍 ♨️️درظهرعید (پنجشنبه۷مرداد) برنامه برگزاری و 🎉🎁 راداریم💚 در صورت تمایل به مشارکت 🤝 در این سنت لطفا وجه هدیه خود را به شماره کارت 💳 6037701156779453 بانک کشاورزی بنام علیرضادهقان واریز نمایید🙏🌹 هیئت محبان جوادالائمه(علیه السلام)
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 باعرض سلام وادب🙋‍♂ خدمت خیرین محترم 😍 ♨️️درظهرعید#غدیر (پنجشنبه۷مرداد) برنامه برگزا
بقول استادسیداحمددارستانی🎙 ای کاش عظمت رومیدانستیم 💪 وحداقل مثل مسیحیان که از یک ماه قبل ازمیلادمسیح👌 به استقبال آن میروندمانیزازیک ماه قبل ازعیدغدیربه استقبال آن میرفتیم😍 وخودرابرای این جشن بی نظیر آماده میکردیم 😊🌹 بیاید دست به دست هم بدهیم🤝 برای احیاء اکبرعیدغدیرخم.☺️ بیایم همه درحد توانمون کنیم ومبلغ غدیر باشیم ان شاءالله چند برابرش رو برمیگردونن))😇💚
✨یک بار دو نفری بر سر موضوع فرماندهی سوریه صحبت می کردیم؛ حاج قاسم در حالی که تبسم می کرد فرمودند: فرمانده کل قوا در سوریه، حضرت زینب (س) است. ✨حاج قاسم با آن اقتدار و بزرگی، زمانی که به در آستانه حرم حضرت زینب (س) می رسیدند چنان متواضعانه و متضرعانه و مؤدبانه صورت بر زمین می گذاشتند و گریه می کردند که قطرات اشک بر روی کاشی حرم سر می خورد. ✨معتقدم حاج قاسم توانست قدرتمندانه در سوریه فرماندهی کند، چون به این موضوع باور داشت که فرمانده کل قوا در سوریه حضرت زینب (س) است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️ _آخــــر هفتہ قـــرار بود بیان واســــہ خواستگارے زیاد برام  مهــم نبود کہ قــرارہ چ اتفاقے بیوفتہ حتے اسمشم نمیدونستم ، مامانم همینطور گفته بود یکی می خواد بیاد.... فقط بخاطــر مامان قبول کردم کہ بیان برای آشنایے .... ترجیح میدادم بهش فکر نکنم. _عادت داشتم پنج شنبہ ها برم بهشت زهرا  پیش🌹 شهید گمنام 🌹 شهیدے ک شده بود محرم رازا و دردام رفیقے ک همیشہ وقتی ی مشکلے برام پیش میومد کمکم میکرد ... 🌹فرزند روح الله🌹 این هفتہ  بر عکس همیشہ چهارشنبہ بعد از دانشگاه رفتم بهشت زهرا چند شاخہ گل گرفتم کلےبا شهید جانم حرف زدم احساس آرامش خاصے داشتم پیشش _بهش گفتم:شهید جان فردا قـــراره برام خواستگار بیاد..... از حرفم خندم گرفت ههههه ... خوب ک چی الان این چی بود من گفتم.. ... من ک نمیخوام قبول کنم فقط بخاطر مامان.... احساس کردم یہ نفر داره میاد ب ایـن سمت پاشدم... دیر شده بود سریع برگشتم خونہ تا رسیدم مامان صدااااام کرد -اسمااااااااء _(ای واے خدا ) سلام مامان جانم! _جانت بے بلا فردا چی میخواے بپوشے؟ _فردا؟ _اره دیگہ خواستگارات میخوان بیاناااااا اها..... یه روسری و یہ چادر مگہ چہ خبره یہ آشنایی سادست دیگہ عروسے ک نیست.... این و گفتم و رفتم تو اتاقم ی حس خاصے داشتم نکنه بخاطر فردا بود!؟ وای خدا فردا رو بخیر کنه با ایـن مامان جاݧ مـن... همینطورے ک داشتم فکر میکردم خوابم برد.... ادامــه.دارد....
سلام خدمت همه اعضا عزیز متاسفانه از ادامه رمان شهید ابراهیم هادی معضوریم و از امشب رمان جدید رو شروع میکنیم
🌷شهـادت ... اجر کسانی است که در زندگی خود مدام در حال درگیری با و زمانی ڪه نفس سرڪش خود را رام نمودند، خداوند به مزد این جهاد_اڪبر، را روزی آنان خواهد کرد امیر مبارزه با نفس: شهیدابراهیم‌هادی سلام بر پهلوان بی مزار❤️ ✨شهدا شرمنده ایم ✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا