صفحه ۳ هر روز قرائت یک صفحه قرآن تقدیم به چهارده معصوم و همه شهدا

«حد دوست داشتن ومحبت کردن چیه؟» جواب رو از زبان شهیدنوید صفری بشنوید که به همسرشون گفتند: «تا وقتی به طرف مقابلت محبت کن که این کارت بخاطر خـدا باشه. اگه احساس کردی داری محبت می کنی که بازخورد ببینی و برات جبران کنن، این کارو اصلا نکن؛ چون اگه جبران نکنن، اونوقت کار خراب میشه.» #شهیدنویدصفری ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯

💔 علاقه به امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) حتی در نامه نوشتن حسن خیلی به امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) ارادت داشت و نشانه‌ای از آن حضرت در زندگی‌اش مشهود بود. او بالای همه نامه‌هایش می‌نوشت: «به‌نام‌خدا و به یاد حضرت‌مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)» #شهید_حسن_باقری ‌╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯

🔸 فرمود: چرا برای من نامه نمی‌نویسی؟! #حکایت جالبی از عریضه‌نویسی به محضر امام زمان علیه‌السلام ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯

💢موسی در یک مغازه با برادرهایش شریک بود. کمی که پول جمع کرد برای خودش یک بقالی کوچک در نورآباد باز کرد. همان روز اول بعد از چیدن اجناس، گفت یک شریک خوب برای خودم پیدا کردم! با ناراحتی گفتم تو اگر شریک می خواستی، چه کسی نزدیکتر و بهتر از برادرهایت! گفت با یکی از برادر نزدیکتر. می خواهم با امام زمان(عج) در مغازه شریک شوم. تصمیم گرفتم از هر 40 تومن که در می آورم، یک تومان را برای امام زمان(عج) کنار بگذارم. سه روز در هفته مغازه را تعطیل می کرد و برای تبلیغ و راهنمایی مردم به روستاهای اطراف می رفت، با همان سهمی که کنار گذاشته بود برای مردم فقیر هدیه می خرید و می گفت این هدیه از طرف امام زمان برای شماست. با اینکه سه روز مغازه اش تعطیل بود و ما عیال وار بودیم، اما کارش چنان برکتی داشته که زیاد هم می آوردیم!!! #شهید موسی رضازاده ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯

بانو جان بی‌جهت نیست، شما جلوهٔ اسرار شدی اولین فاطمـه هستی، که حرم‌دار شدی 🤲 خورشیدِ قم مدد🤲 #شهادت_حضرت_معصومه سلام‌الله‌علیها ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯

یا فاطمةُ اشفعی لی فی الجنّة

#خاطرات_شهید محمد و رحمان هر دو رفیق بودند بچه محل، عضو یک گردان و... با هم عقد اخوت خونده بودند... محمد شده بود فرمانده؛ رحمان رو گذاشت بیسیم چیش.... اما رحمان تو کربلای ۵ پر کشید و رفت... محمد خیلی بیقراری میکرد چند بار وقتی میخواست مداحی کنه اول دعا که اومد بسم الله رو بگه وقتی به بسم الله الرحمن میرسید دیگه نمیتونست ادامه بده...گریه امانش نمیداد... یه شب محمد تو مناجاتای سحرش با رحمان صحبت میکرد...رفیق بنا نبود نامردی کنی و... بالاخره نوبت محمد شد با پهلوی دریده به دیدار خدا بره و اینگونه بود که #محمد_رضا_تورجی_زاده فرمانده گردان یا زهرا از لشکر امام حسین اصفهان بعد از گذشت چند ماه از #شهادت دوستش سید رحمان هاشمی به خدا پیوست... الانم مزارشون کنار هم تو گلزار شهدای اصفهانه...جانم به این #رفاقت... ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯