eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ بہ هر طرف نظر ڪنم اثر ز روے ماه گر این جهان بپا شده بہ خاطر صفاے توست💖 ببین که پر شده جهان ز و جور اے عزیز بگو ڪدام لحظہ ها روے ماه توست⁉️ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سلام ما به لبخندشهیدان♥️ به ذکرروی سلام مابه گمنامان🌷 لشگر به تسبیحات معبر همان‌هایی که عمری کردند اگر رفتند دیگر برنگردند😔 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - عزت - حجت الاسلام رفیعی.mp3
5.63M
♨️عزت بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸اگر غیر از #شهادت در حق این بچه ها رقم می خورد جفا بود 🔹زیرا #اعمالشان با اقتدا به شهدا🌷 انجام
🌷 🌴شهادت نوع را عوض میکند مرگ را عوض نمی‌کند❌ 🌴از مرگ نترسید؛ جوری در زندگی حرکت کنید که خداوند را نصیبتان کند و از دنیا ببرد🕊 مدافع حرم 🕊 🤲 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎧 صـــــوت #روایت_‌شهدا🌷 #حال_و_هوای_شهدایی 🍃یکی بـود/ یکی نبـود!🍂 #بدون_‌شرح #حاج_حسین_یکتا #عال
🔔🔔 به قول حاج حسین یکتا: دنیا، دنیای تیپ زدنه! فقط مهم اینه که کی، تیپ میزنه بله این بودند که یه جوری تیپ میزدند که خدا♥️ نگاهشون کنه نه هر ☝️اما فقط یه چیزی: آقا پسر!! الگوت (ع) بود، حواست هست⁉️ همون امیرالمومنین که به دخترای جوون سلام نمیکرد ♨️آیا تو ایمانت از قوی تره، که با هر نامحرمی اون هم در فضای و یا غیره ارتباط میگیری و از اون حد مجازش هم میگذری📛 و باعث فتنه و آسیب و هزاران و گرفتاری میشوی⁉️ ⚠️مگه قرار نبود صحبت با در حد ضرورت باشه؟؟؟ پس این چت📲 کردنا و ... چی میگه؟؟ ☝️دختر خانوم؟! وارث ارثیه (س) شما چی❓حواست هست؟! خود حضرت فاطمه جلوی یه مرد کور رعایت میکرد چشمات قشنگه😍 صورتت زیباعه، میدونم همه ی اینارو. ولی💥 قرار نبود بزاری برای هر کسی. پس این و اینا چی میگه؟! جایی که با چند تا لمس صفحه ی گوشی📲 کلی میتونن ببیننش. _قرار بود باشیم... _قرار بود منتظر باشیم...🤲🏻 _قرار بود رو ادامه بدیم👥 _قرار بود برای مرام بزاریم👌 ولی قرار نبود به باخت بدیم⛔️ اومدیم تو صحنه‌ی جنگ دشمن تا کنیم، گفتیم "جنگ نرم" ولی نرم نرم خودمون داریم وا میدیم😔 و در آخر دامهای شیاطین میشویم و مجروح و خسته وامیمونیم😓 و به عقب بر میگردیم 💯بیایید بخاطر دل گناه نکنید🔞 بیایید بیخودی ادعای امام زمانی نکنید. بیایید رعایت کنید و با هر نامحرمی ارتباط نگیرید✘ و خود را آلوده به هر گناهی نکنید، که اگر این شد چیزی جزء تباهی و برایتان، به ارمغان نمیگذارد پس 🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢به قولِ حاج حسین یکتا #شهدا آخر تیپولوژی بودند که یوسف زهرا(ع)♥️ آن ها را دید به قولِ معروف ظ#برای_
سیب سرخی است دعا کن🤲 من نیز این چنین کال نمانم😔 به برسم .... پ.ن: هنوز نمیدانم اینجا چه فصلی است⁉️ که من مانده‌ام و به شما نمی‌رسم 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#بی_قرار_شهادت 🍂 #گمنامی را دوست داشت. در وصیت نامه اش📜 به این نکته صریح اشاره کرده بود که: ⇜مرا #
🔻مادر شهید: 🔸درد فراق و دوری برایم رنج‌آور شده بود و گاهی سخنان اطرافیان بر دردم💔 می‌افزود. تا این‌که شبی در عالم ، احمد را در کنار بانویی پوشیه زده، خوشحال و سبکبار دیدم😍 🔹آن خانم علت بی‌تابی💓 را جویا شد و خطاب به من گفت: فرزندت در و در آرامش قرار دارد و در همان لحظه با دستان خود، سوزان مرا لمس کرد. از آن پس آرامش و طمأنینه😌 بر من غالب شد و قلبم التیام یافت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهدا -شهسواری_1395-2-10-20-40.mp3
6.78M
🎧صوت : 🔶حجت الاسلام شهسواری . 💠عنایت شهدا به جوان گنهکار 🔻 🔻 🔻 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 #کلیپ_شـهدا خاطـره اے بسیار زیبا و شنیـده نشده از #شهید_محمدحسین_محمدخانی •••|شـهدا #خاص بودن
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 🔸نشست روبه رویم خندید و گفت: "دیدی آخر به دلت نشستم😉" زبانم بند آمده بود، من که همیشه بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش میدادم، حالا انگار لال شده بودم😶 🔹خودش جواب خودش رو داد: رفتم یه دهه متوسل💞 شدم حالا که بله نمیگی، امام رضا(ع) از توی دلم بیرونت کنه، پاکِ پاک که دیگه به نیفتم. نشسته بودم گوشه ی رواق که سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست، و بهتون بدن✅ 🔸نظرم عوض شد، دو دهه دیگه دخیل بستم ک خیر بشی♥️ حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد انگار (ع) بود و دل من! ✍پ.ن: روایتی روان و جذاب از زندگی به روایت همسر می باشد. این کتاب📙 مقطعی از ماجرای آشنایی این دو بزرگوار در دانشگاه تا شهادت را دربرمی گیرد. 🔖نثر جذاب و طنازش مناسب کسانیست که از خواندن خسته میشوند و حتی علاقه ای به خواندن زندگینامه های شهدا🌷 ندارند. 🔖یک بیزاری شدید هم میتواند منجر به یک جذاب شود، اگر خدا بخواهد😍 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷 فقط دم زدن از افتخار نیست، باید زندگیمان، حرفمان، نگاهمان، لقمه هایمان، رفاقتمان بوی رابدهد. 🌹شهیدانه زندگی کنیم🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Page235.mp3
1.07M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه هود✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰حکم انفصال 🔸حکم #انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: جریان چیه⁉️ گفتم: از نیروهای تربیت بدنی گزار
❣ درخلوت خودم بودم که صدا زدی مرا... نه اینکه من خود آمده باشم... تو مرا خواندی... و راهم دادی به دنیای زیبایت...❤️ تو هادی دل هایی....🌸 ، نشان توست.. تو نخواستی شهرت را... نخواستی دیده شدن را... و نخواستی دنیا را... و نخواستی عزیز مردم بودن را... تو خدا را خواستی و عزیز خدا بودن را... و خدا خواست که نام تو را بر سر زبان ها جاری کند... خدا خواست که تو را عزیز کند...❤️ که نور باشی در ظلمات ما... و چراغ راه باشی.. باشی.. برای همه ی ماگمشدگان... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ابوعلي آنقدر به «سيدابراهيم»(شهيدمصطفي صدرزاده)وابسته بود كه بعداز #شهادت او در #تاسوعای 94 هر لحظه
🔰شهید مدافع حرمی که بعد از شهادت ... 🔸هر سه نفر بالای سر بودیم. شروع به حرف زدن کردم. گفتم سلام آقا مرتضی♥️ دل مان خیلی برایت تنگ شده. نفیسه هم گفت: می گویند شهدا زنده اند🌷 اگر هستی به ما یک نشانه بده. 🔹نفیسه سر به زیر دارد و مادر تصویر را در گوشی تلفنش📱 نشانمان می‌دهد و می‌گوید: حرف که تمام شد دیدیم از گوشه چشم چپ آقا مرتضی یک قطره اشک😢 سرازیر شد و بخشی از پارچه کفن خیس شد. 🔸به هایمان ادامه دادیم که دیدم از گوشه چشم دیگرش هم قطره اشک دیگری سرازیر شد😔 راوی: همسر شهید🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فرمانده‌ای که سرانجام گره از کارش باز شد... 💢برشی از مستند ، روایتی از (ابوعلی) 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✊ ‌ هیچ گاه دعای ‌شَوی جوان برایشان دوست داشتنی نبود❌ آنچه که دوست داشتنی است پریدن🕊 در ... هنگامے که دنیا هنوز در وجودت ندوانده ‌ 🌷 🌷 🌷 ‌‌ ‌🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ساعت حدوداً 6 بعدازظهر، هنوز یک ساعتی به #غروب آفتاب باقی مانده بود که #شهید_رضا_سنجرانی به همرزمش م
😊 یعنی مُو بارها شده به گُفتُم خدایا؛ به ما توفیق نده ...😐 مُو هَمی رِه دوست دِرُم ♥️ با هَمی مدلی که هست ... دوست دِرُم موقع شهادت هَمی طوری شُم ... که تو به بقیه کنی که بابا؛ هر خری می‌تونه درست بشه ... اگر همه بشن که دست نیافتنی میشه ... حاج رضا؛ خیلی دلتنگتیم ... کمکمون کن از گناهان این دوره و زمونه خلاص بشیم ... 🌷 شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بریده خاطرات طنز😁 شهید جبهه مقاومت (کرار) 🔹مسئول مرکز آموزش لشکر فاطمیون و فرمانده عملیات آزادسازی دیرالزور کانال شهید نظرزاده🌹↙️ @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸اولين باری كه حرف از #رفتن و مدافع حرم شدن به ميان آمد زمانی بود كه بعد از ۹ ماه📆 اسمش برای اعزام د
🍂🌼🍂🌺🍂🌼🌺🍂 🍒او و‌ صبر رفت 🌱و‌ تحمل تمام شد😞 🍒از هم گسست 💔 🌱سلسله‌ی ما ... 🍒گفت از یاد می‌کنم 🌱اما وفا نکرد✘ 🍒یادش به خیر 🌱 ما ...! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاﺩ ﺑﮕﯿﺮ ! 👈ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ، به ﺧﺎﻃﺮِ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺍﺑﺮﻭ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ❌❌ ، ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺗﺮﺍﺷﯿﺪﻩ ﯼ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﻧﻤﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ😏 💥ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ💥 ﺑﻪ ﺭﻭﺯﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺁﺧﺮ ﺳﺮ، ﺟﺎﯾﺶ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﮐﻤﺪ ﻻ ﺑﻪ ﻻﯼِ ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼِ ﺧﺎﻧﮕﯽِ ﮔﺸﺎﺩ، ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﻢ بسترِ ﺷﯿﺮﯾﻦِ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺟﺎ ﺧﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! بانو! ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻧﯿﺎ، ﻟﻮﺍﺯﻡ ﺁﺭﺍﯾﺶ💄 ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ. ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺸﺖ ﺁﺏ ﺗﻤﺎﻣﺶ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ. ﺧﻮﺩِ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﻣﺨﻠﻮﻕِ ﺧﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ، ﻧﺸﺎﻥِ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ😍 ﺑﻪ ﺩﻟﺖ♥️ ﺑﺴﭙﺎﺭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻭﺯﺩ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﺪ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﯾن قدر ﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ؟ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﺴﭙﺎﺭ ﺑﻪ ، ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺸﻮﯼ "باﻧﻮﯼِ ﺗﻤﺎﻡ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾش"🌺 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب 4⃣3⃣ 📗کتاب همسایه آقا 🌷🍃🌷🍃 🔰محتوا 💢همسایه آقا؛ روایت زندگی شهید مدافع حرم(جاوید الاثر
💠معرفی کتاب 5⃣3⃣ 📗کتاب رویای بیداری 🌷🍃🌷🍃 🔰محتوا 💢رویای بیداری، جلد اول از مجموعه مدافعان حریم، تاریخ شفاهی زنان قهرمان مدافعان حرم را روایت می‌کند. 💢در اولین دفتر از این مجموعه، خاطرات شفاهی خانم زینب عارفی، همسر شهید مدافع حرم، را با تدوین و گفتگوی نسرین پرک می‌خوانید 🔰برشی از کتاب 🌷یک روز آقا مصطفی با سه تن از دوستان بسیجی‌اش به نام‌های جواد کوهساری، محمد اسدی و محمد جاودانی آمدند خانه. درباره‌ی درگیری‌های عراق و صحبت می‌کردند. از رفتن می‌گفتند. 🌷قبلا من و مفصل درباره‌ی این موضوع صحبت کرده‌ بودیم. آقا مصطفی مصمم بود به رفتن، اما من هنوز تردید داشتم. آقا مصطفی و دوستانش روی مبل‌های داخل هال نشسته بودند و من توی آشپزخانه بودم. سماور را روشن کردم و تا جوش آمدن آب داخل سماور، لیوان‌ها و قندان‌ها را توی سینی چیدم. 🌷سینی چای را گذاشتم روی اُپن و خودم رفتم داخل اتاق. در را کمی باز گذاشتم تا صدای آن‌ها را بشنوم ... 🍃🌸🍃 🌍خرید اینترنتی https://bookroom.ir/book/68613/رویای-بیداری-خاطرات-شفاهی-خانم-زینب-عارفی-همسر-شهید-مدافع-حرم-مصطفی-عارفی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh