eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شُــــــروع میــــــکُنَم اَوَلِ هَـــفتَه مو بـــا نـــامِ رُقَــــــیِّه (س) 😍 (س) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌷شهید امیر توکل کامبوزیا نابغه ای که در ۲۰ سالگی مدرک دانشگاهی خود را از روسیه گرفت! 🌸🍃دانشمندی که دانشگاه های خارج از کشور؛ بیش از داخلی ها او را شناختند. دانشگاه سوربن فرانسه کرسی استادی تاریخ برایش در نظر گرفت. 🌸🍃این دانشمند؛ با نظام پهلوی مخالفت می کرد‌. آنها را مجری دستورات صهیونیست می دانست. 🌸🍃او عاشق امام خمینی بود و ۳۰۰ صفحه پرونده ساواک در مورد او به همین خاطر است. 🌸🍃او شعار را می دانست و برای مخالفت با این شعار؛ در زاهدان چهار بار ازدواج کرد(ازدواج ها همزمان با هم نبود) و 28 فرزند از خود به یادگار گذاشت که تقریبا تمامی فرزندان استاد؛ از فرهیختگان جامعه هستند. 🌸🍃14پسر ایشان در خط اسلام و انقلاب بوده و هستند. و در میان فرزندان ایشان دیده می شود. 🌸🍃استادی که به ۷ زبان مسلط اما به زاهدان تبعید و به دست ساواک به شهادت رسید. یکی از شاگردان او رهبر انقلاب بودند. 📕برگرفته از کتاب کامبوزیا. اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
او‌جان‌داد . . . تا‌مسیࢪدرست‌باقےبماند . . . او‌جانش‌ڔافدا‌؎ایࢪان‌ڪࢪد . . . تاایران‌و‌ایرانےهمیشھ‌سࢪبلندباشد . . . ❤️ ‌🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_26559747.mp3
6.89M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۹۱ 🔸«داره دیر میشه»🔸 🛎 لازم به ذکر است این صوت قبل از انتشار ویروس کرونا ضبط و تولید شده 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🥀 |•🧔🏻•|‌ این‌جمله‌هم‌خیلی‌خیلی‌قشنگ‌بودتوی‌وصیت‌نامشون ^^🌸🍃 *[دنیارنگ‌گناه‌دارددیگرنمی‌توانم‌زنده‌بمانم]* 🍁شهید‌مارو‌هم‌دریابید😞 نذارین‌توی‌دنیای‌پرازگناه‌غرق‌بشیم😭 🙃🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢همیشه فکر سربازهایش بود. 🔹 توی پاسگاه هم همیشه به فکر سربازاش بود. حتی کولرگازی خونه رو برای اتاق استراحت سربازها برد و گفت: کولرشون خرابه و هوا خیلی گرم شده گناه دارند 🔹 شهید مدافع وطن فرمانده پاسگاه شوش دانیال بیست و دوم دی ماه ۹۴ در درگیری با اشرار مسلّح در شوش به شهادت رسید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠شهیدانـهـ✨🖤 💠دلتنگم....💔 💠دلگیرم....😞 💠هر چه میروم 💠به گرد پایتان هم نمیرسم....!🥀 💠مسئله یک سربند یالباس خاکی نیست؛ 💠هوای دلم ازحد هشدارگذشته است!💔 شهـید_جهـاد_مغنیه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📸| داغِ غربت، دست مقطوع، روضہ‌ۍ انگـشـرت.. اسم قـاسم، جسم قـاسـم، ارباً اربا پیڪرت..' -بہ یادِ آن یتیم شدنمان..💔!' 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خدایا!🤲🏻 بگیر‌از‌من‌آن‌چہ‌کہ 🌸🌿"شهادت"را‌میگیرد‌از‌من... این‌روزها‌عجیب‌دلم؛ ‌بہ‌سیم‌خار‌دار‌های‌دنیا!🌍 گیر‌کرده‌است..💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🎈 یکے از فواید این است که به برکت امام زمان عج نمازهای ما مقبول می‌شود چون امام زمان عــــج اول وقت نماز می خوانند و نـــماز ما با نـــماز حضـــرت بالا مےرود.ツ🌸🌱 ♥ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💕 💕 📚 _علے دستمو محکم گرفتہ بود. حاج آقا اومدݧ خطبہ رو خوندݧ ایـݧ خطبہ کجا،خطبہ اے کہ تو محضر خوندیم کجا. حالا دستم تو دست علے،تو حرم آقا باید بلہ رو میدادم. _ایـݧ بلہ کجا و اوݧ کجا آقا مهمونموݧ بودݧ ینے بر عکس ما مهموݧ آقا بودیم. بعد از خطبہ چوݧ حاج آقا آشنا بودݧ رفتیم خارج از حرم و ثبتش کردیم حالا دیگہ هم رسما هم شرعا همسر علے شده بودم. _مـݧ وعلے دوتایے برگشتیم حرم و بقیہ براے استراحت رفتـݧ هتل. همہ جا شلوغ بود جاے سوزݧ انداختـݧ نبود بخاطر همیـݧ نتونستیم بریم داخل براے زیارت تہ حیاط روبروے گنبد نشتہ بودیم سرمو گذاشتم رو شونہ ے علے علے؟ جاݧ علے؟ یہ چیزے بخوݧ چشم. _"خادما گریہ کنوݧ صحنتو جارو میزنـݧ همہ نقاره ے یا ضامـݧ آهو میزنـ...یکے بیـݧ ازدحام میگہ کربلا میخوام یکے میبنده دخیل بچم مریضہ بخدا برام عزیزه بخدا دلاموݧ همہ آباد رسیده شام میلاد بازم خیلے شلوغہ پاے پنجره فولاد" باز دلمو برد با صداش .یہ قطره اشک از چشمم رها شدو افتاد رودستش _سرشو برگردوند سمتم و اشکامو پاک کرد. چرا دارے گریہ میکنے؟ آخہ صدات خیلے غم داره.صدات خیلے خوبہ علے مثل خودت بهم آرامش میده إ حالا کہ اینطوره همیشہ برات میخونم اسماء چند وقتہ میخوام یہ چیزے بهت بگم بنظرم الاݧ بهتریـݧ فرصتہ سرمو از شونش برداشتم وصاف روبروش نشستم _با تسبیحش بازے میکرد و سرشو انداختہ بود پاییـݧ چطورے بگم..إم..إم علے چطورے نداره بگو دیگہ دارے نگرانم میکنے ها چند وقت پیش اردلاݧ راجب یہ موضوعے باهام صحبت کرد و ازم خواست بہ تو بگم کہ با پدر مادرت صحبت کنے. چہ موضوعے؟ اردلاݧ در حال حاضر تو سپاه براے اعزام بہ سوریہ داره دوره میبینہ و چند ماه دیگہ یعنے بعد از عروسے میخواد بره باتعجب پرسیدم چے؟سوریہ؟زهرا میدونہ؟ آرہ قبول کرده؟؟؟؟ سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد علے یعنے چے اول زندگیشوݧ کجا میخواد بره اگہ خدایے نکرده یہ اتفاقے...ادامہ ےحرفمو خوردم _خوب حالا از مـݧ میخواد بہ مامانینا بگم؟! هم بگے هم راضیشوݧ کنے چوݧ بدوݧ رضایت اونا نمیره آهےکشیدم و گفتم باشہ خوشبحالش ... خوشبحال کے علے؟!!!! اردلاݧ چیزے نگفتم،میدونستم اگہ ادامہ بدم بہ رفتـݧ خودش میرسیم _بارها دیده بودم با شنیدݧ مداحے درمورد مدافعان حرم اشک توچشماش جمع میشہ همیشہ تو مراسم تشییع شهداے مدافع شرکت میکرد و... _براے شام برگشتیم هتل تو رستوراݧ هتل نشستیم چند دیقہ بعد زهرا و اردلاݧ هم اومدݧ بہ بہ عروس دوماد روتونو ببینیم بابا کجایید شما؟ چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم:علیک السلام آقا اردلاݧ إ وا ببخشید سلام علے با ایما اشاره بہ اردلاݧ گفت کہ بہ مـݧ گفتہ _اومد کنارم نشست و گفت:خوب خواهر جاݧ ببینم چیکار میکنے دیگہ زدم بہ بازوش وگفتم و چرا همہ ے کارهاے تورو مـݧ باید انجام بدم؟ خندید و گفت:چوݧ بلدے برگشتم سمت زهرا و گفتم:زهرا تو راضے اردلاݧ بره سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد دستم گرفتم جلوے دهنمو گفتم:جلل الخالق!!! باشہ مـݧ با مامانینا میگم ولے عمرا قبول نمیـکنـݧ مامانینا وارد سالـݧ شدݧ اردلاݧ تکونم داد و گفت:هیس مامانینا اومدݧ فعلا چیزے نگیا... خیلہ خوب.. _موقع برگشتـݧ بہ تهراݧ شده بود نمیتونستیم دل بکنیم از حرم خیلے سخت بود اما چاره اے نبود... _بعد از یک هفتہ قضیہ ے رفتـݧ اردلاݧ و بہ مامانینا گفتم ماماݧ از حرفم شوکہ شده بود زهرا روصدا کرد زهرا؟تو قبول کردے اردلاݧ بره؟؟؟ زهرا سرشو انداخت پاییـݧ و گفت بلہ ماماݧ جاݧ یعنے چے کہ بلہ واے خدایا ایـݧ جا چہ خبره؟؟؟؟حتما تنها کسے کہ مخالفہ منم در هر صورت مـݧ راضے نیستم بہ اردلاݧ بگو اگہ رضایت مـݧ براش مهم نیست میتونہ بره بعدشم شروع کرد بہ گریہ کردݧ _دستشو گرفتم و گفتم:ماماݧ جاݧ چرا خودتو اذیت میکنے حالا فعلا کہ نمیخواد بده اووووو کو تا دوماه دیگہ... . ادامــه.دارد.... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان خورشید تابه کی به پس ابرها نهان عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان سلام امام زمانم ✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سلام صبحتون منور به نگاه شهدا 🌹 صبـح ڪه مےشود باز ڪبوتر دلمـــان پر مےڪشد بہ بام یاد شما 🌹 اگر هرکاری که میکنیم بعد از گفتن بسم الله و کمک از ۱۴ معصوم . باید فکر‌کنیم که آیا کاری که میکنیم باعث این میشه که زندگیمون مثل شهدا بشه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🏴🕊🌹🕊🏴🥀 تا پیش از سفر خیلی پسر شری بود ، همیشه در جیبش بود ، هم داشت. وقتی از سفر برگشت ازش پرسیده بود چه چیزی از خواستی؟! گفته بود یه نگاه به گنبد کردم و یه نگاه به انداختم و گفتم آدمم کنید . سه چهار ماه قبل رفتن به به کلی شد ، بعد از اون همیشه در حال و بود. ن را اول وقت می خواند . خودش می گفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که دوست دارم همیشه بخوانم و کنم و در حال باشم. 💠یادشهداکمتر از شهادت نیست💠 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🎞خاطره ای از نوری🌷: 🍃همرزمان‌ شهید نوری می‌گویند: تیکه کلام بابک همیشه فداتم بود☺️ اخلاق خوبی داشت و هیچ وقت زبانش را به حرف های ناروا باز نمیکرد✨❤️ ‍‎‌‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نـشست تـوی تاکـسی🚕دیــد راننده‌ نوار گـذاشته🎶 گفت: ببخشید کسی مُـرده؟ راننـده با لبخنـد گـفـت بله، دل من و شما ...🥀 قرآن مال ها نیست❌ با قرآن بیشتر اُنس‌ بگیریم🙂 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
کار برای امام زمان عج.mp3
8.32M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۹۲ 🎤 استاد 🔸«کار برای امام زمان عج»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh