*یادم میآید خبر 🕊شهادتش که تائید شد مادرش رفت در اتاق دیگر، من نشستم با خودم خلوت کردم😔، برای حال خودم و همه سالهایی که جنگیدم و لیاقت شهادت نداشتم روضه خواندم😭، من خودم مداح بودهام و رضا هم مداح بود و دیگر پسرانم هم، رضا هم مداحی میکرد و هم قاری ✨قرآن بود.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*من و رضا خیلی با هم شوخی میکردیم،🥲 همیشه از منطقه 📞زنگ میزد و به شوخی میگفت: «چطوری حاجی سنجر؟» یک روز من هم به شوخی به رضا گفتم: «گیرم که شهید شدی، شهادتت چه گلی به سر من میزند؟» 😄خندید و گفت: «بابا من اگر🕊 شهید شوم عظمت پدریات را بالا میبرم، مطمئن باش مایه عزتت خواهم شد.» و واقعا هم همین شد، همین دو سه روز پس از شهادتش به من اثبات شد.💗
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*⁉️‼️‼️حتما شنیدهاید که برخی میگویند مدافعان حرم برای پول میروند 😏سوریه و حرفهایی را نقل میکنند که مایه رنجش دل رزمندگان و خانوادههای شهدا میشود.😔 شما پاسخ این حرفها را چه میدهید؟*
*☝️🏻فقط یک چیز را باید بگویم آن هم اینکه رضا کارمند 🏦بانک بود، مشکل اقتصادی و معیشتی هم نداشتیم، نه برای پول رفت و نه برای چیز دیگر، فقط 💗عاشق لباس رزم بود و عاشق روضههای ✨حضرت زینب(س). باید میرفت و در این راه هم 🕊شهید شد. من هم در جبههها بودهام اما چقدر حسرت میخورم به پسرم، او رفت و من جاماندم.😔*
*یادم میآید رضا بارها برایم تعریف میکرد در بانک برایش کادو میآوردند، زمانی که 💰80 هزار تومان حقوق میگرفت یکی از مشتریها 100 هزار تومان هدیه پول نقد داده بود، خوب یادم هست همه را برمیگرداند، من از کودکی بچههایم را با ✨نان حلال✨ بزرگ کردم، این را گفتم که بگویم درد دارد که انگ پول به حرکتی بزرگ در مسیر یک ✨عقیده برای یک رزمنده بزنند.😔
#شهدا #شرمنده#ایم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است..!
.
#شرحدل
#شهید_مصطفیصدرزاده
سید ابراهیم کیست؟
🌷به ابراهیم هادی بسیار علاقه داشت. خاطراتش را برای دوستان تعریف میکرد.
🌷بارها کتاب سلام بر ابراهیم را خریده و به دیگران هدیه میداد.
🌷در صفحه اول می نوشت: وقف در گردش. پس از مطالعه در اختیار دیگران قرار دهید.
🌷شهید سید مصطفی صدر زاده فرمانده گردان عمار لشکرفاطمیون، ابراهیم هادی را الگوی خودش قرار داد و حتی نام جهادیش را سید ابراهیم نهاد.
🌷شهید مدافع حرم #شهید_مصطفی_صدرزاده
یادش با ذکر #صلوات
🍃🌺 اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤️ رهبر معظم انقلاب :
شخصیت شهید ابراهیم هادی
به قدری جاذبه دارد
که آدم را مثل مغناطیس
به خودش جذب میکند.
#مثل_شهیدان_باشیم👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
و أنتَ المَفزَعُ فِی المُلِمّات
و تو پناهی در هر پیشامد بد🤍
#صحیفه_سجادیه
#خداوند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⊰•🦋✨•⊱
.
+شَهٰآدَٺیَعنے؛
زِندگےڪُن،آمٰآ!
فَقطبرٰآےِخُدٰآ..!
اگَرشَهٰآدٺمےخوآهید
زِندِگےکُنید
فقطبرایخدا..(:♥️
#شھیدانه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهــــــــــید_جاویـدالاثر_علی_بیات 🕊🌺
#اهمیت_به_نماز_اول_وقـــــت
یه روز تو لشکر عملیاتی ۲۷محمد رسول الله ص بودیم برای بحث واحد تیر انتقالی تو کوههای لشکر داشتیم آموزش میدیدیم که کار رسید به #اذان #ظهر دقیقا با فیلم موجودی که هست شهید بیات آخرین نفر بود، هر نفر باید بیستا تیر میزد طی مراحل خاص علی دوتا تیر که شلیک کرد #اذان و گفت و علی اسلحشو گرفت بالا سرش و اومد از خط آتش بیرون گفت حاجی #وقت_نماز شده بذاریم برا بعد از نماز تیر انتقالی و هر چی گفتن که اقا بزن بعد نمازو میخونی علی گفت ما پیرو اقا امام حسین س سید و سالار شهدا هستیم و ایشون هم موقع جنگ جنگ و تعطیل کردند حالا ما یه آموزش و تعطیل نکنیم😭😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•~🌿~•
🌱شهید بهشتی: هیچ چیزی برای ظهور امام زمان مثل این نیست که ما یک جامعه نمونه بسازیم...
#امام_زمان 💙
#شهید_بهشتی🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔻هر چهارتای تان را به خدا می سپارم
✍صدیقه حکمت(همسر شهید عباس بابایی)می گوید:«3 ماه قبل از شهادت عباس بود که یک روز داخل ماشین نشسته بودم و می رفتیم. یک لحظه به من احساس عجیبی دست داد و یک جورهایی از این که در خانواده ما کسی تا به حال شهید نشده است، احساس شرمندگی کردم و بلافاصله این احساس را برای عباس به زبان آوردم و گفتم: «عباس چرا من، مثل سایر خانواده ها در شهادت ها سهیم و شریک نباشم؟» عباس که گوش هایش را تیز کرده بود، گفت: «خب ادامه بده؛ بقیه اش را بگو و این که دیگر چه احساسی داری!» و این در حالی بود که من اصلا متوجه نبودم که چه می گویم.
🔸عباس یک لحظه فرمان را رها کرد و دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و در حالی که می خندید، گفت: «خدای! شکر. سپاسگزارم که چنین حالتی را در قلب همسرم انداختی.» عباس که دعا کرد، قلبم ریخت و پیش خود گفتم: «خدایا! من چی گفتم و چرا این حرف را زدم؟!» اما دیگر کار از کار گذشته بود و یک لحظه احساس کردم عباس را از دست داده ام. عباس هم رو به من کرد و گفت: «خیالم راحت شد. دیگر احساس می کنم که تو مرد شده ای و از این لحظه، فرزندانم را به تو می سپارم و هر چهارتای تا را به خدا!»
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
کتاب شهدایی🖱⇩⇩
📚خاک های نرم کوشک ⇩⇩
نویسنده: سعید عاکف
🌷زندگینامه و خاطرات عبدالحسین برونسی،از تولد تا زمان شهادتش را روایت میکند که در قالب خاطراتی به نقل از خانواده و همرزمانش گردآوری شده است.🌷
🔸قسمت 4⃣3⃣⇩
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیدانه
!'_آیامیارزد
دربرابرِمتاعِزودگذرِدنیا
بھعذابِهمیشگیِآخرت
مبتلاشوید..؟!
-شهیدآوینی🎀🖇
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🔹صوت زیبای #تو آرامشِ جانَست بیا
🔸وَجه پُرنور تو💫از دیده نهانَست بیا
🔹دل عُشاق بِسوزد💔 زغمِ دوریِ تو
🔸قَدعالم ز #فراقِ_تو کمان است بیا😔
#اللهـم_عجل_لولیک_الفـرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh