✨﷽✨
🌼با حسن معاشرت به دین اسلام تبلیغ کنید
✍حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) فرمود : مردى از كفار اهل كتاب (ذمى) در راه رفيق امير المؤمنين (عليه السلام) گرديد. ايشان را نمى شناخت. پرسيد كجا مى روى؟
حضرت فرمود : به كوفه . هنگامى كه بر سر دو راهى رسيدند ، ذمى خواست از راه ديگر برود ، حضرت مقدارى او را همراهى نمود. ذمى عرض كرد شما كه خيال كوفه داشتيد ، براى چه از اين راه مى آئيد، مگر نمى دانيد راه كوفه از اين طرف نيست ؟ فرمود مى دانم ، ولى دستور پيغمبر ما است كه نيكو رفاقت و مصاحبت كردن به اين است كه رفيق خود را مقدارى همراهى و مشايعت كنند. من از اين جهت با تو آمدم .
مرد ذمى گفت شيفته اخلاق نيك اسلام شدم و كسانى كه پيروى اين دين را نموده اند. من شما را گواه مى گيرم كه به اسلام وارد شدم . از همانجا آن مرد به همراهى على (عليه السلام) به كوفه آمد. در كوفه ايشان را شناخت و مراسم اجراء شهادت اسلام بجا آورد. (1)
📚 آگاه شویم ، حسن امیدوار ، جلد پنجم .
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#شهدایی
[🙂 ]رفیقش میگفت
[🗣 ]یه شب تو خواب دیدمش بهش گفتم
[] محمدرضا اینقدر از حضرت زهرا(س) خوندے چیشد اخرش؟ ⁉️
[😇 ]گفت
[😍 ]همینڪه تو بغل پسرش #امام_زمان(عج) جان دادم برایم ڪافیست...❤️💫
#شهید_محمد_رضا_تورجے_زاده🌷
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
✨﷽✨
🔴فضیلت ذکر سبحان الله
✍امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: "هر کس که سبحان اللَّه بگوید، خداوند درختى در بهشت برایش میکارد".( ثواب الأعمال و عقاب الأعمال)
امام صادق (ع) از پدر و جد بزرگوارشان روایت مى کنند: نبى اکرم (ص) در پاسخ مسائلى که مردى یهودى از آن حضرت پرسیده بود، ضمن حدیث طویلى فرمود: آن گاه که بنده سبحان الله بگوید، آنچه پایین تر از عرش خداست با او سبحان الله مى گویند و به گوینده ده برابر پاداش آنها داده مى شود و چون الحمدلله گوید، خداوند نعمت دنیا را به او کرامت کند تا نعمتهاى آخرت را ببیند، و آن سخنى است که بهشتیان هنگام ورود به بهشت مى گویند و همه سخنها در دنیا قطع مى شود به جز الحمدلله که قطع نمى گردد و آیهی44 سورهی کریمه احزاب به همین حقیقت اشارت دارد: "درود بهشتیان در روزى که به دریافت و دیدار پاداش خدا نایل مى شوند، سلام است."(تفسیر المیزان ، ج۱۰، ص ۱۷)
🌹امیرالمۆمنین على(ع) مىفرماید:
تسبیح و سبحان الله گفتن یک نیمه از ترازوى اعمال را پر کرده و الحمدلله گفتن ترازوى اعمال را سرشار مىسازد و الله اکبر گفتن فاصلهی میان آسمان و زمین را پر مىکند.
📚مکارم الاخلاق ، ص۳۰۹
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#حدیث_روز
💚امام رضا (علیه السلام) فرمودند :
🌼به خدا سوگند چشمان شما به مهدی
نمی افتد ، مگر اینکه آزمایش شده و
خالص سازی شوید، و از یکدیگر متمایز
شوید، تاجایی که از شما نمی مانند مگر
بسیار کمیاب و کمیاب ترین و نادرترین.
📗غیبت نعمانی ص۲۰۸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
شهید محمدرضا تورجی زاده
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ 🔻 قسمت #صد_چهل_هشت ــ خونریز
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #صد_چهل_نه
سمانه نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد و کمیل را همراهی کرد.
کمیل خیره به سمانه لبخندی زد،سمانه که سنگینی نگاه کمیل را احساس کرد،سرش را پایین انداخت و احساس کرد گونه هایش سرخ شده اند.
کمیل که متوجه خجالت سمانه شد سعی کرد موضوع را تغییر بدهد.
ــ از آرش چه خبر؟تو مهمونی ندیدمش
سمانه آهی کشید و گفت:
ــ از کارای آرش فقط منو دایی و خاله خبر داریم،البته زندایی هم شک کرد اما با اخم و تخم های دایی دیگه بیخیال شد،دایی هم آرشو فرستاد شیراز اونجا درسشو ادامه بده،خیلی کم میاد.
کمیل سری تکان داد و زیر لب گفت:
ــ که اینطور،تو این مدت تو چیکار کردی؟
سمانه لبخند تلخی زد و گفت:
ــ سال اول که تو شک بودم،نمیتونستم کاری کنم،حتی دانشگاه هم بیخیالش شدم،همش تو اتاقت بودم و زانوی غم بغل گرفته بودم.
اهی کشید وادامه داد:
ــ اما بعد از چند ماه صغری ازدواج کرد،خاله داغونتر شده بود،دیگه به خودم اومدم،چند واحدی که مونده بودن پاس کردم،بعد با یکی از دوستام شریک شدم و یه موسسه فرهنگی راه انداختیم
ــ ولی تو رشته ات علوم سیاسی بود،علوم سیاسی کجا و موسسه فرهنگی کجا؟
ــ بعد اون اتفاق دیگه آخرین چیزی که بهش فکر میکردم رشته و علایقم بود،نه من نه خاله نمیخواستم زیر بار کسی بریم، برای همین باید زود میرفتم سرکار،اون موقع فقط میخواستم زندگی خاله سر بگیره و خاطرات تو ،تو این خونه کمرنگ بشه،نه اینکه فراموشت کنیم،نه،ولی خاله تو هر گوشه از خونه با تو یه خاطره داشت،بعضی شبا تا صبح برام از خاطراتتون میگفت
با بغض پرسید:
میدونی اون لحظه چی نابودم میکرد؟
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍🏻 #نویسنده: فاطمه امیری
○⭕️
--------------------•○◈❂
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
شهید محمدرضا تورجی زاده
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ 🔻 قسمت #صد_چهل_نه سمانه نتوا
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #صد_پنجاه
کمیل سوالی نگاهش کرد،سمانه نتوانست خودش را کنترل کند و با گریه گفت:
ــ اینکه چرا من اینقدر با تو خاطره دارم
کمیل به طرفش رفت و او را در آغوش کشید،همیشه گریه های سمانه حالش را بد می کرد،بوسه ای بر سرش کاشت سمانه اینبار با گریه ی شدیدتر نالید:
ــ همه ی این چهارسال با این چند خاطره سر کردم،از بس تکرارشون کردم خودم هم خسته شده بودم،همش با خودم میگفتم ای کاش خاطرات بیشتری داشتم ای کاش وقت بیشتری کنارش میموندم،ای کاش...
گریه دیگر به او اجازه ادامه حرفش را نداد،کمیل چشمان نشسته بر اشک اش را پاک کرد و گفت:
ــ قول میدم اینقدر برات خاطره بسازم که اینبار از زیاد بودنشون خسته بشی.
ربع ساعتی گذشته بود اما سمانه از کمیل جدا نشده بود،و بدون هیچ حرفی در اغوش همسرش ماند،به این ارامش و احساس امنیت احتیاج داشت.
با ضربه ای که به در زده شد از کمیل جدا شد با صدای "بفرمایید" کمیل در باز شد و صغری با استرس وارد اتاق شد اما به محض دیدن چشمان اشکی و دستان گره خورده ی ان دو لبخندی زد و گفت:
ــ مامان خوراکی اماده کرده میگه میتونید بیاید پایین یا بیارم براتون بالا
کمیل سوالی به سمانه نگاه کرد که سمانه با صدای خشدارش بر اثرگریه گفت:
ــ میایم پایین
صغری باشه ای گفت و از اتاق خارج شد،کمیل به سمت سمانه چرخید و آرام اشک های سمانه را پاک کرد و با آرامش گفت:
ــ همه چیز تموم شد،خودتو اماده کن چون دوباره باید منو تا آخر عمر تحمل کنی،الان هم پاشو بریم پایین
.🌻🌻🌻🌻🌻
ــ چی شد صغری؟
صغری ذوق زده گفت:
ــ صلح برقرار شد
سمیه خانم خندید و گفت:
ــ مگه جنگ بود مادر!!
ــ والا این چیزی که من دیدم بدتر از جنگ بود
ــ بس کن دختر،علی نمیاد
ــ نه امشب پرواز داره
ــ موفق باشه ان شاء الله
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍🏻 #نویسنده: فاطمه امیری
○⭕️
--------------------•○◈❂
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#شهـღـیدانه
جدے گرفتهایم زندگیِ دنیایے را
و شوخے گرفتیم قیامت را..
ڪاش قبل از اینڪه بیدارمان ڪنند
بیدارشویم..!!
#شهیدحسینمعزغلامے🌹
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
♡•°♡•°♡•°♡•°
#قرار_شبانه🌙
ذکر ۵ گل #صلوات هدیه نثار روح مطهر دوست شهیدمون #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌹
الّلهُمَّ صل علْی محَمَّد و آل محَمَّد و عَجِّل فرَجَهُم
🕊🤲🕊🤲
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰فرازی از دعای کمیل🔰
با نوای #شهید_محمد_رضا_تورجے_زاده 🌹
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
.
نخواھ منٺ بیگانھ بر سرم باشد
خوش است خیر همیشه از آشنا برسد
شما دعا کن اگر عمر من کفاف نداد
جنازه ام شب جمعه به کربلا برسد...
#شبجمعههوایتنکنممیمیرم💔
سپاس از همراهیتون🌹
#شبتون_حسینی☘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯