.:
🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام
🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) :
🌕 هدیهاى که تقدیم امام زمانمان ارواحناه فداه مىکنیم، باید بهترین سرمایهها و دارایىهاى ما باشد. براى خدمت به امام زمان علیه السلام باید بهترین اوقات و سرمایههایمان را هزینه، و جوانى خویش را در این راه فدا کنیم و لحظهاى از خدمتگزارى و جلب رضایت حضرت غافل نشویم. اگر در همین لحظه، به شما جواز شرفیابى به محضر امام زمان(عج) را عطا کنند، آیا براى هدیه به حضرت تکه نانى خشکیده یا لباسى وصلهدار مىبرید یا بهترین دارایى خویش را به محضر مقدّسش هدیه مىکنید؟
📚 کتاب آفتاب ولایت، صفحه ۳۴
#امام_زمان
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
1_1082963901.mp3
1.25M
🕊زیارتـنامـه ی شـهـــــــداء🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_ارواح_شهدا خصوصا محمد رضا تورجی زاده 💚صلوات
#اللهم_صلّ_علی_محمد_و_ال_محمد
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
💚✨♥️✨💚✨♥️✨💚
✳ #چک_سفید_خدا
💚 خدا در قرآن به دو گروه #چک_سفید داده و فرموده است خودتان مبلغش را بنویسید! یک گروه کسانی هستند که بر #مصیبتها #صبر میکنند.
چون این افراد ثابت کردهاند که حقیقتا خدا را میخواهند.
«إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ»
(زمر، ۱۰)
💚گروه دوم هم افرادی هستند که #نماز_شب میخوانند.
«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ»
(سجده، ۱۷)
خداوند میفرماید هیچکس نمیتواند بفهمد برای اینها چه آماده کردهام!
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
توی کار اهل دودر کردن نبود
پُرکار بود و به پُرکاری اعتقاد داشت
میگفت: من یکبار در حضور حاجقاسم
برای عدهای حرف میزدم
گفتم من اینطور فهمیدهام که خداوند
شهادت را به کسانی میدهد که پُرکار
هستند و شهدایِ ما اینطور بودهاند
حاجقاسم حرفم را تایید کرد و گفت:
بله همینطور بود..
شهید #محمودرضا_بیضائی
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌿 حکایت
🔰 پناهگاه مشکل داران... 🔰
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
شهید محمد رضا تورجی زاده...
در گلزار شهدای اصفهان قدم می زدم. تصاویر نورانی شهدا را نگاه میکردم. به مقابل کتابفروشی رسیدم.شلوغی اطراف مزار یک شهید توجهم را جلب کرد.
افراد مختلفی از مرد و زن و پیر و جوان می آمدند. مشغول قرائت فاتحه می شدند و می رفتند. کمیایستادم. کنار قبر که خلوت شد جلو رفتم. " یا زهرا(س) " اولین جمله ای بود که بالای سنگ مزار او حک شده بود.به چهره نورانی او خیره شدم. سیمایی بسیار جذاب و معنوی داشت. با یک نگاه میشد به نورانیت درون اوپی برد. دوباره به سنگ مزار او خیره شدم. فرمانده دلیر گردان یا زهراء(س) از لشگر امام حسین(ع) شهیدمحمدرضا تورجی زاده.
نمی دانم چرا، ولی جذب چهره نورانی و معنوی او شده بودم! دست خودم نبود. دقایقی را به همین صورتنشستم.چند جوان آمدند و کنار مزار او نشستند. با هم صحبت می کردند. یکی از آنها گفت: این شهید تورجی مداح بود. سوز عجیبی هم داشت. کمتر مداحی را مثل او دیده بودم. سی دی مداحی او هم هست. بعد ادامه داد: او عاشق حضرت زهرا(س) بوده. وقتی هم که شهید شد، ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود!!
با آنها صحبت کردم. بچه های مسجد اباالفضل(ع) محله نورباران بودند. یکی از آنها گفت: شما هروقت بیایی، اینجا شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاری ها و مشکلاتشان به سراغ ایشان می آیند. خدا را به آبروی این شهید قسم میدهند و برای او نذر می کنند، قرآن می خوانند، خیرات می دهند. بعد به طرز عجیبی مشکلاتشان حل می شود! مخصوصا اگر مشکل ازدواج باشد! این را خیلی از جوان های اصفهانی می دانند. شما کافی ست یک شب جمعه بیایی اینجا، بسیاری از کسانی که با عنایت این شهید مشکل آنها حل شده حضور دارند. بعد گفت: دوست عزیز اینها خیلی نزد خدا مقام دارند. نشنیدی حضرت امام فرمودند: تربت پاک شهیدان تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌿 حکایت
کرامت شهید برونسی...
به نقل از:همسر شهيد
يک بارخاطره اي از جبهه برام تعريف کرد.مي گفت: کنار يکي از زاغه مهمات ها سخت مشغول بوديم. تو جعبه هاي مخصوص،مهمات مي گذاشتيم. ودرشان را مي بستيم.گرم کار،يک دفعه چشمم افتاد به يک خانم محجبه،با چادري مشکي!داشت پابه پاي ما مهمات مي گذاشت توي جعبه ها.
با خودم گفتم:حتماً ازاين خانم هاييه که مي يان جبهه.اصلاً حواسم به اين نبود که هيچ زني را نمي گذارند وارد آن منطقه بشود.به بچه ها نگاه کردم. مشغول کارشان بودند وبي[توجه] مي رفتند ومي آمدند،انگارآن خانم را نمي ديدند. قضيه، عجيب برام سؤال شده بود.موضوع،عادي به نظرنمي رسيد.کنجکاو شدم بفهمم، جريان چيست!رفتم نزديک تر، تا رعايت ادب شده باشد.سينه اي صاف کردم وخيلي با احتياط گفتم:خانم!جايي که ما مردها هستيم،شما نبايد زحمت بکشيد.رويش طرف من نبود.به تمام قد ايستاد وفرمود:«مگرشما درراه برادرمن زحمت نمي کشيد؟»يک آن ياد امام حسين(علیه السلام) افتادم واشک توي چشمام حلقه زد.
خدا بهم لطف کرد، که سريع موضوع را گرفتم وفهميدم جريان چيست. بي اختيار شده بودم ونمي دانستم چه بگويم خانم، همان طور که روشان آن طرف بود، فرمود:«هرکس که ياور ما باشد. البته ما هم ياري اش مي کنيم»
منبع:کتاب خاک هاي نرم کوشک .نویسنده:سعيد عاکف، صفحه 166
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌿 حکایت 🌿
کرامات شهدا در سفر راهیان نور
یکی از راویان راهیان نور تعریف میکرد: یک کاروان آورده بودیم مناطق عملیاتی ، همگی دانشجو بودن، یک دانشجو داشتیم تو کاروان که هرجا میرفتیم (شلمچه،فکه،طلائیه و...) مسخره میکرد
تا اینکه...شب اومدیم تو اردوگاه که بخوابیم صبح بلند شده و برگردیم شهرمون، نصف شب دیدم این دختر خانومه دنبال من میگردد و همینجوری دارد گریه میکند...
میگفت: حاج آقا شب خوابیده بودم ک دیدم یک شهید اومد خوابم گفت: فکر میکنی شمارو کی اینجا راه داده؟! شما با اجازه کی اومدی اینجا؟!
در ادامه خودش میگفت: ما تک تک اونایی که میان اینجارو ، میرویم در خونه هاشون دعوت نامه میدیم و از لحظه خارج شدن از منزل حواس ما به آنها هست
گفت: حاج آقا یا منو برمیگردونی طلائیه
یا من برنمیگردیم شهرمون
حرف هایش کاروان را منقلب کرده بود وصبح شد بردمشون طلائیه، به محض اینکه از اتوبوس پیاده شد، خودشو پرت کرد رو خاک انقد گریه کرد که به سختی میشد آرامش کرد و فریاد میزد: شهدا شرمنده شما هستم ،شهدا مدیون شما هستم..
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯