eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.4هزار عکس
10.2هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
9⃣7⃣1⃣ 🌷 💠 بابای بی سر😢 🌷اسمش بود. صداش ميزدن «بابا»؛ ديگر حوصله «زادگانش » رو نداشتن. گاهي هم سر به سرش ميذاشتن 🌷صدا ميزدن «بابا...» وقتي بر ميگشت ميزدند و ميگفتن: «قربان نعش بي سرت.» مي‌خنديد و سر تكان مي‌داد . 🌷با بي سيم چي دوتايي آمده بودن بيرون، پتوها رو تكان بدن. دور و برشان بلند شد و همه چيز به هم ریخت. 🌷وقتي خاك نشست، ديديم پرتشان كرده توي ، رفتم توي سنگر. هر دو شده بودن. سر بي سيم چي روي بابا بود مثل وقتي كه يكي سرش را روي شانه ديگري ميذاره و مي‌خوابه بابا هم سر نداشت. «بابا قربان نعش بي سرت» 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻خاطره ای از #شهید_محسن_درودی🕊❤️ شادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh ⬇️⬇️
6⃣0⃣2⃣ 🌷 💠 أنا زائر الحســــــین (ع) 🌷 با یه عده طـــلبه آمدند قم، همه شهــــید شدند الا محــــسن. 🌷 خواب 'ع' رو دیده بود. آقــــــا بهش گفته بود: "کارهات رو بکن این بـــار دیگه بار آخــــره " 🌷 یه داده بود به یکےاز رفقاش، گفته بود شهید که شدم ببندیدش به ام. (((آخه از آقا خواســـتم بےســــر شهید شم.))) 🌷 با چند تا از رفته بود توی دیدگـــــاه. گلوله 120خورده بود وسطـــــــشون جنـــــازه اش که اومد، نداشت. سربند رو بستیم به سیـــنه اش.. روی سربند نوشته بود ؛ ✨"أنا الحســــــین ع"✨ 🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📷 فیلم تکان دهنده شهید مجید سلمانیان قبل از شهادت 🔸بعد اینکه شهید شدم پخش کنید. شهیدی که قبل از اعز
2⃣1⃣2⃣ 🌷 💠نحوه شهادت که قبل از اعزام به سوریه را در خواب دید و به او گفت که شما هم شدید. 🌷 🔹در کربلای از آخرین نفراتی بود که از خط خارج شد... تا آخرین ساعات کرد... 🔸موقع عقب نشینی داشت از رد میشد که روی خاکریز یه از پشت خورد و گفت ... و با صورت از بالای خاکریز زمین افتاد... 🔹تیر خورده بود توی شش... و اش خیلی خس خس میکرد و یا حسین و یا زهرا میگفت... 🔸بهم گفت داری؟ گفتم نه... گفت پس جیب خشاب رو باز کن داره رو سینه ام سنگینی میکنه... 🔹جیب خشاب رو که باز کردم شروع کرد گفتن... 🔸گفتم شیخ مجید من میرم کمک بیارم ببرمت... گفت نمیخواد... و لحظاتی بعد شد... پیکر مطهرش هم همونجا موند... 🌷 شادی روحش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ما #سینه زدیم، بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم، آنها #دیدند ما #مدعیان صف اول بودیم از #آخر مجلس #شهدا را چیدند. 💢شهدا_گاهی_نگاهی شیر_سامرا شهید_مهدی_نوروزی🕊❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هر چه مےخواهم #غمتـــــــــ را در دلم #پنهانــ ڪنم ... #سینه مےگوید کہ من تنگ آمدم #فــریـاد ڪن ... 😔😔😭 #مادران_شهدا صبر_زینبے 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣9⃣ به یاد #شهید_مجید_قربانخانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣8⃣3⃣🌷 🌷مجید داشت، برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه می‌گرفت تا «مجید بربری» لقب بامزه‌ای باشد که هنوز شنیدنش را یاد بقیه بیندازد.🙂 🌷اخلاقش واقعا بود، بارها هم کنار نانوایی می ایستاد و برای کسانی که می دانست وضعیت مناسبی ندارند. نان و دستشان می رساند. خیلییی بود☺️ 🌷قهوه‌خانه‌ای که به گفته مجید تعداد زیادی از دوستان مجید آنجا رفت‌وآمد داشتند : «یکی از دوستان مجید که بعدها شد در این قهوه‌خانه رفت‌وآمد داشت. 🌷یک‌شب مجید را خودشان ‌برد که اتفاقاً خودش در آنجا بود. بعد آنجا در مورد و ناامنی‌های سوریه و حرم حضرت زینب می‌خوانند و مجید آن‌قدر می‌زند و گریه می‌کند😭 که حالش بد می‌شود. 🌷وقتی بالای سرش می‌روند. می‌گوید: «مگر من که حرم درخطر باشد. من هر طور شده می‌روم.» از همان تصمیم می‌گیرد که برود.»...🌹 .... ۲۱دیماه۹۴ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh