eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس 🌸❣ 4⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_وچهارم روزها برام به سختی میگذشت،😣 همش مثل یه آدمی که
📚 ❣🌸 🌸❣ 5⃣5⃣ سرشو از برگه ها بیرون اورد و نگاهم کرد: _هیچی بابا، استادمون چند تا برگه داده تصحیح کنم، پدرم دراومده، چقدرسخته... به چهره آشفته اش نگاه کردم و خندیدم: _آخی، داداشم داره از دست چند تا برگه میناله😁 روشو برگردوند و گفت: _دعا میکنم همچین بلایی سر خودت بیاد تا دیگه منو مسخره نکنی، استادت بیاد چند تا برگه بده دستت با دستخطای عجیب و غریب بعد ببینم چجوری کنار میایی با این بلای آسمانی😐 بازم خندیدم و گفتم: _برگه که چیزی نیست عزیز من، فردا پس فردا برات زن گرفتیم اونوقت میفهمی که بلای آسمانی یعنی چی!! 😉😁 ایندفعه اونم خندید😃 و گفت: _خوبه، پس بالاخره یه نفر قبول کرد که شما خانوما بلای آسمونی هستین😉 سریع دست گذاشتم رو دهنم و گفتم: _ببخشید جمله ام رو تصحیح میکنم، منظورم رحمت آسمانی بود😅😁 بعدم مکثی کردم و گفتم: _رحمتم مثل بارونه، ما خانوما مثل بارون با رحمت و بابرکتیم، اگه نباشیم که شماها تو  بی رحمتی زنده نمی مونین که... 😁😌 بعدم لبخند پر افتخاری بهش تحویل دادم چشماشو تو کاسه ی چشمش گردوند وگفت: _خب باشه قبول، الان میشه برام یه دونه از این رحمتا پیدا کنی؟!!☺️🙈 لبخند معنا داری زدم و گفتم: _خب پس، آقا محمد ما بزرگ شدن، وقت زن گرفتنشونه😁😉 خندید😃 و باز خودشو مشغول کرد با برگه های توی دستش، فقط با لبخند نگاهش میکردم، داداشم چقدر نجیب بود، چه با حیا،😊  من که خواهرشم باید زودتر از اینا بهش توجه میکردم که دیگه مثلا داره واسه خودش یه مرد کاملی میشه، بیست و چهار سالشه،  باید دنبال یه دختر خوب براش بگردم، دختری که مثل محمد پر از پاکی و نجابت باشه،😊👌 .... 💌نویسنده: بانوگل نرگس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣🌸 🌸❣ 6⃣5⃣ داشتم به همین فکر میکردم که یه دفعه نفهمیدم چیشد که گفتم:😊 _محمد! سمیرا رو که میشناسی؟؟ نگاهم کرد، سرشو تکون داد و گفت: _دوستته دیگه، همین که سرکوچه مون میشینن لبخندی رو لبم نشست☺️ - خب پس میشناسیش، خواستم بگم دختر خوبیه ها😉 سریع با دست به سمت در اشاره کرد و  گفت: _شما بفرمایین بیرون، بزارین من تمرکز کنم رو برگه ها، رحمت هم نخواستم😃 خندیدم 😁و گفتم: _عه خب بزار مواردم رو بگم +لا اله الا الله، بیا برو دختر حواس منو پرت نکن😃 شیطون خندیدم و گفتم: _پس داری فکر میکنی، خوبه، نتایج فکر تو اطلاع بده بهم😉😜 سرشو به نشانه تاسف تکون داد و خندید، 😃باز زیر لب لا اله الا الله ای گفت،  منم بلند شدم و سرخوش از اتاقش اومدم بیرون، یه لحظه فکر کردم، چرا سمیرا رو انتخاب کرده بودم، خودمم نمیدونم …😟😊 سمیرا با محمد تفاوت داشت، اون آزادی میخواست،  آزادی از دین و حجاب، همیشه آرایش میکرد میرفت بیرون،😐 موهاش بیرون بود، نمازاش آخر وقت بود، علاقه و کشش خاصی به شهدا نداشت،  اون تو دنیای دیگه ای بود و محمد هم تو دنیای دیگه …😑 یه لحظه واقعا گیج شدم، هنوزم نمی فهمیدم چرا سمیرا رو به محمد معرفی کردم …😬😐 من سمیرا رو با همه تفاوتایی که با خودم داشت دوستش داشتم  اما نمیدونم چرا حس میکردم با همه شیطنتاش بازم یه صداقت و حیایی درونش بود که انگار داشت مقاوت میکرد که ظهور پیدا کنه،😕 دست از فکر کردن به سمیرا و محمد برداشتم، اما تا خودم رو از فکرشون کشیدم بیرون، 🌷یاد عباس🌷 باز دلتنگی رو به دلم سرازیر کرد .. .... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_6184815.mp3
2.92M
✨شهر زنده میمونه وقتی #تو بیداری ✨دلتنگـ💔 بابایی طاقت نمیاری😔 ️ 👈ت تقدیم به #فرزندان_شهدا 🎤🎤 #مرتضی_قاسمی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
... است و نازکردن براے بابا❤️ و "نفَسِ بابائے" شنیدن از 💥امّا چہ کند⁉️ بادنیا دنیا، دل‌تـنگےاش💔 و آرزوے برایت 🍃🍂🍃 دلش مےخواست دختری ڪہ با شیرین زبانے😍 " " صدایش ڪند ... خانـم ۱۸ روز پس از شهـادت🌷 " پـدر" بہ دنیا آمد. 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ #مهدی_جان توهر زمان که بیایی #بهار خواهدبود مجال شادی🎊 بی اختیار خواهدبود خوش آن زمان📟 که برآید به یک کرشمه #دوکار ⇜یکی #ظهور امام و ⇜یکی شروع #بهار 🌺🍃 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🕊 #بخند خنده هایت خواب شکن است جانمـ❤️ 🕊بیشتر بخند😍 بُگذار #بیدار شود این #زنـدگـی #شهید_محمدحسین_محمدخانی #سلام_صبحتون_شهدایی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
karhaye emam zaman.ali.mp3
2.31M
🎧 🎤🎤واعظ: 🔖 کارهای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) 🔖 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وداع آخر شهید رضا حاجی زاده با خانواده😭 🔹قابل توجه اونایی که میگن ما واسه پول میریم.. 🔻قیمت این لحظ
#عاشقانه_شهدا خیلی بهش #حساس بودم. دوست داشتم فقط برای من باشد. آخرین دفعه هم بهش گفتم: می‌خواهی بروی اجازه می‌دهم ولی باید یک #قول بدی پرسید: چه قولی گفتم: عروس اول و آخرت من باشم. #خندید گفت: باشه. #شهید_رضا_حاجی_زاده🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺🌻🌸🌺🌻🌸🌸🌻🌺🌸🌻🌺 🌾موقع انتخابات، مسئول صندوق بودم. دست که بلند کرد،✋ آقا مهدی را توی صف دیدم👁 تازه فرما
#دست_به_غذا_نزد 💢ناهار خونه پدرش بودیم. همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول #غذاخوردن. رفتم تا از آشپزخونه چیزی برای سفره بیارم. چند دقیقه #طول کشید. 💢تا برگشتم نگاه کردم دیدم آقا مهدی دست به غذا نزده تا من برگردم و با هم شروع کنیم. اینقدر کارش برام #زیبا بود که تا الآن توی ذهنم مونده. #شهید_مهدی_زین_الدین منبع : کتاب یادگاران، ص ۱۹ #کلام_بزرگان ⭕️در #استحکام بنیان خانواده، خود زن و شوهر #بیشترین نقش را دارند. با گذشت خودشان، با همکاری خود، با مهربانی و #محبت خوب خودشان _که از همه مهمتر هم محبت است_ میتوانند این بنا را ماندگار و این #سازگاری را همیشگی بکنند. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂روح‌الله اومد پیشم برای مشورت. گفت به نظرت برم #دانشگاه یا اقدام کنم برای #سپاه؟ 🍂گفتم به نظرم تو
❣آنقدر زندگے ام با روح‌اللہ بود😍 كه نمے‌توانم يك لحظه احساس كنم. ❣دلم مےخواهد اين را به همه افرادے كه مرا به‌عنوان يڪ مدافع حرم💝 مے‌شناسد بگويم ... كه هيچ‌وقت نگويند بيچاره، در اين بيوه شد و آه بكشند. من دختر دنيا هستم😌. ❣همسرے داشتم ڪه مـرا با عملش همنشين ڪرد. در 2 سالے كه زير يك سقف بوديم بهترين👌 و لحظه‌هاے🗓زندگے را تجربه ڪردم. آنقدر كه‌گويي 10سال با او زندگے كرده‌ام. ❣حالا هم ناراحت نيستم. البته در خلوتم به مے‌گويم ڪه اگر با مرگ عادے تركم كرده بودے يك لحظه هم نمے‌آوردم😣 ❣اما 🌹 سعادتت بود و من به اين و عاقبت به خيرے تو رشك مےورزم. 🌷 : شهادت خوب است اما بهتر 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️با آمدن پدر به منزل🏡 #احمد به استقبال او می‌رفت و برای او چای☕️ می‌ریخت و لباس‌های پدر را می‌شست و
#شهید_احمد_الیاسی #شهادت: ۱۲ بهمن ۹۴ #حین آزادسازی نبل و الزهرا ✍ #همرزم_شهید 🌷 آقا #احمد بسیار در جبهه سوریه فعال بود، خستگی ناپذیر بود، از جون و دل برای #اهلبیت مایه میذاشت؛ 🌷یک روز خسته و کوفته بودیم و همه رزمندگان در حال #استراحت بودند که در حال خستگی شدید همه مان، ماشین تسلیحات امد که در همین زمان #شهید_احمد بلند شد و دونه دونه مهمات رو پیاده کرد. #شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_احمد_الیاسی #شهادت: ۱۲ بهمن ۹۴ #حین آزادسازی نبل و الزهرا ✍ #همرزم_شهید 🌷 آقا #احمد بسیار د
8⃣3⃣0⃣1⃣ 🌷 💠مسجدی که با دستان مهربان احمد پا گرفت 🔰خانه پدری🏡 ما در یک منطقه و فقیرنشین واقع است و تا سال 1385 از فقدان یک مسجد🕌 مناسب محروم بود 🔰سرانجام با پیگیری‌های گسترده و کمک‌های مردمی💰 و دولتی، نخستین منطقه و محل ما ساخته شد تا مردم این منطقه به آرزوی چندساله خود دست یابند😍 🔰همزمان با آغاز به کار این مسجد، از همان روزهای اول حضوری فعال👌 در این مسجد و انجام کارهای و مذهبی آن داشت و شاید ساعت‌ها⏰ و روزهای بسیاری را برای این کار وقف کرده بود و از این مسیر خسته نمی‌شد❌ 🔰پس از آغاز به کار این مسجد و حضور پرشور در برگزاری مراسم‌های مختلف فرهنگی، احمد به‌عنوان مسئول پایگاه مسجد انتخاب و جوانان بسیاری👥 را با روحیه بالای خود به حضور در و بسیج تشویق کرد👏 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#همسر_شهید 🔸پنجشنبه 5 آذر #آخرین_شبی بود که با میثم حرف زدم. قرار بود جمعه جشن🎉 بگیریم و همه را دعو
🔹وقتی زحمات #پدر را دید تصمیم گرفت پایش کار کند. در کار کردن #رضایت صاحبکار برایش خیلی مهم بود👌 سعی می کرد حق صاحب کار ضایع نشود❌ و تلاشش را می کرد که کار را #تمام و کمال انجام دهد. 🔸از همان دوران هم عضو #بسیج دانش آموزی شد. #میثم بیشتر از سنش زحمت می کشید و خانواده را درک می کرد. در کنار صلابت مردانه اش💪 همیشه #خنده بر لب داشت😍 و همانطور که پدر را تنها نمی گذاشت کمک حال #مادر❣ هم بود. 🔹به سن تکلیف که رسید تازه به عمق #اعتقاداتش پی بردیم. ایمانش بسیار قوی بود و #غسل_جمعه را ترک نمی کرد🚫 و با روضه های حاج منصور در مسجد ارک بزرگ شد. #جمکران هم زیاد می رفت. #شهید_میثم_نجفی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ ⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔 4⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_چهارم 😔هیچ کس به من نگفت: که می‌شود برای سلامتی شما
❣﷽❣ ⚠️ 😔 5⃣2⃣ 😔هیچ کس به من نگفت: که خواسته های شما را بر خواسته های خودم، مقدم بدارم تا مورد محبت بیشتر شما قرار گیرم.💞 😢چه حیف شد که از همان دوران نوجوانی دنبال هوای نفس رفتم و هوای شما را در سر نداشتم 😔و خواسته های نفسانی خویش را بر خواسته های شما که همان خواست خداوند است مقدم داشتم و حالا خسارتش را که دوری از شماست مشاهده می کنم و 🍁 چه بهای سنگینی می پردازم. ✅من تازه شنیده ام که جدّ گرامیت، امام صادق (ع) به این خاطر سلمان فارسی را خیلی دوست می داشت که سلمان، مسلمان گونه، خواسته های امامش حضرت علی (ع)🌷را بر خواسته های خودش مقدم می داشت و همین امر او را سلمان کرد که از اهل بیت شد ☺️و سلمان محمدی لقب گرفت. 💭و من اکنون در فکر خواسته های شما هستم تا خود را عادت دهم که هر کاری پیش آمد قبلش اندیشه کنم 🤔آیا مورد رضایت شما هست یا خیر؟ که اگر آن کار به رضایت شما بود، محکم و استوار انجام دهم که می دانم کاری که با معیار و رضایت شما سنجیده شود قدمی است به سمت خدا.🌸 📘کتاب "هیچکس به من نگفت" ✍نویسنده: حسن محمودی ================== 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_310226054725763864.mp3
4.81M
#فایل_صوتي_امام_زمان 18 ❣یار بس نازک مزاج است وغیور..... امام زمان درمقام نازه! و زمان غیبت فقط يه فرصته که ماخودمونو به امام نزدیک کنیم! خیلی بده اگه به دنیا مشغول باشیم و راهمون ندن👆 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹فرازی از وصیتنامه📜 🔸خويشتن را در قفس #محبوس ميبينم و مي خواهم از قفس به در آيم🕊 🔸سيمها
🌷🍃🌷🍃🌷🍃 من خاک پای #بسیجی‌ها هم نمی‌شوم🚫 ای کاش من یک بسیجی بودم😔 و در #سنگر نبرد از آنان جدا نمی‌شدم💕 #شهید_محمدابراهیم_همت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃 من خاک پای #بسیجی‌ها هم نمی‌شوم🚫 ای کاش من یک بسیجی بودم😔 و در #سنگر نبرد از آنان جدا نمی‌ش
‍ ‍9⃣3⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰وقتي به خانه🏡 مي آمد، من ديگر حق نداشتم كار كنم. بچه را عوض مي كرد، برايش درست می كرد. 🔰سفره را مي انداخت و جمع مي كرد، پابه پاي من مي نشست👥 لباس ها را مي شست👕، پهن مي كرد، خشك مي كرد و مي كرد. 🔰آن قدر 💖 به پاي زندگي مي ريخت كه هميشه به او مي گفتم: درسته كه مياي خانه؛ ولي من تا محبت هاي تو را جمع كنم، براي ديگر وقت دارم. 🔰نگاهم مي كرد و مي گفت: تو بيش تر از اين ها به گردن من . يك بار هم گفت: من زودتر از جنگ تمام مي شوم😔 وگرنه، بعد از جنگ به تو نشان مي دادم تمام اين روزها را چه طور مي كردم. راوی: همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️تقویم، روی #سیاه_ترین برگه های خود ورق می خورد📆 و به هزار و چهار صد سال پیش بر می گردد به #شبی که غمـ💔 به شب نشینی کوچه های تاریک #کاظمین آمده است. ⚫️ #امشب کدام شب است که صدای شیون از آهن ها می آید، صدای سوگ از تازیانه ها بلند است، دیوارها #نُدبه می خوانند و سلول ها، «وَ إِنْ یَکادْ» می گیرند. #شهادت_امام_موسی_کاظم_تسلیت_باد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_57220884.mp3
3.12M
🔊 سخنرانی کوتاه 📋 شباهت امام کاظم علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها (روضه) 🔴 ⚫️ شهادت علیه السلام 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5940586141471212093.mp3
4.03M
📢حـاج مـــهدی رســولی 🔶 غریبونه تنهای تنها... 🔲 شهادت امام موسی کاظم (ع) 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷فرقي نميكند كجا هستي فرقي نميكند نژادت چيست يا چند #سال داري... اگر براي #شهادت #آماده شده باشي خواهي ديد كه بالهايت هركجاي اين كره ي #خاكي كه هستي تورا به #مقصد ميرساند... 🌷راهِ شهــادت باز است.... چه در ســوريه باشي چه در پشت #جبهه و يا حتي در #شهر خودت اگر گرفتارِ يار شده باشي شايد #خيابان منتهي به #خانه ات #مسير مقصدت باشد... كسي چه ميداند #اربابت كجا تورا در #آغوش ميكشد... 🌷براي رسيدن به مقصد در طي مسير #عاشق باش... براي مقصدت #عاشقانه بجنگ... #شهید_امیر_سیاوشی🌷 #شهید_محمدحسین_حدادیان🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
برادر شهید: 🌸 آرزویش #شهادت در راه اسلام و قرآن بود و در آخرین سفری که به #کربلا داشت میگفت: من حاجتم را از آقا گرفتم. 🌸 یک روز قبل از شهادت، یکی از دوستانش که مجروح شده بود و اکبر به بالای سرش رسید، به اکبر میگوید: #محمود_بیضائی شهید شده و چند شب قبل از شهادتش در #خواب دیده بود که با تو (یعنی شهید شهریاری) در #باغی بزرگ و سرسبز در حال قدم زدن است. 🌸فردای آن روز اکبر هم در اطراف حرم مطهر #حضرت_زینب(ع) بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع #شهادت نائل شد. #شهید_اکبر_شهریاری #حافظ_قرآن #ذاکر_اهل_بیت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh