🚦خوابی که شفا داد!
#شهید_ابراهیم_سالاری_جغین
بعد از شهادت شهید، روزی فرزند کوچکمان دچار بیماری سختی شد.
پزشکان از درمان او قطع امید کردند. خیلی ناراحت و مایوس شدم. میخواستم وضو بگیرم که در همین حال دلم گرفت و گریه کردم و از شهید استمداد طلبیدم.
🌿بعد از اینکه نمازم را خواندم به خواب رفتم و در عالم خواب دیدم که شهید با یک فرد جوان که عمامه سبزی به سر داشت با یک اتومبیل به جلوی خانه همان آشنایمان در بندرعباس آمد و به صاحبخانه گفت که همسرم را بیاور. وقتی شهید را دیدم اشک از چشمانم جاری شد و در همان عالم خواب از او گلایه کردم. شهید من را دلداری داد و گفت بیا فرزندمان را به بیمارستان ببریم ولی من به او گفتم که تمام بیمارستانهای شهر را رفتهام اما دکترها گفتند نمیتوانند او را درمان کنند.
⛺️شهید رو به من کرد و گفت به بیمارستان مخصوص خودمان نرفتهای. آن سید جوان آمد و بچهی بیمارم را به دست گرفت و همراه شهید سوار ماشین شدیم و به سمت بیمارستان حرکت کردیم.
🛤 بعد از لحظاتی خود را در برابر بیمارستان بزرگی دیدم که به رنگ سبز بود و چراغهایش به رنگ طلایی میدرخشید. به محض ورود به بیمارستان، فرزندم که توان بلند شدن نداشت من را از خواب بیدار کرد و از من درخواست آب و غذا نمود.
من با خوشحالی به صاحب خانه که قصد دلداری من را داشت گفتم که دیگر لازم نیست فردا جایی برویم، #شهید همین جا فرزندم را شفا داد.
(به نقل از همسر شهید، کبری رونما)
#کرامات
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯