روز اول هفته رو با سلام و صلوات بر شهید عزیزمون محمدرضا تورجی زاده اغاز کنیم.
🔻کنار سید رحمان کسی را دفن نکنید
✔️《از خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده》
☘از مشهد که برگشت حال و روزش تغییر کرد نشاط عجیبی داشت، از بیشتر دوستان و آشنایان خداحافظی کرد و از همه حلالیت طلبید.
قرار بود فردا با دوستانش عازم جبهه شود، همان روز رفتیم به گلستان شهدا، سر قبر شهید سید رحمان هاشمی.
دیگر گریه نمیکرد.
دو تن دیگر از دوستانش در کنار رحمان آرمیده بودند، به مزار آنها خیره شد؛ گویی چیزهایی میدید که ما از آنها بی خبر بودیم.
رفت سراغ مسئول گلستان شهدا، از او خواست در کنار سید رحمان کسی را دفن نکند.
ایشان هم گفت: من نمیتوانم قبر را نگه دارم؛ شاید فردا یک شهید آوردند و گفتند میخواهیم اینجا دفن کنیم.
محمدرضا نگاهی به صورت پیرمرد انداخت و گفت:
شما فقط یک ماه اینجا را برای من نگهدار.
🕊همانطور هم شد و محمدرضا در کنار سید رحمان دفن شد.😔
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
4_5805394340658285487.mp3
3.56M
⁽﷽⁾
°•|🌱『🎼🎶』🌱|•°
◉━━━━━━───────
↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆
شنبه های ام البنینی 👆👆👆
دست توسل بزن به دامن ام البنین مادر باب الحوائج. امروز روزشه
‹💚 ⃟ياابوالفضل
🌷🌷🌷🌷خوشنودی آقا
امام زمان
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_سی_ام
يعني به راحتي ميتوانستم كساني را كه قبل از من فوت كرده اند ببينم، يا كساني را كه بعد از من قرار بود بيايند! يا اگر كسي را ميديدم،
لازم به صحبت نبود، به راحتي ميفهميدم كه چه مشكلي دارد. يكباره و در يك لحظه ميشد تمام اين موارد را فهميد.
من چقدر افرادي را ديدم كه با اختلاس و دزدي از بيت المال به آن طرف آمده بودند و حالا بايد از تمام مردم اين كشور، حتي آنها كه بعدها به دنيا مي آيند، حلاليت ميطلبيدند!
اما در يكي از صفحات اين كتاب قطور، يك مطلبي براي من نوشته بود كه خيلي وحشت كردم! يادم افتاد كه يكي از سربازان، در زمان پايان خدمت، چند جلد كتاب خاطرات شهدا به واحد ما آورد و گذاشت روي طاقچه و گفت: اينها اينجا بماندتا سربازهايي كه بعداً
مي آيند، در ساعات بيكاري استفاده كنند.
كتابهاي خوبي بود. يك سال روي طاقچه بود و سربازهايي كه شيفت شب بودند، يا ساعات بيكاري داشتند استفاده ميكردند.
بعد از مدتي، من از آن واحد به مكان ديگري منتقل شدم. همراه با وسايل شخصي كه ميبردم، كتابها را هم بردم.
يك ماه از حضور من در آن واحد گذشت، احساس كردم كه اين كتابها استفاده نميشود.
شرايط مكان جديد با واحد قبلي فرق داشت و سربازها و پرسنل، كمتر اوقات بيكاري داشتند. لذا كتابها را به همان مكان قبلي منتقل كردم و گفتم: اينجا بماند بهتر استفاده ميشود.
جوان پشت ميز اشاره اي به اين ماجراي كتابها كرد و گفت: اين كتابها جزو بيت المال و براي آن مكان بود، شما بدون اجازه، آنها
را به مكان ديگري بردي، اگر آنها را نگه ميداشتي و به مكان اول نمي آوردي، بايد از تمام پرسنل و سربازاني كه در آينده هم به واحد
شما مي آمدند، حلاليت مي طلبيدي!
ادامه دارد ....
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🥀
همیشه عکس رهبر رو سینه اش بود..
یه روز ازش پرسیدیم؛این چیه سنجاق کردی رو سینه ات؟
گفت:این باطریه اگه نباشه قلبم میگیره💔
#شهید-مدافع-حرم-هادی-ذوالفقاری🥀
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
Ali Akbar Ghelich - Az Sar Gozasht.mp3
6.27M
علی اکبر #قلیچ
"حسین دعای مستجاب مادرم..."
#امام_حسین
به وقت مداحی.... 🎼🎤
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🚩یه شب که اومد به خوابم بهش گفتم:
محمد این همه از حضرت زهرا(س) گفتی ُ خوندی چه ثمری برات داشت ؟
شهید #محمد_تورجی_زاده گفت:
همین که توی آغوش فرزندش امام زمان ارواحنافداه جون دادم برام کافیه !
خوده عشقه❤️
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯