🍃در سپیده دمی که نوای دلنشین اذان، بشارت صبحی مستانه را می داد، محمد حسین در گلستانی که پیرو خط #انقلاب حسینی بود شکفته شد. نهالی که سالیانی بعد سروی طناز و #سرداری سرافراز شد.
🍃نامش را محمد حسين گذاشتند به اين اميد كه بتواند ياور حسين، سرور و سالارشهيدان #اسلام باشد. و چه نیک که به راستی با افعال حسن انگیزش یاوری برای #حسین زمانش شد.
🍃قلب سلیمِ محمد حسین با شنیدن
ندای #امام_خمینی که : "اي شبانيان كه قرن هاست در زنجير ستم شاهان اسيريد به پا خيزيد و طومار حكومت جلادان را به هم بپيچيد "لرزید. لحظه ای درنگ نکرد و آگاهانه علیه طاغوت برخواست و به خیل عظیم انقلابیون قبل از انقلاب پیوست.
🍃قهرمان قصه ی ما هیچ گاه سنگر انقلاب را خالی نگذاشت. و همواره در پاسداری از #جبهه انقلاب اسلامی کمک میکرد.
🍃پس از چند سال شروع #جنگ_تحمیلی و سالها تلاش و مجاهدت، سر انجام این گل شکفته شده ی انقلابی،در یکی از روزهای دفاع از این آب و خاک، در پاسگاه زید #عراق لبیک گویان به دیار محبوب پرواز کرد.
🍃 آری فرجام حسینی زیستن حسینی رفتن است، بوی بهشت را میتوان حتی از پروازشان شنید...
✍نویسنده: #زهرا_حسینی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمد_حسین_غیب_پرور
📅تاریخ تولد : ٢ مرداد ۱٣۴۰
📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱٣۶٣
📅تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : پاسگاه زید عراق
🥀مزار شهید : زیارتگاه اسلام آباد سرفاریاب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
همهرفتنیهستند.....🌱
چهخوبکهزیبابروی......💔
#شھیداحمداعطایی 🌿
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#معرفی_شھید📊📌
_________________
نام:احمداعطایی
تاریختولد:۱۳۶۴/۶/۷
تاریخشهادت:۱۳۹۴/۸/۲۱
محلشهادت«سوریه
زندگینامه🌿👇:
پاسدار شهید مدافع حرم«احمد اعطایی»
متولد ۷ شهریور ۱۳۶۴ و ساکن محله فلاح تهران بود و مهندسی برق میخواند.
همسرش میگوید: "احمدآقا علاوه بر این که پاسدار بود، در مسجد محل فعالیت داشت. کتابهای فراوانی مثل کتابهای اخلاقی، عرفانی و سبک زندگی، خیلی مطالعه میکرد. به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود «هر که دارد بر ولایت بدگمان، حق ندارد پا گذارد در این مکان» و میگفت: «کسی که آقا را قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه اینها به هم وصل هستند.»
خیلی مهمان نواز، با محبت، ساده زیست و به فکر دیگران بود. هنگامی هم که منزل بود، خیلی کمک میکرد.
چند وقتی بود که برای دل بریدن از ما، تمرین میکرد و این کاملا مشخص بود. شب قبل از رفتن، بچهها را خیلی بوسید. حدود یک ساعت، با بچهها و سوار بر موتور در شهر، میگشتیم. تمام حرفهایی که در وصیت نامهاش نوشته را، آن شب به من گفت. شاید فکر میکرد که وصیت نامهاش به دست ما نرسد. میگفت:« به بچهها خیلی محبت کن و خوب تربیت کن، دوست دارم بچههایم طلبه ولایی شوند. بعد از رفتن من هم بی قراری نکنید.»"
شهادت🌿👇:
او داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم و مردم مظلوم سوریه، راهی آن دیار میشود که در ۲۱ آبان ماه ۹۴ و آخرین روز ماه محرم الحرام، همراه با سه تن دیگر از دوستانش«سید مصطفی موسوی»، «مسعود عسگری» و «محمدرضا دهقان امیری» به شهادت میرسد.
#شھیداحمداعطایی🌱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سیـره_شهـدا
ساده و بی آلایش و کم حرف و خندان بود. برق کار ماهر و پر کاری بود.
صداش زدم گفتم : #حسین آقا بیا ناهار گفت فعلا کار دارم بعدها فهمیدیم #روزه است بی سر و صدا کارش را انجام می داد و به اندازه چند نفر کار میکرد بزرگترین خصلتش #بی_ادعا و بدون هیاهو بود.
#شهید_حسین_بواس
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنوشته💔🕊
.............
-میگنچرامیخوایشهیدشی؟!
+میگمدیدیدوقتییهمعلمرودوستداری
خودتومیکشیتوکلاسشنمره²⁰بگیری
ولبخندرضایتشدلتروآبکنه؟!
منمدلمبرالبخندخدامتنگشده(:"
میخوامشاگرداولکلاسششم♥️🌿
#نجوا_باشهید
#شهیدانه
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهید عشق ذوالفقاری 💚
#عکس_نوشته
#استوری
سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤️ #عاشقانه_دو_مدافع ❤️
#قسمت_سوم
وارد اتاق شد
سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود
عکس چند تا از شهدا ک خودم کشیده بودم و ب دیوار زده بودم
دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم عجب آدم عجیبیہ ایـن کارا ینی چے
نگاهش افتاد ب یکے از عکسا چشماشو ریز کرد بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک تر اما بازم متوجہ نشد
سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم
بی هیچ مقدمہ ای گفت :ایـن عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم؟
چقــدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من آشنا بشہ یا با اتاقـم؟!
ابروهامو دادم بالاو با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم
ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملا فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق
بنده خدا خجالت کشید تازه ب خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخـود کرد بی ادبے منو ببخشید .
با دست ب صندلے اشاره کردم و گفتم
خواهش میکنم بفرمایید
زیر لب تشکرے کرد و نشست منم رو صندلے رو بروییش نشستم
سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد
دکمہ هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود
عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود احساس کردم داره خفہ میشہ
دلم براش سوخت
گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ چون چهره اے ازش نداشتم ب شکل یک مرد جوون ک صورتش مشخص نیست کشیدم
سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش؟
با تعجب نگاش کردم بله؟؟؟؟؟
شما از کجا میدونید؟؟؟؟؟
راستش منم هر....
در اتاق بہ صدا در اومد ...
مامان بود...
اسماء جان؟؟؟
ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود
بلند شدم و درو اتاق و باز کردم
جانم مامان
حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید
از جاش بلند شد و خجالت زده گفت
بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون
ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون
ب مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود؟؟؟
چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء!؟
هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود
نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن ک دلت نمیخواد برن
اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم...
صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم
رفتیم تا بدرقشون کنیم
مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو؟؟
با تعجب نگاهش کردم نمیدونستم چی باید بگم که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد
سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن
اصـلا انگار آدم دیگہ اے شده بود
قــرار شد ک ما بهشون خبر بدیم که دفہ ے بعد کے بیان
بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم
نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز تزئین شده بود عجب سلیقہ اے
من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم...
شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم
صب که داشتم میرفتم دانشگاه
خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رودر رو بشم
داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد فقط تو خونہ خودمون شیر بودم....
خانم محمدی.......؟
#نویسنده✍
#خانوم #علی_آبادی
ادامــه.دارد....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وقایع روز غدیر_124581719763325813.mp3
7.35M
⭕️ #استاد_دارستانی
🎵بسیار زیبا و شنیدنی
💚 دین بدون ولایتِ امیرالمومنین رو میشه بی خطر کرد!! مثل کبریت خیس شده..!
👌 #عید_غدیر
♻️ #تبلیغ_غدیر_واجب_است
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#سلام_امام_زمانم 💛
کدامین شب، ⛓️
ستاره ی آمدنت طلوع خواهد کرد؟
میان آسمان تاریک عالم!!؟💔🥀
سلام بر منجی،✋
آخرین امید انتظار... 🧡
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیدانهـ 🌸🔗
تو
نداشتھمنـے..
وقتے
تونبـٰاشے
بھچھڪـٰارممۍآید
اینهمهآسمـٰان...🌤✨
#سردار_دلها
#صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 برای اطعام عید غدیر برنامهریزی کردید؟
❤️ نذری عید غدیر نذری محبته...اثرش از ۱۰۰تا سخنرانی بیشتره!
#غدیر روپاس نداشتن
که #عاشورا به پاشد
#استاد_پناهیان
#پیشنهاد_دانلود
🍃🌷🍃🌷
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌱 برای اطعام عید غدیر برنامهریزی کردید؟ ❤️ نذری عید غدیر نذری محبته...اثرش از ۱۰۰تا سخنرانی بیشتره
🔰امام صادق علیه السلام:
⇜غذا دادن به یک مومن در روز #عید_غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق و یک میلیون #شهید را دارد. (بحارالانوار، ج ۶ ص۳۰۳)
💢باعرض سلام وادب خدمت خیرین محترم🖐🖐
♦️به مناسبت فرارسیدن ایام عید سعید #غدیر؛ درنظر داریم درظهرروز عیدغدیر(پنجشنبه۷مرداد)👏#جشن باشکوهی رابرگزارکرده ودرپایان با🍗 #غذای_گرم ازشرکت کنندگان پذیرایی کنیم.
👈لذا در صورت تمایل به مشارکت در این سنت حسنه لطفا وجه هدیه خود را به شماره کارت 💳
6037701156779453
بانک کشاورزی بنام علیرضادهقان دهنوی واریز نمایید✅
📅زمان برگزاری مجلس:
پنجشنبه(۷مرداد)ساعت۱۳:۳۰
🚪مکان برگزاری مجلس:
#مشهد؛حجاب۲۱-
بیت#شهید_نظرزاده
(علامت پرچم)
باحضورخواهران وبرادران
🚩هیئت محبان جوادالائمه
(علیه السلام)
🍃🌷🍃🌷
@ShahidNazarzadeh
4_5969763387616267667.mp3
3.11M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۵۷
🎤 حجتالاسلام #مسعود #عالی
استاد #محمد #شجاعی
🔸«یارگیری»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید علی عباس حسین پور🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃به نام همنشینان وادی حق. به نام تو، که خروش#عشق به دریای شهادتت کشانید♥️
🍃قلم اینبار هم آغازگر روایت #عاشق و معشوق شده. سر در جوهر خون فرو میبرد و بر بال #پرستو، جاودانه هایت را میسراید، میسراید و رج به رج شگفتی میهمان بیتابی چشمانم میشود. به راستی تو که هستی؟
🍃کلمات جاری میشوند بر صفحه قلبم؛ گام برمیدارند و آوازه کوچه پس کوچه های خیالم میشوند. کلماتی که از آن تواند و گویای سرشت و سرگذشت تو
چه بگویم؟ تحیّر آمیخته ذهنم شده و وصف تورا دشوار میسازد.
🍃قلم از روزهایی میسراید که تکبیر #نماز میگفتی و پا در رکاب #انقلاب، دلیرانه در راه عزت میهنت میتاختی. از لحظه های پرتلاطمی که عمل به تکلیف، زمزمه ذهنت شده بود و آخر، راهی جبهه هایت کرد. از ترم های بیقراریت در مسیردانشگاه #کربلا.
🍃مینویسم از هر قَدَمت، که با یقینی روشن عجین شده بود. از خونی که بخشیدی و یقینی که به یادگار گذاشتی برایمان؛ تا بار دیگر عَلَم بهدست گیریم و پا در امتداد مسیرت بگذاریم.
🍃مینویسم از عاشقانه ای که بر چهره دل ترسیم کردی و دلی که#معشوق، خریدارش شد. مینویسم و اینبار دلم، در #انتظار دستیست که از آسمان به یاری ام دراز کنی.
✨جلوه ایثار انقلاب، #تولدت_مبارک🌺
✍نویسنده : #مبرا_پورحسن
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_عباس_حسین_پور
📅تاریخ تولد : ۳ مرداد ۱۳۴۵
📅تاریخ شهادت : ۲۳ بهمن ۱۳۶۴
📅تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای خرم آباد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#گمنامے یعنی درد...
دردے #شیرین...
یعنے با #عشق یڪے شدن...
یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے #معشوقت گذشتے...
یعنی فقط #خدا را دیدی و #رضای او را خواستی نه تعریف و #تمجیدمردم را
گمنامی یعنی .......
اے کاش همه ے ما گمنام باشیم
#شهید_گمنام
#از_ڪــربـلا_تــا_شـهادتـــღ
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز تولد روحانی شهید محمدعلی روحانی فرد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆بنام خدا☆
🍃وقتی تو بچه سن! بودی، پایت به حوزه باز شد. به مشهد رفتی، درس خواندی و فعالانه در تکاپو بودی.
🍃سال ۴۳ وقتی ۱۸ سال داشتی، در شب ولادت امام جواد(ع) بدست شهید #عبدالکریم_هاشمی_نژاد معمم شدی.
گویا در آن جلسه #آیت_الله_خامنهای و آیت الله واعظ طبسی و دیگر بزرگان حضور داشتند. از آن به بعد حضرت آیت الله خامنهای تو را "#شیخ_بچه "صدایت میزد☺️
🍃کم سن و سال بودی و زیرک.
تو به دست جسورترین و شجاعترین مرد معمم شدی و پا به مبارزه گذاشتی.
🍃از تو زیاد خواندهام. تو در #حرم_امام_رضا(ع)، آن زمانی که برقهای حرم قطع میشد، #اعلامیه امام را در هوا پخش میکردی.
🍃پای منبر آیت الله خامنهای و شهید هاشمی نژاد #خطابه میخواندی.
در جایی خوانده بودم، ۱۴ بار توسط #ساواک بازداشت شده بودی. الان اِسمت بر دیوار زندان مخوف ساواک حک شده است.
🍃در جایی خوانده بودم، ۲۰۰ #مقالهی مذهبی، اجتماعی و فرهنگی نوشتهای، سراغ مقالات رفتم، تعدادی را در نشریات دهه ۴۰ و ۵۰ پیدا کردهام. میتوانم به جرات بگویم مقالاتِ تو، الان قابل انتشار است. دغدغه های تو برای نسلهای آینده بود.
🍃آنقدر دغدغههای #فرهنگی و سیاسی داشتی، زمانی که انقلاب پیروز شد، بدنبال مجوز نشریه رفتی و توانستی در همان اوایل انقلاب، #نشریه_پیام_مستضعفین را در منطقهی مازندران و گرگان به چاپ برسانی.
🍃تو #اولین_فرماندار روحانی بودی. یعنی تا آن زمان یک روحانی به سِمَت فرماندار انتخاب نشده بود. فرماندار شدی و خیلی برای آبادانی شهر و روستا تلاش کردی. فرمانداری جای کوچکی برای تو بود.
🍃به #وزارت_خارجه رفتی تا بتوانی با کشورهای مسلمان گفت و شنود داشته باشی. در عکسها دیدهام به نیجریه، کنیا، آفریقا و ... رفتهای.
🍃سال ۱۳۶۴ وقتی رزمندگان در عملیات والفجر ۸ پیروز شدند، همراه #شهید_محلاتی و حدود ۴۰ نفر از کارمندان وزارت خارجه، مجلس و ... به منطقه اعزام شُدید. قـرار بود #اول_اسفند شما با هواپیما به سوی اهواز پرواز کنید. اما تو و دوستانت
در #آسمان_اهواز پر کشیدین و آسمانی شدین🕊
🍃حضرت آیت الله خامنهای عزیز درباره ی تو چنین نوشت: «شهید عزیز، آقای شیخ محمد علی روحانیفرد، روحانی مبارزی که زندگی و مرگش در راه خدا و در خدمت انقلاب بود» سید علی حسینی خامنهای۶۵/۰۱/۳۰
بیادت هستم❤️
🌺به مناسبت سالروز #تولد #روحانی_شهید_محمدعلی_روحانی_فرد
📅تاریخ تولد : ۳ مرداد ۱۳۲۵
📅تاریخ شهادت : ۱ اسفند ۱۳۶۴
📅تاریخ انتشار : ۳ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزارشهدای ایلوار، کردکوی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#به_یاد_شهدا
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
وقتی میخواست درس بخواند،از پایگاه خارج میشد و در سرمای راهرو مینشست.
چراغ های راهرو در شب روشن بود.
🌹میگفت:این درس را برای خودم میخوانم.درست نیست از نوری که هزینه آن از طریق بیت المال پرداخت میشود،استفاده کنم.
شادی روح پاک همه شهدا #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh