❇️ جذابترین و فعالترین کانال ظهور در ایتا⬇️
⬅️ کانال ظهور خیلی نزدیک است
به ما بپیوندید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1134297198C322032e2b0
🌻دو رکعت نماز با برکت🌻
دوستان سلام😊
گروهی داریم که روزانه دو رکعت نماز و صد صلوات هدیه میکنیم به شهیدی که نامش در گروه ارسال میشود 🌷
ان شاالله از دعای خیرشان در این دنیا و شفاعتشان در آخرت بهره مند باشیم🤲
شما هم چنانچه تمایل دارید در طول روز لحظاتی معنوی داشته باشید، با ما همراه باشید🙏
لطفا لینک گروه را برای دوستان علاقه مند ارسال بفرمایید🙏
حضورتان موجب دلگرمی ماست😍
لینک گروه 👇👇🌷https://eitaa.com/joinchat/3523346867Ccad0585a55
🍃🌸🍃
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🍃السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ...✋
🌸سلام بر تو ای فرزند امامان هادی!
سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلب های تشنه هدایت...
📗 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#
#سبکزندگیشهیدا🦋
#شهادتت_مبارک🌸
با چند تا از بچه های سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم.
یه روز که حمید از منطقه اومد به شوخی گفتم: «دلم می خواد یه بار بیای و ببینی اینجا رو زدند و من هم کشته شدم.
اون وقت برام بخونی، فاطمه جان شهادتت مبارک!»
بعد شروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم.
دیدم از حمید صدایی در نمیاد. نگاه کردم دیدم داره گریه می کنه، جا خوردم. گفتم: «تو خیلی بی انصافی هر روز می ری توی آتش و من هم چشم به راه تو.
اون وقت طاقت اشک ریختن من رو نداری و نمی ذاری من گریه کنم حالا خودت نشستی و جلوی من داری گریه می کنی؟»
سرش رو آورد بالا و گفت: «فاطمه جان به خدا قسم اگه تو نباشی من اصلاً از جبهه بر نمی گردم».
نیمه پنهان ماه، صفحه33📚
#شهیدحمیدباکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰🎂⊱
.
.
مصطفـے دوران بچگیش خیلـے شیطونـے میکرد و سر نترسـے داشت، بخاطر همین همیشہ یہ بلایـے سرش میومد و همیشہ در استرس بودم😥 انقدر پرجنب و جوش بود و آروم قرار نداشت کہ تو ، سن چهارسال و نیم بردمش پیش دکتر مغز و اعصاب!! بعد از نوار مغز و عکس و یکسری آزمایشات دیگہ ، دکتر گفت: خانم دیگہ این بچہ رو اینجا نیار. این از من و شما سالمتره😐 تنها مشکل این بچہ، روحِ بزرگشہ ، کہ توےِ این جسم نمیگنجہ ! این حرفـے بود ، کہ دکترش بہ من گفت . . .(: #شهیدمصطفیصدرزاده🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#سبکزندگیشهیدا🦋
#یهدستهگل🌸
هر چی از پشتِ درِ آشپزخونه خواهش کردم فایده
نداشت. در رو بسته بود و می گفت: «چیزی نیست
الآن تموم می شه».وقتی اومد بیرون دیدم آشپزخونه
رو مرتب کرده، کفِ آشپزخونه رو شسته، ظرف ها رو
چیده سرِ جاشون، روی اجاق گاز رو تمیز کرده و خلاصه آشپزخونه شده مثل یه دسته گل.
گفتم: «با این کارها منو خجالت زده می کنی».
می گفت: «فقط خواستم کمکی کرده باشم».
خدامیخواستزندهبمانی،ص7📚
#شهیدعلیصیادشیرازی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh