eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزها یادی کنیم از بهبهانی، "داوود دانایی" که در ۲۰بهمن ۶۵، زمانی که بمب شیمیایی☠ به خط اصابت می‌کند، را به رزمنده‌ای که ماسک ندارد می‌دهد و را به دیگری و خودش بی‌دفاع در معرض گاز خردل😔 قرار گرفته و به شدت شیمیایی می‌شود و به می‌رسد🕊 روحش شاد و یادش گرامی باد 🌷 ‌ ‎‌‌‌‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13960829000089.mp3
2.14M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه هود✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
ای کسانی که ولی گلایه نمی‌کنید✘ خسته‌اید و شکوه نمی‌کنید و هنوز پاسخی نرسیده و مؤدبانه ناظرید بر "حکمت حق" ⇜هیچ‌وقت از این لحظه به اجابت نبوده اید❌ 💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#یادم_نمیرود 2⃣ 💢فرمانده لشکربیست ساله، #فرمانده قرارگاه بیست ودو ساله، فرمانده اطلاعات عملیات نوزد
3⃣ 💢تا ابد به آن بدهکارم که وقتی به معاونت گردان منصوبش کردم خود را از انظار بسیجیان پنهان میکرد ومی گفت: من از چهره های این بسیجیان شرمنده ام😞 که به آنان بدهم 💢ودائما از اینکه ایشان را از یاد خدا غافل نکند به راز و نیاز مشغول بود و آخرالامر در "عملیات کربلای پنج" به آرزویش که شهادت🌷 بود رسید.  🍂🍁🍂🍁🍂 💢تا ابد به آن برادر بسیجی فرمانده گردان بدهکارم که روح پارسایی داشت و هرگز از رفتن به مرخصی خشنود نبود😔 وقتی که شد تازه متوجه شدیم که تنها نان آور پدر ومادر پیرش بود😭 و هرگز از نداشتن گله ای نداشت 💢و همه دارایی اش در جبهه یک جلد مجید ونهج البلاغه و دیوان حافظ بود📚 که در چند جابجایی فرماندهی یگان همیشه به همراهش بود.  🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
کاش برسد... این جوانان همه را در ره خود پیر کند😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این زمانه اگر به خاطر تغییر کنی این جماعتـ👥 هر روز تو را می خواهند ولی لبخند خالق😍 را به هیچ حرفی ترجیح را عاشِقانه انتخاب کن♥️ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5992271129371214222.mp3
2.48M
👌 مداحی فوق زیبا بمناسبت ♥️ 🌴با حجاب نمیشه عبد شیطون 🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
۴سال میگذرد از آن روزهایی که هرچه بیشتر از رفتن تو به میگذشت اضطراب و اشتیاق ما بیشتر میشد اشتیاق از این جهت که منتظر برگشتنت بودیم و اضطرابی که نکند در کار نباشد🚷 و عاقبت سفر رویایی تو، به ختم شود. اضطرابی که در تماس و مکالمه آخر☎️ دو چندان شد. یادته بهم گفتی چند بار تا پیش رفتم. اما توفیق رسیدن به آن را نداشتم و چه حسرتی پشت این شهید نشدن بود😔 با شنیدن این جمله، ناخود آگاه سرازیر شد. درست مثل الان که چشمانم بارانی شده. گفتم کی برمیگردی⁉️ بسه دیگه برگرد، . یادته داداش؟؟😢 بار که تماس گرفتی لحن صدایت با دفعه های قبل فرق داشت. انگار میخواستی بگی بی تابی نکن خواهر💓 به زودی ، اما نه به شکلی که شما منتظر هستید. برمیگردم در حالیکه چشمانم بسته است و لبانم دیگر به سخن گفتن گشوده نمیشود😭 برمیگردم در حالیکه شما هستید و من خندان... اما وقتی برگشتم انتظار نداشته باش در آغوش بگیرمت💞 انتظار نداشته باش از سفری که رفتم برایت تعریف کنم. هرچند که حرف های زیادی برای گفتن دارم اما این دفعه من، فقط هستم. این بار من آرام گرفتم♥️ و شما هیاهو میکنید گفتی ماموریتی داری که وقتی به سرانجام رساندی برمیگردی و من چه دیر متوجه شدم ماموریت تو* * بود. چیزی که بخاطرش شبانه روز تلاش کردی و خودت را برای رسیدن به آن پاکیزه کردی✨ و چه زیبا دست از دنیا شستی و *خــ❣ــدا* چه زیباتر خریدار بنده ی به کمال رسیده ی خود شد. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نمی‌شناسیمتون• اما دراین تصویر• نگاهتان👀 خیـلی آشنـا است• اینقدر که دل ‌تنگتان💔 می‌شویم• کاش نگاه آشنایتان نباشیـم• 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh