eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
⚀كسی كه مرا #طلب كند، مرا خواهد یافت ⚁و كسی كه مرا یافت مرا خواهد شناخت ⚂وكسی كه مراشناخت مرا دوست خواهد داشت ⚃و كسی كه دوستم بدارد عاشقم😍 می گردد ⚄و چون عاشق شد او را خواهم كشت ( #شهیدش_خواهم_کرد) 👈و بر من است كه دیه اش را بدهم 👈و دیه اش #خود_من هستم. 💠 #حدیث_قدسـی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے 3⃣3⃣ ⭕️امام زمان چه روزی ظهور می کنند جمعه یا شنبه⁉️ 📌 قسمت 1⃣ از 2⃣ 📖درباره قیام و ظهور امام زمان (عج) روایات مختلفی وارد شده است که در آن ها نوروز ، عاشورا ، شنبه و یا جمعه روز ظهور معرفی شده است. 👌در مورد احتمال یکی شدن عاشورا، نوروز و یکی از روزهای شنبه یا جمعه باید گفت این احتمال وجود دارد چون عاشورا بر اساس سال قمری و نوروز بر اساس سال شمسی حساب می شود و شنبه یا جمعه هم روز های هفته هستند که ممکن است با هر مناسبتی تداخل کنند. اما در مورد اختلاف شنبه و جمعه باید گفت این هم قابل توجیه است روایات روز جمعه به روز ظهور و روایات روز شنبه به روز استقرار حکومت حضرت تفسیر می شوند. 🗓اما آنچه مورد بحث ماست مصادف شدن روز ظهور ( حال چه نوروز باشد چه نباشد و چه جمعه باشد چه شنبه ) با روز عاشورا است که در این زمینه می توان به 2 حدیث معتبر اشاره کرد:👇👇 ☀️1⃣ امام محمد باقر (ع) می فرماید : گویا حضرت قائم (عج) را می بینم که روز عاشورا ، روز شنبه ، بین رکن و مقام ایستاده و جبرئیل پیش روی او ندا می کند: بیعت برای خداست. پس زمین را پر از عدل می کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود. 📚منابع : غیبة طوسی ، صفحه 274 / کشف الغمه ، جلد 3 ، صفحه 252 / بحارالانوار ، جلد 52 صفحه 290 ☀️2⃣امام جعفر صادق (ع) می فرماید : قائم (عج) ( درود خدا بر او باد ) در شب بیست و سوم ماه رمضان، به نام (شریفش) ندا می شود و در روز عاشورا، روزی که حسین بی علی (ع) در آن کشته شد، قیام خواهد کرد. 📚منابع : غیبة طوسی ، صفحه 274 / بحارالانوار ، جلد 52 صفحه 290 📜همچنین به برخی روایات دیگر اشاره شده و آمده است: برخی دیگر از احادیث روز ظهور ولی عصر (عج) را شنبه ای که مصادف با عاشوراست، برشمرده اند. صبح شنبه ای که مصادف با عاشوراست، حضرت حجت(عج) پس از طلوع آفتاب، پشت مقام حضرت ابراهیم (ع) دو رکعت نماز به جا می آورند، میان رکن و مقام ایستاده و اولین خطبه خود را به گوش جهانیان می رساند و پس از معرفی خود، مردم را به بیعت دعوت می کنند.📣 💭ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: حضرت مهدی (عج) در روز عاشورا که روز شهادت سیدالشهداست قیام می کنند. گویا در آن شنبه ای که عاشورا در آن واقع شود، همراه او هستم؛ در حالی که بین رکن و مقام ایستاده، جبرییل در مقابل ایشان، برای بیعت ندا دهد و شیعیان حضرت، زمین را با طی الارض زیرپا می نهند و ازاطراف عالم جمع شده و با ایشان بیعت می کنند و خداوند هم به وسیله او جهان را مملو از عدالت می کند. 👤 علی بن مهزیار هم از امام پنجم (ع) چنین نقل کرده است که: گویا با حضرت مهدی (عج) در روز شنبه ای که عاشورا است و بین رکن و مقام ایستاده، هستم. 📘(به نقل از کتاب شش ماه پایانی، نوشته مجتبی السادات، ترجمه محمود مطهری نیا). 🔗 .... 🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 #چشــــمت رهَـــــــــم نمیدهــــد به گذرگاهِ #عافیـــــت #بیمـــارم و خوشـــــم که دلـــــم #مبتــــــلای توســــــت . . . #شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣5⃣4⃣ 🌷 💠خاطره ای به نقل از حجت الاسلام و المسلمین مجتبی صداقت 🔹 اول بود.اومد هیئت با هم گریه کردیم😭 و سینه زدیم.بعد مراسم گفت: برنامه هیئت انصار ولایت برای دوم چیه؟ گفتم: مگه نمی دونی! هرسال صبح شهادت🏴 فلان جا و شام شهادت خونه هستیم. 🔸گفت: میدونم. برنامه خونه حاج حسن هم خیلی با حاله ⚡️اما برنامه صبح رو نمیتونید تغییر بدید⁉️گفتم: باز چی تو سرته🗯؟میخای چه کنی اینقدر می پرسی؟گفت: تو این منطقه ✓صفاییه و ✓کوی دانشگاه روز (س) انگار هیچ خبری نیست😔.حیفه مردم حال و هوای فاطمیه رو نفهمند و نچشند⭕️. 🔹صد تا دلیل دیگه هم آورد که همشون هم منطقی بود👌.بهش گفتم حرفات درسته اما بعید میدونم بشه رو تغییر داد.گفت اشکالی نداره اما ما ان شاء الله استارت✅ کار رو میزنیم بقیه کارها هم خود درستش میکنه؛اینجوری دانشگاه یزد هم از غربت در میان😊 🔸تو یک شور و حالی بود که نمیشه وصفش کرد.دسته اون سال به هر زحمتی بود شکل گرفت.چند روز نخوابیده بود. چشاش کاسه خون بود هم از بی خوابی هم از شدت گریه😭 🔹الان اون عزا افتخار منطقه صفاییه و کوی دانشگاهه؛آدم که داشته باشه کارهاش میشه خیرات و برکات برای دیگران☺️. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خوشا آنان که با عزت ز گیتی بساط خویش برچیدند و رفتند  ز کالاهای این آشفته بازار #شهادت را پسندیدند و رفتند خوشا آنان که جانان می شناسند طریق عشق و ایمان می شناسند   بسی گفتیم و گفتند از شهیدان🌷 شهیدان را #شهیدان می شناسند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نمیـدانم چه #رازے اسـت ڪه هروقـت عڪس هایتان را #نگاه میڪنم😍 و هر چہ میڪنم باز هم #خجالت از اعمالم تمام #وجودم را فرامیگیرد😔❤️ ڪاش زود #دستم را بگیرید #فرشتگان به خاڪ نشستہ #شهدا_گاهی_نگاهی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
  ﺍﺯ ﺑﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﺖ  ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻫﺖ 😞 ⚡️ﺍﻣﺎ ﺷﮑﺎﯾﺘﻢ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ  ﻣﻦ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ  ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ🗯 ﺑﻮﺩﻡ  ﮐﻪ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﯼ  ﺗﺎ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ⌚️ ﮐﻪ ﺩﻟمــ💔 ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﺖ  ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﻪ ﺑﺎﺷﺪ  ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻢ😔  ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻨﺎﺭﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ  ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ🚫 ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ  ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ  ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩﯼ  ﺗﺎ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ   ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ😊 ؛ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﻣﻦ😍❤️... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✍یہ جوون از جنس ما دهہ هفتادیا مثل خیلیامون #تیپ میزد #تفریح میڪرد و #خوش میگذروند. اما چیڪار ڪرد ڪہ محرم ناموس امام حسین(ع) شد. #شهید_محمدرضا_دهقان🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣6⃣4⃣ 🌷 💠 خاطرات خواهر 🔰هر سال در ایام نوروز همگی به سفر می رفتیم🚌 .همه ی ما خیلی روحیه می گرفتیم ...محمد رضا این سفر را خیلی دوست داشت👌 و با 🌷 رابطه بسیار قوی برقرار می کرد . 🔰همیشه می گفت : "فردی اگر می خواهد باشد ، باید یک حزب اللهی شیک پوش باشد🙂 ، که وقتی بقیه میبینند ، از پوشش لذت ببرند😍 ،هم مرامت و هم ظاهرت را ببینند . 🔰محمد رضا را خیلی دوست داشت و می گفت :"اصلا نمی فهمم چرا بعضی ها سر نمی کنند🚫 . هر چقدر هم که سخت باشه ، همین بس که (س) زیر چادرشون را در نیاوردند😔 . 🔰 چند ماهی جایی کار می کرد ، اما با گذشت ماه هنوز حقوق💰 نگرفته بود .گفتیم برو را بگیر ؛ در جوابمون گفت :"نه❌، صاحب کارم زن و بچه داره . اگر داشت حقوقم را پرداخت می کرد . شاید مشکلی داره😊 . 🔰با اینکه برای موتورش🏍 به پول نیاز داشت...تا اینکه بعد از مراسم صاحب کارش آمد و تسویه کرد💵 . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آخرین تصویر پروفایل واتساپ #شهید_محمدرضا_دهقان🌷 قول داد و عمل کرد... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هیچ وقت با لباس نامرتب یا کثیف ندیدمش؛ حتی تو #اوج_مبارزات، این برام خیلی عجیب بود. تو نظم لنگه نداشت👌 یادمه وقتی از بیرون می‌اومدو #چادرش رو در می‌آورد، حتما باید خیلی قشنگ و دقیق اون رو تا می‌کرد و یه گوشه می‌ذاشت. ولی بر خلاف ظاهر منضبطش اصلاً آدم خشکی نبود؛ بلکه بر عکس خیلی هم #خون‌گرم و مهربون بود. هر وقت کسی رو برای اولین بار می‌دید، یه جوری باهاش #گرم می‌گرفت که انگار چند ساله می‌شناسدش.
#عاشقانه_ترین کتاب شهدای مدافع حرم به چاپ #سیزدهم رسید پیشنهاد ویژه برای ترویج هنرمندانه #سبک_زندگی اسلامی ایرانی ارسال #رایگان درب منزل(ویژه ایام محرم و هفته دفاع مقدس) همراه با #مسابقه کتابخوانی وب سایت ثبت سفارش و تحویل پستی yadat-bashad.ir 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌸 *زندگی به سبک شهدا* 🌸 ❤️ کتاب «یادت باشد» کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید دفاع از حریم عقیله عقلا زینب‌کبری است که در پاییز سال 89 به رفت، در پاییز سال 91 کرد، در پاییز سال 92 کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به رسید! 🍃متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» : سر سفره که نشست گفت: «آخرین رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار». 🍃با هر جان کندنی که بود برایش گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از آب میشم» ❤️به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو ! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».😔 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
دلتنگىِ روز، مثل #شليك يك گلوله است. سريع و ناگهانى، بدون فرصت #قلبت را هدف ميگيرد. رد شدن از يك خيابان، تنفس يك عطر و يا چند دقيقه تنها نشستن روى يك نيمكت خاطره انگيز، ميتواند كارَت را يكسره كند. دلتنگى شب اما، چند قطره #سم است كه به خورد تك تك سلول هايت ميرود و تا صبح، #تمام وجودت را مى سوزاند. آدمهاى #دلتنگ هرروز مى ميرند؛ گاهى ناگهانى و سريع، گاهى آرام و تدریجی... #همسر_شهید🌷
هدایت شده از داداش شهیـsaeidــدم
4_5827858587279426773.mp3
7.12M
🎧🎧 🎵 شور | دفعه آخری یه جور دیگه بود 🎤🎤 سید رضا 👈تقدیم به صبور 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
در #خاطرت داری هنوز روزی که بودی در #برم...؟! هر لحظه از آن روز را با #جزئیاتش از برم و تنها در وصف این #عاشق بی ادعا می شود گفت که: 《چقدر برای با تو بودن وقت #کم بود》 #شهید_مدافع_حرم🌷 #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖 #سلام_امام_زمانم 💖 #ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻧﻪ #ﺳﺤﺮ ﺭﺍ طاقتیست ﻭ ﻧﻪ #ﺻﺒﺢ ﺭﺍ ﺻﺪﺍﻗﺘﯽ... ﮐﻪ ﺳﺤﺮ ﺑﻪ ﺷﺒﻨﻢ #ﻟﻄﻒ ﺗﻮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ #ﺳﻼﻡ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺧﯿﺰﺩ سلام برتو ای بهار زندگانی🌸 🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
گاهے بعضی نگاه ها ... #چشـــــــم دل را رو بسوی #خـدا بازمےڪند ! مخصوصاً اگر آن نگاه از قابِ چشمانی #آسمانے باشد... #شهدای_مدافع_حرم #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷 6⃣9⃣ 💠موشک جواب موشک😂 🔸مثل این که اولین بارش بود پا به منطقه می گذاشت. از آن آدم هایی بود که فکر می کرد شده است که انسان های گناهکار، به خصوص عراقی های فریب خورده را به هدایت کرده، کلید را دستشان بدهد. 🔹شده بود مسؤول تبلیغات . دیگر از دستش شده بودیم. وقت و بی وقت بلندگوهای خط اول را به کار می انداخت و صدای و مارش عملیات تو آسمان پخش می شد و عراقی ها می شدند و هر چی مهمات داشتند سر مای خالی می کردند. 🔸از رو هم نمی رفت.تا این که انگار طرف مقابل، یعنی عراقی ها هم دست به زدند و آنها هم بلندگو آوردند و نمایش شد. مسؤول برای اینکه روی آنها را کم کند، نوار «کربلا، کربلا، ما داریم می آییم» را گذاشت. 🔹لحظه ای بعد صدای از بلندگوی عراقی ها پخش شد که: «آمدی، آمدی، خوش آمدی جانم به قربان شما. قدمت روی چشام. صفا آوردی تو برام!» تمام بچه ها از ریسه رفتند و مسؤول تبلیغات رویش کم شد و کاسه کوزه اش را جمع کرد و رفت.😂😂 منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک 😁 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هیچ تیری، بر پیکر #شهید اصابت نمی کند ، مگر آنکه ، اول از قلب #مادرش گذشته باشد!  یعنی؛ اول ، " قلب مادر شهید"، #شهید می شود... #مادر_شهید_مدافع_حرم #شهید_رسول_خلیلی🌷 شادی روح شهدا #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#پنجشنبہ ها بیادِ تو دست هایم عشق #خیراتـــــ میڪنند.. نیستی اما #یادت همیشه هست 😔 #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷 #پنجشنبه_های_دلتنگی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
روز سوم عمليات بود. آن روز،‌ نماز ظهر را به او اقتدا كرديم. سر نماز عصر،‌ يك حاج آقاي روحاني آمد.نماز عصرراايشان خواند.مسئله‌ي دوم حاج آقا تمام نشده،‌ حاجي #غش كردو افتاد. ضعف كرده بود و نمي‌توانست روي پا بايستد🚫.سرُم به دستش بود وگوشه‌ي سنگر نشسته بود.بادست ديگر بي‌سيم📞 را گرفته بود و با بچه‌ها صحبت مي‌كرد؛‌خبر مي‌گرفت و راهنمائي مي‌كرد.اين‌جا هم ول كن نبود. #شهید_ابراهیم_همت @shahidNazarzadeh
1⃣6⃣4⃣ 🌷 💠سردار خيبر 🌷اسفند ۱۳۶۲، تخت فلزی را از دل کشوی بیرون کشیدند. تو با لب هایی که نداشتی لبخند زدی😊 و نور چراغهای 💡سردخانه، هایی را که نداشتی،‌ اذیت کرد و بعد رو برگرداندی که همسرت را ببینی👀، با که نداشتی و خواستی با دستت، دست سرد همسرت را بگیرى، با که نداشتی و اسمت را که فریاد می زد🗣؛ شنیدی، با گوش هایی که نداشتی😭 🌷و بعد زمزمه کردی «گریه نکن🚫 ....» اما او صدایت را نشنید🔇. از پا افتاد، ضجه زد😭 و با چادرش، چهره غمگینش را پوشاند تا ها اشک هایش را نبینند. ! سرت را گذاشتی، مجنون بماند که دلـ❤️ ما، تا ابد، در حسرت دوباره دیدن هایت بسوزد؟ که هی فرود آمدن گلوله توپ💥 را کنار موتوری🏍 که ترکش نشسته بودی در ذهنمان مرور کنیم 🌷و داغ مان هزار هزار بار تازه شود؟ که هی یادمان بیاید جای خالی را و دستت را و بادگیر سبز و عرقگیر عنابی ات را که و خاکستر داشت؛ اما هنوز ته مانده ای از عطرت😌 به آن وفادار بود و نمی رفت🚫. 🌷آنها که از برگشتند، گفتند: تو سفارش کرده بودی «یا همه، اینجا می شویم🕊 یا را نگه می داریم.» و این جمله ات جان کلام عملیات خیبر بود👌 از زبان که سردارش بودی، فرمانده لشکر ، نور✨ چشم همه هایی که همشهری ات🏙 بودند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh