eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
'🖇💛' در زبانِ کُردی یه کلمه هست به اسمِ "کاژه" به معنیِ پناهگاه... به اصطلاح جایی یا کسی که آدم کنارش احساس آرامش داره! 💔شــــــــــــــــهدا👆 شما‌کاژه‌ی‌دل‌‌حقیر‌ماهستین.. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان میزبان امروزمون برادر محمدرضا هست🥰✋ *رویاے صادقه*🌙 *شهید محمدرضا ایل بیگ بختیاری*🌹 تاریخ تولد: ۱۶ / ۱۲ / ۱۳۵۳ تاریخ شهادت: ۲۷ / ۳ / ۱۳۷۳ محل تولد: تهران محل شهادت: پیرانشهر *🌹مادر شهید ← من چهار فرزند دختر داشتم و آرزو داشتم که یک پسر هم خدا به من می‌داد.🌙 خیلی نذر و نیاز کردم و از درگاه خداوند شب و روز خواستم که فرزند پسری به من بدهد📿یک شب که با همین احوالات خوابیده بودم، خوابی را دیدم.💫در خواب دیدم که حضرت زینب و حضرت فاطمه(س) به نزد من آمدند🌙و کودک پسری را به من دادند و گفتند این فرزند را خداوند به تو عطا کرده است.🌷چند روزی سپری شد و من متوجه شدم، باردار هستم🌙 مدتی گذشت محمدرضا هنوز به دنیا نیامده بود،🍂خواب دیدم که در یک بیابانی هستم و در کنار رودخانه‌ای نشسته بودم💦و فرزندم بدنیا آمد و نوزاد پسر هم بود🍃 ناگهان مردی که لباس سبز تنش بود از داخل رودخانه آمد🌙و کودک را از من گرفت و برد.🥀من گریه و زاری کردم که این کودک پسر من است.🥀این خواب تعبیرش شهادت پسرم بود🕊️محمدرضا روز شهادت آقا امام سجاد(ع) به دنیا آمد🏴من چقدر خوشحال شدم که خداوند یک پسر به من داده است.🍃او از کوچکی در مساجد و هیئت‌ها بود و برای امام حسین (ع) خدمت می‌کرد.🌙تا اینکه به سن سربازی رسید و داوطلبانه به جنگ می‌رفت💥روز تاسوعا بود که خبر شهادت پسرم را برایم آوردند،🥀محمدرضا روز شهادت امام سجاد(ع) به دنیا آمد🕊️و سالها بعد دقیقا روز شهادت امام سجاد(ع) به خاک رفت🌙و میهمان اهل بیت شد*🕊️🕋 *شهید محمدرضا ایل بیگ بختیاری* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
روزا ها و هفته ها سپری میشن هیچ جا مثل اتاقم بهم آرامش نمیده چند وقتیه به شدت ساکت و گوشه گیر شدم دیگه دارم همه رو نگران میکنم تا زمانی که لازم نباشه از اتاقم بیرون نمیام نمیدونم چمه ...تنهایی رو ترجیح میدم به هر چیزی ارتباطمو با دوستام کم کردم از بس دیر به دیر جوابشون رو دادم ازم بشدت دلگیرن... سپیده که بعد اون شب یکی دوباردیگه هم زنگ زد من با تندی جواب دادم که کلی ناراحت شد نگین هم چندباری باهام صحبت کرد خواست برم تو جمعشون حتی فکرشم دیوونم میکنه بهش گفتم کاری به من نداشته باشید لطفا نمیدونم شاید منتظره یه بهونه بودم تا باخودم خلوت کنم امشب قراره زینب اینا بیان خونمون وای اصلا حوصلشونو ندارم چند سالی میشه رفت آمد خونوادگی داریم حسینم با داداش زینب خیلی صمیمیه و همیشه باهمن اون موقع هایادمه چقدر تلاش میکردن منو به زینب نزدیک کنن اما من ازش خوشم نمیومد خیلی راستش یکمم بهش حسودیم میشد اخه همه قبولش دارن همه دوسش دارن😒 از حق نگذریم دختره خیلی خوبیه خیلی هم مهربونه اما خب زمین تا آسمون فرق داریم هیچوقت نتونستم به عنوان یه دوست صمیمی ببینمش تصمیم گرفتم امروز وانمود کنم که حالم خوبه دلم نمیخواد اوناهم پی ببرن به حال خرابم . . ‌. مامان_حلماااااا _بله مامان مامان_بیا بیرون از اون اتاق این خونه جاهای دیگه ای هم داره ها😕😕😕 _😂😂عه مثلا کجارو داره😁😁😁 مامان_حالا سربه سر من میزاری🙁بیایکم کمک من کن شب مهمون داریم _چشششششم شما فقط بگو چیکار کنم😄😄😄 مامان_سالاد درست کن😕بلدی که ان شاالله _سالادمم براتون درست میکنم😝دیگه چی؟ مامان_تو فعلا سالادو درست کن 😐 حلما ریز خوردش کنی ها _چشم خوشگله😅 مامان_تو چرا این مدلی شدی😕😕باید ببرمت دکتر نگرانتم _دکترررررر برای چی؟😳 چی باعث شده فکر کنین دکتر لازم دارم؟؟ مامان_والا انگار جن زده شدی یهو ساکت میشی شب تا صبح تو اون اتاق معلوم نیست چیکار میکنی یهو میخندی خل بازی در میاری بعد میگی من خوبم😕 جواب دوستاتو چرا نمیدی _عه مامان مگه بده همش ور دلتونم مامان_نه والا بد که نیست ولی اخه تورو نمیشد بند کرد تو خونه ولی الان☹️ چه میدونم والا سالادتو درست کن حالا _😂😂😂چشم مشغول سالاد درست کردن شدم رفتم تو فکر ... مامان راست میگه برای اینکه وانمود کنم حالم خوبه مسخره بازی درمیارم تو جمع ولی وقتایی که تو اتاقم هستم یه مدل دیگم😩جدی جدی دارم خل میشم آخخخخخ مامان_خدامرگم بده چیشد؟؟ _دستموو بجایِ کاهو بریدم😑😑😑 مامان_پاشو پاشو من از تو کار نخواستم برو از تو کابینت چسب بردار بزن دستت _کاهوهارو خونی کردی دختر😐😕 حلما_اشکال نداره که بشورش😁😁 مامان_😡😡 حلما_خو نشورش😄 مامان_بیابرو دختر نخواستم اصلا فقط بی زحمت دمه غروب از اتاقت بیا بیرون مهمونا میان زشته تو اتاقت باشی حلما_خو من رفتم کاری بود صدام نکنی ناراحت میشم هاااا از ما گفتن بود😬 مامان_😕😕😕برو بچه میخواستم برم سمت اتاقم که در زدن حسین و بابا بودن درو باز کردم حلما_سلام بابایی بابا_به حلما خانوم چه عجب شمارو هم زیارت کردیم حلما_عه بابا من که همش خونم حسین_علیک سلام ابجی خانوم حلما_عه سلام داداش حسین_من به این گندگی رو نمیبینی😐😏 حلما_نه چشمایه من ریز بینه😂 حسین_بچه پرو 😂 حلما_خب دیگه من برم بابا_کجا باباجان حلما_تو اتاقم استراحت کنم خستم خیلی حسین_ببخشید دقیقا چیکار میکنی که انقد خسته ای همش حلما_خب من استراحت میکنم بعد استراحت کلی انرژی میگره از آدم در نتیجه باید باز کلی استراحت کنم تا خستگی استراحت قبلی در بره حسین_😐😐😐😐😐✋ حلما_ما رفتیم😄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - تقویت باورها در مجالس امام حسین - استاد عالی.mp3
3.89M
♨️تقویت باورها در مجالس امام حسین(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دختر شهید مصطفی صدرزاده: حضرت زینب توی یک روز کل خانواده شون رو از دست دادند، حالا من یک بابام رفته! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸صلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ... ز قیل و قال جــــهان خــــسته ام تو میدانی دلــ💔ــم هــــوای شب جــــمعه‌ی حرم دارد... 📆 ۳۷ روز تا اربعین... ┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ Join╰➤ 🆔 @Story_Mazhabi ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ . ما‌منتظر‌لحظہ‌‌دیدار‌ بھاریم!💕🌱 آرام‌کنید‌این‌دلِ‌ طوفانے‌مارا...😭 عمریست‌همہ‌‌ در‌طلب‌وصل‌تو‌هستیـم پایان‌بدهـ‌این‌حالِ‌ پریشانے‌مارا..😔💔 حُجَّة‌اللّٰهِ‌فِى‌أَرْضِهِ✋🏻 🍂⃟꙰ صَدْ ݜُڪرْ کہ اݫ ٺبآر زهڔاٮیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خنـده هاے دلنشین شهدا نشان ازآرامــش دل دارد وقتےدلت با"خـــدا"باشد لبانت همیشه مےخنـــدد اگر باخدا نباشےهرچقدر هم شادی کنے، آخرش دلت غمگین است 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح جمعه های انتظار🌺 ☆ مناسب برای و ☆ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃آقاجانم، فدای شال سیاهت که این روزها داغ جد غریبت را سنگین تر می کند. آنقدر غرق در روزمرگی ها شده ام که با دیدن پرچم و کتیبه ها فهمیدم که داغ محرم چه زیاد است هر شب به وقت عهد نوکری، دست ِحال خسته ام را میگیرم و می بردم هیئت 🍃سوت و کور شدن مجلس، خودش روضه است تا اشک بریزم، هق هق کنم و زار بزنم برای غریبی که این روزها زمین و زمان هم دست به هم داده اند تا غریب تر شود. 🍃امام زمانم، غم بزرگی است تنها ماندن حسین و غم بزرگتر تنها ماندن شما میان شیعیان است. نمیدانم برای بی یار ماندن ارباب گریه کنم یا برای بی یار بودن شما که این روزها آتش به جانم می زند. 🍃نمیدانم برای بدن اربا اربا ارباب ناله کنم یا برای قلب شما که با تیر گناهان ما ،زخم خورده است و تکه تکه شده از جفای وفاداران. نمیدانم برای علم بدون گریه کنم یا برای علم شما که هنوز ۳۱۳ یار نداری که به پا خیزند و علمداری کنند. 🍃آقاجانم، روضه ها امسال عجیب دست به کار شده اند و دلها را زیر و رو می کنند. دعا کن برایمان، شاید بیدار شدیم و برای حسین زمانمان کاری کردیم. نامه های بسیاری نوشته ایم ودر چاه به امانت گذاشته ایم. از صدای شمشیرها و بی وفایی خودمان می ترسم... 🍃دلم شدن برایت را آرزو دارد. تو را به جان مادرت برای حال مضطر این روزهایم دعاکن ... ✨اللهم عجل لولیک الفرج ✍نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
•• 🕊 : مگر ما به غیر از روضه و اشک بر سید الشهدا و نماز اول وقت ، چیز دیگری هم داریم ؟! 😔 اگر این سه را از ما بگیرند ، دیگر هیچ چیز نداریم❗️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تو مرد جبهه‌های نصر بودی در این دنیا فقط در حصر بودی برای تو همین بس حاج‌قاسم که سرباز ولی عصر بودی🕊 ❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🏅قهرمانان دفاع مقدس «الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی» رفتی ولی فراق تو باور نمی‌شود داغی شبیه داغ برادر نمی‌شود .... 📍تصویری از شهید علیرضا محمدحسینی بر بالین برادرش شهید علی‌اکبر محمدحسینی "فرمانده گردان علی‌اکبر لشکر۴۱ثارالله" که کمتراز ۷ ماه بعد به برادر شهیدش پیوست 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
همسرِ شهید روح الله قربانی میگه: وقتی روح‌الله شهید شد چند وقت بعد خیلی دلم براش تنگ شده بود،به خونه خودمون رفتم،وقتی کتابی که روح‌الله به من هدیه داده بود رو باز کردم دیدم روی برگ گل رز برام نوشته بود: عشق من دلتنگ نباش 🏴🍂شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
زیباترین کارت عروسی ... ✍حجت الاسلام قرائتی: یک کارت عروسی برای من آمد و روی آن نوشته بود: دوشیزه فلانی و آقای فلانی زندگی خود را آغاز کردند؛ خواستیم شما را در تالاری دعوت کنیم و از شما پذیرایی کنیم ولی به فکر افتادیم که این هزینه را به دختر و پسری بدهیم که آنها هم ازدواج کنند. بنابرین هزینه مراسم عروسی را برای ازدواج دو نفر دیگر گذاشتیم این کارت را هم دادیم که بدانید ما ازدواج کردیم. چقدر زیبا ! اگر انجام این کار از ما بر نمی آید، می توانیم حداقل با ساده برگزار کردن عروسی خود ترویج تجملات نکنیم و آن مقدار صرفه جویی را به زوج دیگری کمک کنیم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh