🌷شهید نظرزاده 🌷
شاگرد مغازه بودم حاج آقاگفت مےخوایم بریم سفر🎒 تو شب بیاخونمون بخواب بد زمستونےبود❄️ سرد بود. زود خو
9⃣9⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔸جاده های #کردستان آن قدر نا امن بود که وقتی می خواستی از شهری به شهر دیگر بروی ، مخصوصا توی تاریکی🌚 باید گازش را میگرفتی🚘، پشت سرت راهم نگاه نمیکردی..!
🔹اما #زین_الدین که همراهت بود ، موقع اذان ، باید می ایستادی کنار جاده🛣 تا #نمازش رابخواند...اصلا راه نداشت📛..
🔸بعد #شهادتش یکی از بچه ها خوابش رودیده بود ،توی مکه🕋 داشت زیارت میکرد.
یک عده هم همراهش بودن.
🔹گفته بود :«تو اینجا چیکارمیکنی😯؟؟»
جواب داده بود :
«به خاطر #نمازهای_اول_وقتم این جا هم فرمانده ام»
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهید هم چون شمعی🕯 است که خود را می سوزاند تا بلکه بشریت در پرتو انوار بی نهایت روشن✨ آن، راه #صحیح چگونه زیستن را بیاموزد.
#شهیدان در سپهر عشـ❤️ـق قرآنند.
شهید هم چون قلبی به اندام های مرده ی بی رمق جامعه، خون خویش را می رساند و بلندترین فریادش تکامل انسانیت در #لوای_قرآن است...
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Narimani-havaye-sangar.mp3
6.32M
🔵هوای این روزای من ...
🔹بی بی بزار بیام بشم برای تو فدا😔
🎤نوای #سید_رضا_نریمانی
🌷به یاد شهدا ...
#بسیارزیبا👌 ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#روزشمار_غدیر 🗓5 روز تا"روز کرامت"باقیست 📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️ جوانان می توانند بامراجعه به #بیمارست
#روزشمار_غدیر
🗓5 روز تا روز" آشکار کردن امور پنهان" باقیست..
📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️
هر فرد می تواند با #پذیرایی از نمازگزاران در #مسجد محل مبلغ #غدیر باشد.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے 1⃣2⃣ ❣هر شب یک سوال و جواب در مورد #یاران_امام_زمان (ع
❣﷽❣
پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے 2⃣2⃣
❣هر شب یک سوال و جواب در مورد
#یاران_امام_زمان (عج)❣
🔰پرسش:مهم ترین ویژگی های یاران امام زمان کدامند⁉
✅پاسخ:
حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
🌸«در قلوب آنان (یاران مهدی عج) شكّی به ذات خدا نیست»🌸
📚(بحارالانوار، ج52، ص307، ح82)📚
❣چنان به خداوند معرفت دارند كه ذرّهای تردید و شك در آنان راه ندارد.....💔
📜در روایتی از امام سجاد علیه السلام در باره با صفات منتظران زمان غیبت نقل شده است:
💕«آنان كسانی هستند كه به امامت آن بزرگوار اعتقاد دارند»💕
📚(كمالالدین، ج1، ب31، ح2)📚
👀این اعتقاد، برخاسته از عقل و درك است. حضرت، در ادامه میفرماید:
💚خداوند متعال، عقل و فهم و معرفتی به آنان داده است كه غیبت نزد آنان، به منزله مشاهده است.....🍂
#پرسش_پاسخ_مهدوی
🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مجموعه #ایمان
#موشن_گرافیک 22
چرا #تسلسل سبب ميشود #موجودي در عالم بوجود #نيايد؟ اصلاً آيا موجودي در #عالم هست؟
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ماجرای #جالب حضور شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانی با خالکوبی در سوریه #حتما_ببینید👌😭 🍃🌹🍃🌹 @shahidNa
#دوست_شهید:
مجید بچه خوش زبون و #با_معرفتی بود.
هیچ #کینهای را به دل نمیگرفت.
کمک حال مردم بود و دل نازک. خیلی زود #گریه میکرد.
ماه رمضانها #نان میگرفت و بین دوست و همسایهها پخش میکرد. عاشق #مسافرت بود. هرجا میرفت برای همه سوغاتی میگرفت، ولی از زمانی که تصمیم به #رفتن گرفت، خیلی عوض شده بود، انگار #نورانی شده بود. دیگر با کسیکاری نداشت. تو خودش بود.
مرتب میگفت فقط زودتر به #سوریه بروم.
کار عشقــ❤️ یاران! لاجرم #کربلایی است.
پس دیگر سخن از منصور و بایزید و جنید و فلان و بهمان مگو که عشاق حقیقی
#تذکرةالاولیاء را بر خیابانهای🔅خرمشهر و🔅آبادان و🔅سوسنگرد و🔅بردشتهای پرشقایق خوزستان و برسفیدی برفهای ارتفاعات بلند🔅کردستان با خون می نویسند،
#باخون .
#شهیدآوینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
0⃣0⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠حسرت آب
🌷همراه بچه های #گردان رزمی در کانال به دام افتادیم. دشمن با تیربار کانال را زیر آتش💥 گرفته بود. امکان حرکت نداشتیم. در انتظار #کمک نیروهای خودی، شب🌙 را تحمل کردیم. هوا که روشن شد، خودی ها ما را با دشمن اشتباه✘ گرفتند و آتش توپخانه را روی کانال ریختند.
🌷از دو طرف به سوی ما شلیک می شد. #تشنگی به شدت فشار می آورد. تا غروب طاقت آوردیم. پس از تاریک شدن هوا🌚، به آرامی از کانال خارج شدیم.
🌷کمی جلوتر به تعدادی از #شهدای خودی رسیدیم. بچه ها از فرط تشنگی به سمت #قمقمه ها رفتند. آب های💧 باقی مانده را خوردند و به من نرسید🙁.
🌷دوباره حرکت کردیم. آتش دشمن🔥 شروع شد. بالاخره نزدیک خط خودی رسیدیم. تعدادی بیست لیتری #آب آنجا بود. مجدداً بچه ها به سوی بیست لیتری ها رفتند و باز هم به من آب نرسید😞!
🌷کمی جلوتر به #نیروهای خودی رسیدیم. بچه ها به سوی #کلمن _های آب دویدند. من هم یک کلمن برداشتم. سنگین بود. با خوشحالی آن را به دهان بردم و شیر آب🚰 را باز کردم.
🌷 هر چه تکانش دادم. حتی یک قطره💧 آب هم بیرون نیامد. در کلمن را باز کردم. پر از یخ بود. تکه ای #یخ برداشتم و با عجله به دهان گذاشتم و جویدم. تا چند روز گلویم به شدت درد😣 می کرد!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5836800421426889102.mp3
14.45M
آرزوے نـوکـرت #شهـادتـه ....
بانواے
❣سید رضا نریمانی❣
#نـواے_دل❤️
#فوق_العاده🌷
#شـور
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه4⃣8⃣ 💠دیگ تدارکات 🔸در ایامی که در #چزابه بودیم، معمولا حواسمان به دو جانور بود. یکی #گ
🌷 #طنز_جبهه 5⃣8⃣
💠ابرقو آزاد باید گردد
🔸در #عملیات نصر 7 با برادری که یزدی بود، تعدادی از #اسیران را به ما سپردند که آنها را به عقب منتقل کنیم. در بین راه برنامه ای داشتیم. چه به روز اسیران مادر مرده آوردیم خدا می داند.
🔹از #ترس اگر می گفتیم معلق بزنید معلق می زدند. اما چه کیفی داشت. به آنها گفتیم بگویید: #ابرقو_ابرقو_آزاد_باید_گردد و آن بدبختها تکرار می کردند. 😂😂
🔸تصورش را کنید با زبان عربی غلیظ یک عبارت #فارسی را گفتن، چه #مضحکه ای درست می شود ! آنهم ابرقو ابرقو کردن 😂
#لبخند_بزن_بسیجی 😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1⃣0⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠نوزاد سياهپوش
🔰آن روز به همراه یکی دیگر از خواهران رزمنده و چند برادر مسیر #روستا را در پیش گرفتم جاده تا سطح آسفالت🛣 راحت بود اما برودت هوا و ریزش برف از یک سو و آسفالته نبودن بقیه مسیر ما را مجبور کرد که مسیر #صعب_العبور تا روستا را با پای پیاده 🚶طی کنیم.
🔰به در منزل #شهید که رسیدم مادر پیرش در را به روی ما باز کرد🚪 تا ما را دید گفت: از فرزندم نامه📩 آورده اید به یکباره بغض گلویم را گرفت😢 نمی توانستیم در همان لحظه این #خبر را به او بدهیم این بود که تصمیم گرفتیم مهمان خانه این #مادرشهید شویم....
🔰به محض ورود به اتاق #گهواره نوزاد به دنیا آمده ای در گوشه دنج اتاق در حالی که پارچه ای قرمز🔴 بر سرش کشیده بود تمام حواسم را به سمت خود معطوف کرد، #همسرشهید هم زن جوانی بود که چند روز پیش این نوزاد👶 را به دنیا آورده بود...
🔰مادر شهید 🌷با خوشحالی در حالیکه چشمانش برق می زد خبر #تولد نوزاد تازه به دنیا آمده فرزندش را به ما داد و در حالیکه از ما می خواست برای فرزند #رزمنده اش نامه ای💌 بنویسیم و این خبر را به او بدهیم می گفت: این طفل به دنیا آمده ثمره چندین سال نذر و نیاز من و پسرم است😔. غم تمام وجودم را گرفته بود و اشک امانم را برید😭 چگونه می توانستم، #خبرشهادت فرزندش را به او بدهم، اما چارهای نبود....
🔰خبر را که به #مادر شهید دادیم بیچاره هاج و واج نگاهمان می کرد😦 و فقط اشک می ریخت هر چه دلداریش می دادیم بیشتر اشک می ریخت😭 و در حالی به گهواره نوزاد تازه به دنیا آمده خیره شده بود گفت: من با #یادگارت چه كنم، چه....؟ #همسر شهید هم حال روز چندان خوبی نداشت، ولی با این وجود در حالیکه به شدت اشک می ریخت مادر شوهر را دلداری می داد.
🔰باید به شهر باز می گشتیم و تدارکات را برای بازگشت شهید🌷 به زادگاهش مهیا می کردیم چند روز بعد زمانی که برای شرکت در مراسم #خاکسپاری و ختم شهید به روستا بازگشتیم بر #گهواره نوزاد هم سیاه پوشیده▪️ بودند....
راوى: #ناهيدمنصورى
مسئول بسیج جامعه زنان سپاه بیت المقدس کردستان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سرخی_خون_تو_سیاهی_چادرمن ❤️🍃 دغدغه حجاب داشت🌺 می گفت چادر از حضرت زهرا (س) ❤️به خانم ها ارث رسید
گفت: دعا کن #شهید بشوم.
من همیشه یک جمله داشتم و هر موقع این صحبت را میکرد به او میگفتم نیتت را خالص کن ✨و او همیشه در جواب به من میگفت:
«باشه،نیتم را خالص میکنم»
ولی این دفعه یک مدل دیگر جوابم را داد و گفت: « #مامان به خدا نیتم خالص شده! حتی یک ناخالصی هم در آن وجود ندارد»وقتی این جمله را گفت بدون هیچ مقدمهای به او گفتم که پس #شهید_میشوی🕊.
#شهید_محمدرضا_دهقان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بروجردی که هیچوقت خنده از لبش نمی افتاد بعد از شهادت ناصرکاظمی کمتر لبخند مےزد و اغلب اوقات توی فکر بود😞
بهش گفتم: نکنه ما شرمنده اینها باشیم؟خیلےسخته که ازشون جداهستیم
بروجردی باتاخیر گفت: خدا وعده داده که مسلمون اگر چه برای مدت کوتاهےعذاب بکشه🔥 اگه مسلم از دنیا بره دربهشت جا مےگیره و درکنار دیگرمسلمینہ
✍انگار نه انگار که توی این عالم بود
به نقطه ای خیره شده و مدت ها به همون حال باقی موند😔✋
🌷شهید نظرزاده 🌷
#بروجردی که هیچوقت خنده از لبش نمی افتاد بعد از شهادت ناصرکاظمی کمتر لبخند مےزد و اغلب اوقات توی فکر
2⃣0⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰 تواضع و #فروتنی و خاکی بودنش
به حدی بود که اگه کسی اون رو
نمی شناخت نمی تونست تشخیص
بده که یک #فرمانده س
🔰یک بار یکی از #ضدانقلابها رو
اسیر کرده بودیم👊بروجردی کنارش
نشست و خیلی با #حوصله و تدبیر
شروع به بازی کرد⌛️
🔰ضدانقلاب دائما از جواب دادن
#طفره می رفت و به هیچ عنوان
حاضر نبود📛 پاسخگوی سوالات
#بروجردی باشه؛عکس العمل هاش
دیگران روهم کلافه کرده بود😒
🔰اما بروجردی در کمال #خونسردی
به کارش ادامه می داد و مرتب
سوال هارو تکرار می کرد🔄 و حتی
بعضی وقت ها با او می خندید😊
🔰تا اینکه وقت #اذان شد بروجردی
برای گرفتن وضو بیرون رفت🚶
یکی از بچه ها که حسابی از دست
اون اسیر لافه و عصبانی😤 شده
بود، رفت کنارش و گفت : تو
می دونی داری #باکی صحبت
می کنی؟
🔰 وقتی بهش گفت که : تو داری با
#بروجردی صحبت می کنی
طرف باورش نمی شد😳
می گفت : شماها دروغگویید🚫
🔰 اون کسی که با من صحبت می
کرد یه فرد #معمولی بود
اگه اون فرمانده ی #قرارگاه_حمزه
است پس چرا درجه نداره‼️
🔰 به هیچ عنوان نمی تونست به
خودش #بقبولونه که بایک #فرمانده
داشته صحبت می کرده ...☺️✌️
#همـــرزمان_شهید
#شهید_محمد_بروجردی
📚 برگرفته از کتاب/ میرزا محمد پدر کردستان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh