شهید محمدرضا تورجی زاده
#شهیدمحمدباقرمشهدی_عبادی
⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺
🌸محمدباقر شب قبل از عمليات خيبر دستور داد كه موتور برق محل استقرار گردان را خاموش كنند و گفت :
🍃
هر كس از مال و منال دنيا ، اولاد و عيال ، قرض ، خرج و ... نگران است و از اين دنيا نبريده است ، ما چراغها را خاموش كرديم بدون هيچ خجالتي برگردد . اكنون حضرت امام ،توسط آقاي هاشمي رفسنجاني اعلام كرده اند كه « رزمندگان عزيز در عمليات آزادسازي جزاير مجنون ، علي وار جنگ كنيد و اگر به شهادت رسيديد ، شهادتتان حسين گونه باشد . » حالا من به صراحت مي گويم كه مأموريت ، مأموريت شهادت است و يك درصد هم احتمال ندارد كه احدي برگردد و تا آخرين نفر آنجا خواهيم ماند تا به نحو احسن ، مأموريت خود را انجام دهيم.🌷
#شهیدمحمدباقرمشهدی_عبادی
#فرمانده_گردان_امام_حسین
#سالروزشهادت
@ShahidToorajii
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#ازدواج_شهید
هر وقت که مادر برای سرو سامان دادن پسرش نقشه ای می کشید و او را در خلوتی به کنار می کشید می شنید که مصطفی می گوید :بچه های مردم تکه پاره شدن ،افتادن گوشه کنار بیابون ها ،اون وقت شما می گین کارهاتو ول کن بیا زن بگیر ! با همه این اوصاف شنیده بود.
امام (ره ) گفته اند با همسرهای شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری.
بهشان نگفته بود که این خانم همسر شهید است. ایشان همه خواستگارها را رد می کرد، مصطفی را هم رد کرد.
مصطفی پیغام فرستاد امام (ره ) گفتن : «با همسرهای شهدا ازدواج کنید » باز هم قبول نکرد او می خواست تا مراسم سال همسر شهیدش صبر کند.
دوباره مصطفی پیغام فرستاد که شما سید هستید می خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. دیگر نتوانست حرفی بزند . جوابش مثبت بود .
امام خطبه عقدشان را خواند. مصطفی گفت : «آقا ما را نصیحت کنید » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: « از خدا می خواهم که به شما صبر بدهد.»
#شهیدمصطفی_ردانی_پور
#سالروزشهادت
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
پیر ما گفت شهادت هنر مردان است
عقل نامرد در این دایره سرگردان است
نباشد از شهادت دور گردیم
به ذلت رهسپار گور گردیم
#شهیدمحمدرضادری
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
مثل روز برایم روشن بودکه پاره تنم شهید می شود😢 هرگاه به ماموریت میرفت منتظر چنین خبری بودم زیرا از کودکی بزرگترین آرزویش شهادت بود️هنگام نماز و عبادت از خداوند و عموی شهیدش طلب شهادت میکرد🌹
ویاد دارم که به من گفت که همسرم از خدا شهادت من را بخواه که با این آرزو در سینه خود از دنیا نروم ❗️که به خاطر قلب و نیت پاکش دعایش مستجاب شد و شربت شهادت رو نوشید.
اگربخواهم ایشان را وصف کنم سخت است و شاید در هزاران کتاب نگنجد که بخواهم خصوصیات ایشان را در چند سطر بازگو کنم، فقط میتوان بگویم؛ بهترین و بزرگترین مرد دنیا بود👌 غیور ، سرشار از محبت و از خودگذشتگی
خداراشاکرم که 20 سال بنده اش را به من امانت داد❤️
شهید مدافع حرم محسن الهی🌹
#سالروزشهادت 🕊
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
سلام بر او که:
از خدا خواسته بود که بدنش یک وجب از خاک زمین را اِشغال نکند...
و آب دجله او را برای همیشه با خودش برد...💔
#شهید_مهدی_باکری
#سالروزشهادت 🕊🥀
هدیه به روح مطهرشون صلوات🌷
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🤍💛#شهید_مهدی_باکری
بر اثر اصابت تیر، از ناحیه کتف مجروح شده بود. یک روز تصمیم گرفت برای سرکشی و کسب اطلاع از انبارهای لشکر بازدید کند مسئول انبار، پیرمردی بود به نام حاج امرالله با محاسنی سفید که با هشت جوان بسیجی در حال خالی کردن کامیون مهمات بود، او که آقا مهدی را نمیشناخت تا دید ایشان در کناری ایستاده و آنها را تماشا میکند فریاد زد جوان چرا همین طور ایستادهای و ما را نگاه میکنی بیا کمک کن بارها را خالی کنیم یادت باشد آمدهای جبهه که کار کنی شهید باکری با معصومیتی صمیمی پاسخ داد: «بله چشم» و با آن کتف مجروح به حمل بار سنگین پرداخت نزدیکیهای ظهر بود که حاج امرالله متوجه شد که او آقا مهدی فرمانده لشکر است بغض آلود برای معذرت خواهی جلو آمد که مهدی گفت: «حاج امرالله من یک بسیجی ام 🍃
#شهید_مهدی_باکری
#سالروزشهادت 🕊🥀
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯