eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
#پنجشنبه‌های‌دلتنگی💔 🌷پنجشنبه ها فاتحه ی دلمـ💓 رابخوان 🍂خیلی وقت است از #فراقت جان سپرده است😔 #شهدا_گاهی_نگاهی🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5⃣8⃣9⃣ 🌷 💠غبطه شهید آیت الله دستغیب به نماز یک نوجوان رزمنده و معامله با او ♦️بچه ها باحال خراب شش روز در حال بودند. نوجوانی که ترکشی💥 به سینه اش اصابت کرده بود جای زخم💔 را با دست می داد را باید میبردم عقب، سوار شد🚘 تا حرکت کردم صدای از رادیو ماشین بلند شد. ♦️ تصمیم گرفتم کمی با این حرف بزنم گفتم: برادر اسمت چیه❓ جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت زیر لب می گوید فکر کردم💭 لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده. ♦️کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم🚫 مدتی بعد و شمرده خودش را کامل معرفی کرد. گفتم: چرا دفعه اول چیزی نگفتی⁉️ گفت می خواندم نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون… ♦️گفتم ما که رو به نیستیم❌ تازه پسرجون بدنت لباست هم که نجسه. گفت: حالا همین نماز📿 را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد. ♦️گفتم: نمازعصر را هم خوندی گفت: گفتم: خب صبر می کردی زخمت را ببندند🤕 بعد لباست را عوض می کردی ان وقت نماز می خوندی گفت: چقدر دیگه تو این دنیـ🌍ـا باشم فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش . ♦️گفتم: بابا جون تو چیزیت نیست⭕️ یک جراحت مختصره زود پیش دوستات. با خودم فکر کردم💬 یک الف بچه را هم شاید درست بلد نیست والا با بدن خونی و تو ماشین🚘 که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه🚫 ♦️دراورژانس🚑 پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم بچه محل! گفت: تا چی بخواد. با برانکارد🛌 آمدند ببرنش گفتم خودش می تونه بیاد زیاد زخمش فقط سریع بهش برسید… ♦️بیست دقیقه ای⏰ آن جا بودم بعد خواستم بروم رفتم پست پرسیدم حال مجروح چطوره⁉️ گفتند: 🌷 با خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت و رفت🕊….. تمام وجودم لرزید💓 ♦️بعدها نواری📼 از شهید آیت الله شنیدم که 🍂پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده: آهای خوب گوش کن🎧 چه می گویم من می خواهم به تو پیشنهاد یک معامله ای بدهم که در این سرت کلاه برود ! 🔊من دستغیب حاضرم یک جا ✓هفتاد سال نمازهای واجب و ✓نوافل و روزه ها و ✓تهجدها و ✓شب زنده داری هایم را بدهم به ♨️و در عوض آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ ؛ پشت به قبله با و بدن نجس🚫 خوانده ای از تو بگیرم آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی⁉️ 📚خاطرات سردار شهید حسین همدانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣مادر است و #دل‌تنگِ پارهٔ تن... 🍀اما همچنان #شاداب و پُرشور✌️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌹 عصر پنج شنبه با زیارت قبور مطهر شهدا 🔹همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
✍ #خاطرات در دوران #تحصیل برای #كمك به بابای پیر مدرسه كه كمر و پاهایش درد می كند نیمه های شب #قبل از اذان صبح به مدرسه می رود... و كلاس ها و حیاط را #تمیز می كند..‌. و به خانه برمی گردد. مدتها بعد بابای مدرسه و همسرش در #تردید می مانند كه جن ها به كمك آنها می آیند... و در نیمه شبی « عباس» را می بینند كه #جارو در دست مشغول تمیز كردن حیاط است... #شهید_عباس_بابایی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 💠💠 و (48) 5⃣بازگشت یهود و تحریف تورات بنابر نقل تاریخ، کورش پس از تصرف بابل، قوم یهود را آزاد کرده و به آنان اجازه می دهد که برای ساختن مسجد در اورشلیم به این شهر بازگردند. این فرمان، پس از مدتی وقفه در زمان کمبوجیه و بردیا، دومرتبه از سوی داریوش و خشایارشاه تکرار می شود. در هر دو فرمان بر آزادی مطلق یهود و لزوم کمک جدی به آنان در این راه تأکید شده است. حتی در فرمان خشایارشاه در تورات جمله ای وجود دارد که ظاهر آن با آزاداندیشی این قوم، که منشأ رفتارشان با یهود دانسته می شود، تعارض دارد. خشایارشاه در این نامه تأکید می کند: و هر که به شریعت خداوند و به فرمان پادشاه عمل ننماید بر او بی محابا حکم شود خواه به قتل یا به جلای وطن یا به ضبط اموال یا به حبس. نکته جالب اینجاست که علیرغم این اتفاق بزرگ-که قوم در اسارت یهود بایستی با شوق از آن استقبال نماید-جز گروه اندک اما نخبه ای قدم در این راه بازگشت به بیت المقدس نگذاشتند. گروهی در بابل ماندند، گروهی به سوی سرزمین ایران کوچ کردند و گروهی نیز به بیابان های خشک حجاز وارد شدند. در میان کسانی که در دور دوم و با حمایت خشایارشاه-یا داریوش-و با مأموریت از جانب وی برای رسیدگی به وضع کشور یهودا بدانجا وارد شدند، دو شخصیت مهم به چشم می خورد: عَزرای کاهن و نَحَمیا. نحمیا فرمانده ای قدرتمند بود که در این مأموریت بیشتر به امور سیاسی و آبادانی همت گماشت. بزرگترین اقدام او ساخت دیواری به دور اورشلیم بود تا ظاهراً آنان را از حمله دشمنان اینجا است که سنت دیوارسازی و جداسازی یهود از بقیه مردمان در این حزب آغاز می شود و تا قانون ممنوعیت ازدواج با زنان غیریهود کشیده می شود. این جریان در قالب محله های یهودی در طول تاریخ استمرار می یابد. مصداق امروزین این اقدام شیطانی، دیوار حائل نام دارد که ظاهراً برای جداسازی مسلمانان از یهودیان ساخته شده، اما بنابر این سنت باید آن را دیواری برای جداسازی یهودیان از مسلمانان دانست، جداسازی ای که به آنان امکان تربیتی درون حزبی و قدرتمند را می دهد. اما مأموریت عزرای کاهن از مأموریت نحمیا بسیار مهمتر بود. با توجه به این که ظاهراً تورات در جریان آتش سوزی و تخریب مسجد از بین رفته بود-که جنبه توطئه ای آن کاملاً مشهود است-عزرا به عنوان رهبری مذهبی و پرقدرت به کار بازتعریف دینی مشغول شد و سرانجام مذهبی نوین و شریعتی جدید به وجود آورد که به دین یهود مشهور شد. دقیقاً از اینجا است که ما با دین یهود و قوم یهود به جای دین موسای کلیم علیه السّلام و قوم بنی اسرائیل در تاریخ مواجه می شویم. تدوین نهایی متون مقدس یهودی که با تدوین اسفار پنج گانه تورات آغاز شد نیز محصول این دوره و تلاش های عزرا است. اینچنین است که امروزه با توراتی تحریف شده به نام عهد قدیم روبرو هستیم. در اینجا یک نکته شایسته توجه می نماید. اگر تحریف تورات نه یک حادثه عادی، که یک توطئه از پیش طراحی شده باشد، بی شک تورات اصلی اینک بایستی نزد تحریف کنندگان آن موجود باشد. بر این اساس می توان با توجه به حقایقی که از جریان آخرالزمان در این کتاب آسمانی وجود داشته است، بسیاری از اقدامات و برنامه ریزی های دشمنان را در امروز به سوء استفاده آنان از مطالب این کتاب آسمانی نسبت داد که البته از تقدیر و قضای الهی خارج نیست. به هر حال و در پی تمامی این ماجراها نهایتاً دین، قوم و کتاب بنی اسرائیل یکسره تغییر کرد و تماماً در اختیار حزب شیطان قرار گرفت و البته این حزب توانست در سرزمین های مهم و راهبردی جهان مستقر شده و در حکومت های آنان نفوذ نماید. 🔻🔻🔻 . . . 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
سفرِ پر ماجرا_27.mp3
6.49M
۲۷ ⭕️هُشــــــدار اون ماه، همکارم، سفر کرد... دیروز، همسایه مون رفت... امروز، رفیقم پر کشید... نکنه فردا نوبتِ منه! نمی دونم چرا... این سفر رو اینقدر دور می بینم؟👆👆 🎤🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#سلام می دهم از راه دور در شب جمعه سلام برحرمتو، سلام بر #شب_جمعه به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا سلام میدهمت بادوچشم تر😭شب جمعه فقط نیامده #بانوی بی نشان به زیارت رسیده است پدر در بر پسر👥شب جمعه نشسته زینب کبری کنار #حضرت_زهرا حسن نشسته کنار پیامبر؛ #شب_جمعه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
745163217.mp3
4.71M
🎧🎧 #کربلا دلم گرفته💔 دل من از عالمو ادم گرفته😭😞 🎤 #سیدرضا_نریمانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
چه فرقی می کند؟ شلمچه، حلب، موصل، قدس یا روستاهای محروم خوزستان؟ بسیجی #سهمش دویدن پا به پای انقلاب است. #شهید_حسین_ولایتی_فر🌷 #شهید_ترور_اهواز 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
6⃣8⃣9⃣ 🌷 💠اون سال تکیه یه حس دیگه ای داشت 🔰هر سال که می شد، با بچه های محل تکیه ای برپا میکردیم، تو پارکینگ خونه ولایتی. یک سال به خاطر یه سری از مشکلات نمی خواستیم🚫 رو برپا کنیم. 🔰تو جمع رفقا می گفت هر طور شده باید این سیاهی ها🏴 نصب بشه. باید این ها برقرار باشه. حسینی که از جون و دل مایه می گذاشت در خونه ارباب و نمی خواست⭕️ هیچ جوره کم بزاره، وقتی دید کسی همراهیش نمی کنه اومد در خونه ما🏡 🔰گفت: من نمیاد که امسال تکیه نباشه. سیاهی ها و پرچم رو ازم گرفت و رفت. اونشب تکیه رو برپا کرده بود. تنهای تنها👤 از قرار معلوم شب رو هم تو خوابیده بود. 🔰صبح روز بعد سراسیمه و البته با خوشحالی زنگ خونمون رو زد. بهش گفتم چی شده حسین جان⁉️ گفت: دیشب که پرچم ها🏴 و سیاهی هارو نصب کردم تو همون خوابم برد. تو خواب دیدم (ع) اومده تو پارکینگ خونمون و به من گفت احسنت😍 چه تکیه قشنگی زدی. دستی به ها کشید و بهم گفت. 🔰وقتی حسین این جملات رو می گفت، اشک تو چشمای قشنگش😢 حلقه زده بود. می دیدم که چقدر از اینکه کارش مورد قبول ارباب واقع شده بود. اون سال تکیه مون و حال دیگه ای داشت☺️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰هرگاه #خداوند، بنده اى را دوست بدارد💞 ⇜مبتلايش مى كند. پس اگر #صبر كرد ⇜او را برمى گزيند🌷 و اگر خشنود گشت ⇜او را #ويژه خود مى گرداند👌 ‌ #پیامبر_اکرم(ص)💖 📚بحارالانوار۸۲/۱۴۲/۲۶ #شهید_ابراهیم_هادی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 3⃣ 🔻انتخاب فکه جنوبی برای عملیات ✨برای تعیین محل عملیات جلسات متعددی با حضور فرماندهان عالی رتبه ارتش و سپاه برگزار شد. هر دو نیروی نظامی بر روی منطقه فکه اتفاق نظر داشتند. و بالاخره فکه جنوبی بدلیل شنزار بودن و رملی بودن زمینش می توانست ارتش عراق را در محاسبات حمله ایران به اشتباه بیاندازد انتخاب شد. این اشتباه راهبردی می توانست کمبود نیروهای خودی و تجهیزات را تا حدی جبران کند. ✨فکه آسمانی ترین و خاکی ترین منطقه ای بود که برای میزبانی این عملیات انتخاب شد. بسیاری از بسیجیان، و حتی آن ها که دوران حماسه را ندیدند و سال ها بعد قدم بر خاک فکه قدم نهادند، این اعتقاد را دارند که؛ همانطور که راز انتخاب سرزمین کربلا برای آن حماسه عظیم، تاکنون به صورت کامل برای اهل راز مکشوف نشده، شاید سر انتخاب این نقطه از زمین نیز حکایتی دیگر داشته باشد!! ✨جدای از جغرافیای نظامی منطقه، فکه دارای یک عظمت و جایگاه ویژه ای است. رمل های تشنه ی فکه بی ارتباط با خاک تفتیده و سوزناک کربلا نیست. تنها خون شهدای مظلوم توانست به آن ها ارزشی غیرقابل توصیف دهد. سرزمین فکه با رمل های سوزان خود چنان ارزشی یافت که خاک مقدسش سجده گاه فرشتگان و ملکوتیان و زینبیان گردید. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 4⃣ 🔻شناسایی عملیات ✨شناسایی در میان رمل های فکه بسیار سخت و طاقت فرسا بود. دشت و رملی بودن زمین، دید کامل دشمن بر منطقه و همچنین گرمای طاقت فرسای هوا در طول روز و سرمای استخوان سوز آن در شب های زمستان، کار شناسایی را بسیار سخت و طاقت فرسا می کرد. مشکلاتی همچون ماندن جای پا بر روی رمل های فکه که باعث میشد دشمن از حضور نیروهای اطلاعاتی مطلع گردد. ✨مشکل دیگر که نیروها فقط چند ساعتی در شب برای جمع آوری اطلاعات فرصت داشتند. آنها با روشن شدن هوا باید خیلی سریع منطقه را ترک می کردند. اگر بازگشت آنها به هر دلیلی میسر نمی شد، آنها ناچار بودند کار را متوقف و کل روز را در میان رمل های سوزان بگذرانند. کمبود آب و غذا، احتیاج به قضای حاجت و تهدیدهای طبیعی از جمله وجود مارها و عقرب های سمی و کشنده، از تلخ ترین بخش های قصه شناسایی بود! تلخ تر اینکه اگر رزمنده ای در حین شناسایی، مورد گزش عقرب های سمی، مارها و یا مورد اصابت تیرهای سرگردان شلیک شده از سوی دشمن قرار می گرفت، حتی امکان فریاد کشیدن برایش میسر نبود! ✨مشکل دیگر هم حضور منافقین برای کمک به ارتش عراق بود. شاید بتوان به جرئت ادعا کرد که در آن شرایط سخت و طاقت فرسا تنها چیزی که به نیروهای شناسایی قوت می بخشید، ایمان و اتکا به خداوند و توسل به ائمه اطهار علیه السلام و قرائت همین قرآن های کوچک جیبی بود. هوشیاری دشمن و افزایش موانع و سنگرهای کمین باعث شد تا رزمندگان اسلام نتوانند تا عمق دشمن را شناسایی کنند! همه نیروها از عملیات بزرگی که کار جنگ را یک سره خواهد کرد حرف می زدند. اما برخی فرماندهان، از اینکه از عمق مواضع دشمن اطلاعی نداشتند، نگران بودند. ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_564476182934905820.mp3
2.1M
🎵 #صوت_شهدایی 🔹شهدای گمنام 🔸شبای جمعه که می‌شه دلا بهونه می‌گیره... 🎤🎤 #سیدرضا #نریمانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
با نـام رفـتند، ولی #گمنــام برگشتند ... نامشان را امانت دادند به حضرت مـادر . . . 🌷فاطمــه (س) گمنام می خرد... گمنامی‌ام آرزوست .... #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ سلام بر #جمعه و عطر خوشی که.... ز جام #انتظارت می نشیند به قلبـ❤️ #عاشقانِ چشم بر راه😔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#دوستان را در دل رنج‌ها باشد💔 که آن به هیچ داروی خوش #نشود. ✘نه به خفتن ✘نه به گفتن و ✘نه به خوردن الا به #دیدار_دوست🌷 🌺جان می‌دهم از #حسرتِ دیدار تو چون #صبح 🌺باشد که چو خورشیدِ☀️ درخشان به در آیی🌷 #شهید_سیدسجاد_خلیلی #صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: 💠از شام گاه پنج‌شنبه، #فرشتگانی باقلم‌هایی از طلا✨ و لوح‌هایی از نقره، از آسمان به سوی زمیـ🌎ــن می‌آیند و تاغروب روز #جمعه ثواب هیچ عملی را نمی‌نویسند❌ به جز #صلوات را🌺🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣خدایا خودت می دانی که ڪسی نیست #بجز_تو که از درون و برون من آگاه باشد، لذا فقط از تو میخواهم که مرا #هدایت کنی و به سعادت واقعی برسانی که همان #شهادت است. #شهید_مدافع_حرم #شهید_اکبر_شهریاری🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🖋 #خـــاطرات ❤️✨قبل از شروع مراسم #عقد، علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس هرچه از #خدا بخواهد، اجابتش حتمی است. ❤️✨گفتم، چه آرزویی داری؟ درحالی ‌که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر #علاقه‌ای به من دارید و به #خوشبختی من می ‌اندیشید، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید. ❤️✨از این جمله تنم لرزید. چنین #آرزویی برای یک عروس در استثنایی‌ ترین روز زندگی‌ اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا #قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم. ❤️✨هنگام جاری شدن #خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از #اشک نگاهم را به علی دوختم؛ آثار خوشحالی در چهره‌اش آشکار بود. ❤️✨مراسم #ازدواج ما در حضور شهید آیت ‌الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمی‌دانم این چه رازی است که #همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت ‌الله مدنی همه به فیض #شهادت نائل شدند... ✍همسر فاتح سوسنگرد، #سردار_شهید #شهید_علی_تجلایی 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh