eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
2.1هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
83 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
~🕊شهیدانه... ^'🌺'^ ⚘ماشین آمده بود دم در دنبالش، پوتین‌هایش را واکس زده بودم. ساکش رابسته بودم. تازه سه روز بودکه مرد زندگیم شده بود.. تند تند اشک های صورتم رابا پشت دست پاک می‌کردم. مادر آمد.. گریه می‌کرد. – مادر حالا زود نبود بری؟ آخه تازه روز سومه. ⚘علی‌‌آقا گوشه‌ی حیاط گریه می کرد. خودش هم گریه‌اش گرفته بود.. دستم راگذاشت توی دست مادر، نگاهش را دزدید. سرش را انداخت پایین و گفت:«دلم میخواد دختر خوبی برای مادرم باشی.» ⚘دستم راکشید، بردگوشه‌ی حیاط. گفت: «این پاکت ها را به آدرس هایی که روشون نوشتم برسون.. وقت نشد خودم برسونمشون زحمتش میفته گردن تو.» ⚘پول‌هایی که برای کادوی عروسیش جمع شده بود، تقسیم کرده بود. هر پاکت برای یک خانواده‌ی شهید.. 🌺🌺 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
~🕊شهیدانه ^'🌺'^ پدرش می‌گفت: آخرین باری که آمده بود مرخصی خیلی حال عجیبی داشت،نیمه شب با صدای ناله اش ازخواب پریدم رفتم پشت در اتاقش سرگذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه میکرد میگفت:«خدایا اگرشهادت را نصیبم کردی میخواهم مثل مولایم امام حسین نداشته باشم مثل حضرت عباس شهیـد شوم » دعایش مستجاب شد و یڪجا سر و دستش را داد... 🌿عملیات کربلای پنج 🌿فرمانده گردان سیدالشهدا 🌿لشکر۴۱ ثارالله ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
^'^ توی‌نمازجماعت‌همیشه صف‌اول‌می‌ایستاد. همیشه‌توی‌جیبش‌مهروتسبیح‌تربت‌داشت. گاهی‌وقت‌ها‌که‌به‌هر‌دلیلی توی‌جیبش‌نبود، موقع‌نماز درحسینیه‌پادگان‌د‌نبال‌مهر‌تربت‌می‌گشت. وقتی‌که‌پیدا‌می‌کرد، این‌شعررازمزمه‌می‌کرد: {تاتوزمین‌سجده ای،سربه‌هوا‌نمی‌شوم.. 📚کتاب:سرمشق ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
^''^ در فاصله چند متری با عراقیا درگیر‌ شدیم، رفتم‌ کنارش و دیدم خونِ‌ زیادی ازش‌ رفته، خواستم بلندش‌ کنم که گفت: "برو و مَنو اینجا بزار " بهش گفتم: "تو‌رو می‌رسونم بیمارستان" گفت: "آقا در مقابلم نشسته .." آرام گفت: "السـلام‌عـلیڪ‌یـا‌صـاحب‌الـزمـان" وَ پَرکشید .. ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
^'🌸'^ درلحظه‌ے‌شهادت، لبخند‌زیبایے‌بر‌لبانش‌بود بعدها‌پیغام‌داد‌و‌گفت: این‌بالاترین‌افتخار‌بود ڪہ‌من‌در‌آغوش‌امام‌زمان{عج} جان‌دادم. ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
~🕊 ^'^ وسـط جـبـھـہ بـھـش گفـتم: بچـہ! الان چہ وقٺ نمـاز خوندنہ؟ گفٺ: از ڪجا معلوم دیگہ وقٺ ڪنم...و شرو؏ ڪࢪد نمـاز خونـدن "السـلام علیڪم و ࢪحمة اللہ و برکاتہ" ࢪا ڪہ گفت… یڪ خمـپاره آمد پَر ڪشید! ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
~🕊 ^''^ ⚘کار هر شبش‌ بود.!. با اینکه‌ از‌ صبح‌ تا‌ شب‌‌ کار‌ و‌ درس‌ داشت و‌ فعالیت‌ میکرد، نیمه‌ هاۍ‌ شب‌ هم ‌بلند‌ میشد مۍخواند.. یک‌ شب‌ بهش‌ گفتم‌: یکم‌ استراحت‌کن! خسته‌اۍ.. ⚘با همان‌ حالت‌ خاص‌خودش‌ گفت: تاجر‌ اگه‌ از‌ سرمایه‌اش‌‌ خرج‌ کنه، بالاخره‌ ورشکست‌ میشه! باید سود ببره‌ تا‌ زندگیش ‌بچرخه.. ما هم‌ اگه‌ قرار‌ باشه‌ نمازشب ‌نخونیم،‌ ورشکست‌ میشیم..:) ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
~🕊 ^''^ میگفت تو مترو بودیم داشتیم‌ میرفتیم ، یه‌ بنده‌ خدایی‌ رو دیدم کلی‌ نون باگت دستش بود گفتم چقدر دلم‌ سالاد الویه خواست! بعد گفتم نه، ولش کن‌ پا روی نفسم‌ میزارم، میرم سر مزار ، سیر میشم‌ با دیدنش! رفتم نشستم سر مزارش سرمو تکیه دادم چشامو بستم، یه‌ خانمی‌ اومد صدام زد چشام‌ باز کردم، گفت: «اینا نذری شهید ابراهیم هادی‌ هستش، نوش جونتون.» دیدم تو دستش سالاد الویه ست... :) 🌿مگه‌ میشه‌ شهدا از دلمون‌ بی‌خبر باشن؟!؟ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
^'^ درس خواندنش ڪمی با بقیه فرق داشت ! زمان نوشتن یادداشت‌هاش ، اگر فڪرش ڪُند می‌شد یا در مسئلہ‌ای مےماند ؛ گوشه‌ی یادداشتش می‌نوشت : " الٰهـےوَربـِّےمَن‌ْلـےغَیرُڪْ " ❤️🕊 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
~🕊 ^''^ هرروز صبح بدون استثناء دعای فرج و زیارت عاشورا می‌خواندند؛ شب‌ها هم سورۀ واقعه را می‌خواندند .. هر موقع سلام می‌دادند به امام حسین(ع) و امام رضا(ع)، می‌گفتند: "یا امام زمان(عج) نگاهت را از من برنگردان.." ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
~🕊 ^''^ میگفټ‌‌ مگرمابه‌غیراز روضه‌واشك‌برسیدالشهداونمازاول‌وقت چیزدیگری‌هم‌داریم؟ اگراین‌دوراازمابگیرند، دیگرهیچ‌چیزنداریم ! - ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
~🕊 ^''^ گفتم: ببینم‌توی دنیاچه‌آرزویی داری؟» قدری فڪرڪردوگفت: «هیچی» گفتم: یعنی چی؟مثلاًدلت‌نمیخوادیه‌ڪاره‌ای بشی،ادامه‌تحصیل‌بدی یاازاین‌حرفهادیگه؟! گفت: «یه‌آرزودارم.ازخداخواستم‌تاسنم‌ڪمه وگناهم ازاین‌بیشترنشده،شهیدبشم.» ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯