🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷 💠لبخندی که نشان از یک دیدار مبارک داشت😍 #شهید_مصطفی_عارفی 🌹پنج نفری سر سفره نشس
💥مشتاقمـ
برای یڪ تخریبـ
به دست شما آسمانےها
ڪه زیر و رو شود،
ناخالصےهاے نفسِ زمینگیرم
#آے_شھدا_گاهے_نگاهے✨
#شهید_تخریب_چی_مدافع_حرم
#مصطفی_عارفی🌷
#حسین_هریری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دلنوشته دلتنگم !! دلتنگ یک نگاه آسمانیت ای شهید 🌹 دلتنگ وعده ی شفاعتت ....💞 🌹🕊شهادت نوش جانت رفیق
6⃣6⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#شهادت_با_لب_تشنہ
🌷به گوش من رسونده بودند که #سجاد لب تشنه در #تاسوعای حسینی شهید شده، موقعی که مجروح شده بود، داشت ازش #خون می رفت، درخواست آب کرد، ولی همرزمانش مانع🚫 شدند و بهش گفتند که اگه بهت #آب بدیم، تو سریع جون میدی و فعلا آب واسه جسمت خوب نیست، لذا بهش ندادند😞
🌷 و سجاد لحظات بعد به #شهادت 🕊رسید. وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی #غمگین شدم،😔 همش به خودم می گفتم که پسرم لب #تشنه شهید شده و کاش بهش آب می دادند.😭
🌷 #خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه،سجاد من بالای کوه⛰ افتاده بود و منم داشتم می رفتم سمتش که بهش #آب 💧بدم تا یه کم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری با عصا داره میره سمتش😭😭 #حضرت_زهرا(س) بود
🌷 ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو #دستانش و داره به سجاد آب میده.من خواستم برم پیشش ازش #تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد👋 که برگردم
🌷 (منظورش این بود که بچه ات رو #سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)
از وقتی که این #خواب رو دیدم، خیالم راحت شده که سجاد من #سیراب شده است..😔
🗣راوی: مادر شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺روایت همسر شهید از گریه کردن
شهید برای رفتن به سوریه ...
🌺شهید مدافع حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_19600020.mp3
3.76M
بی کسی 😔
🎤🎤 پویا بیاتی
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#شهدا
نه #پلاک_شناسایی دارم...😔
نه #رمزِ_شب رامیدانم...
نه #راه_برگشت رامی شناسم...😢
آواره میانِ #خط_مقدمی که دورتادورم را #میدان_مین گرفته است...😞
#شهدا اگر به دادم نرسید از دست رفته ام...😭
#شهدا_گاهی_نگاهی 😔
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_17561807.mp3
3.78M
🔻شهدا جای همتون خالی...
خدامیدونه دلامون تنگه😔
🎶 #حاج_رضا_بذری
#بسیار_زیبا👌👌👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
رفت بابایم سحرگاهی دمشق
تا ڪه #عباسي ڪند، در شهر عشق
رفتہ بود او یـاری #سید_علـے
گفته بود او #زود مے آید ولـے ...
#فرزند_شهید_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی 🕊❤️
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💐می بینی؟
#نگاهشان به ماست!
فراموش کردیم #سختی مسیرشان را
#گم کردیم...
رد نگاهشان را...🍃
گامهایتان استوار در مسیر #شهــدا
#شهدای_کربلای_خانطومان🌹
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه9⃣5⃣ 💠کلیسا 🔹در عملیات کربلای چهار دقیقا روبروی این #کلیسا مدرسه ای بود که محل استقر
🌷 #طنز_جبهه 0⃣6⃣
🔸شهید احمد #بگلو یکی از دانشجوهای اعزامی دانشکده فنی در گردان ما بود كه در منطقه به شهادت رسيد. سال شصت و شش با یك تیم شش نفره🚌 راهی شهرشان در مرند شدیم .
🔹زمستان بود☃. به خانواده شان اطلاع داده بودیم. از وضعیت خانوادگی انها اطلاع دقیقی نداشتیم. قبل از #ظهر رسیدیم و مورد استقبال خانواده قرار گرفتیم. سفره ناهار را پهن کردند؛
در سفره آش محلی گذاشتند و نان بربری.
🔸آدم ملاحظه نگری بوده و هستم. بچه ها با نگاه به هم یه سوال تو چشماشون موج میزد! آیا این ناهار است ؟ پاسخ را با اشاره به آنان دادم . بله ! این ناهاره ! خانواده #استطاعت ندارند ؛ اصلا به رو نیارید📛 ! سیر بخورید! یکی دو تا از دوستان گفتند شاید ناهار نباشه ! فقط مقدمات ناهار باشه!
🔹یه چشم غره برای آنها از ناحیه من کافی بود که بنا را بر ناهار بگذارند. سیر سیر خوردیم تا خانواده خوشحال بشوند . سفره را جمع کردند. نیم ساعت بعد یه #سفره_دیگه پهن کردند . انواع و اقسام غذاهای محلی از انواع کباب گرفته تا خورشت🍢🍲🍗
جلویمان ردیف شد.😳😳😳
🔸همگی با شکم سیر فقط به من نگاه می کردند😂😂 حالا چه کنیم؟؟؟ بنا به سفارش تو تا خرخره آش #خوردیم🙈 من هم با یه جمله گفتم : من که با آداب و رسوم آنان آشنا نبودم. حالا یه مزمزه کنید😂
#حاج_کاظم_فرامرزی
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران2⃣5⃣ 💠 عاشقان ایستاده می میرند. 📌خاطره ای از #شهید_سیدعدیل_حسینی🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃
🌷 #یاد_یاران3⃣5⃣
💠 باید از حالا به سختی عادت کنیم
📌خاطره ای از
#شهید_سیدباقر_طباطبایی_نژاد🌷
شهادت 🌷۶/ مرداد🌷
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣8⃣به یاد #شهید_مهدی_نوروزی 🕊🌷🕊 شـادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
7⃣6⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔸 #آقا_مهدی نسبت به اطرا فش بی تفاوت نبود🚫، مثلا اگر همسایه مشکلی داشت، مشکلش را رفع می کرد حتی در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد.
🔹در روز خرید #عروسی صحنه ای که خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم و قصد برگشتن داشتیم که یک موتور که دو نفر خانم و آقا سوارش بودند و معلوم بود که رابطه #شرعی با یکدیگر ندارند، تصادف💥 کرد و آقای موتور سوار 🏍از ترس اینکه بلایی سر خانم آمده باشد فرار کرد.
🔸 آقا مهدی با دیدن این صحنه به من گفت که در خودرو بنشین و درها را قفل🔒 کن وخودش را به سرعت به #موتورسوار رساند و با منحرف کردن موتور سوییچ را در آورد و مانع فرار او شد تا پلیس🚓 بیاید و رسیدگی کند.
🎤راوی:همســر شهید
#شهید_مهدی_نوروزی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh