#کودکی_محمدرضا
محمدرضا درشت و خوشاندام بود. خوب غذا میخورد و کمتر بیمار میشد. درمجموع، نگهداری و تربیت او برای من سخت نبود. گویا خداوند میخواست به علت مشکلات و جبران زحماتی که برای مادرم میکشیدم، مرا از این نظرآسوده خاطرکند. بعدها هم که بزرگتر شد، آرام بود و شیطنت وآزار و اذیتی نداشت. او رشد خوبی داشت و در سه سالگی مانند یک بچه ششساله بود. به طور ذاتی و خدادادی خیلی باوقار و به قول ما سنگین و مردانه بود و با اینکه سن کمی داشت، خیلی در نظم و تناسب لباسهایش دقت میکرد و در مجالس و مکانهای عمومی خیلی باابهت بود؛ بهطوری که توجه همگان را جلب میكرد و در میان همسالان و حتی بزرگترهای خود، ممتاز بود. بههمين سبب، بهرغم اینکه درآن زمان خیلی مرسوم نبود، تصمیم گرفتم او را به عکاسی ببرم و از این هیبتش عکس بگیرم.
https://eitaa.com/ShahidToorajii
#کودکی_محمدرضا
خطرهای بزرگی درکودکی از سر او گذشت. یکی از این خطرها این بود که حوض بزرگی وسط حیاط داشتیم. محمدرضاي سه ساله با بچهها دور حوض میدوید و بازی میکرد. من هم مشغول کارهای خانه بودم. ناگهان صدای گریهاش بلند شد. بیاختیار دویدم. محمدرضا زمین خورده بود و خون از سرش جاری بود. سنگ لب حوض قبلاً شکسته وگوشه آنهم خیلی تیز شده بود و حالا پیشانی محمدرضا به همان لبه تیز سنگ خورده بود. ملحفه بزرگی آوردم و روی پیشانیاش گذاشتم. ملحفه پر از خون شد؛ اما خون بند نمیآمد. خیلی ترسیده بودم. همسایهها را خبرکردم. محمدرضا بیهوش روی زمین افتاده بود. در آن حالت فقط امام زمان (عج) را صدا میزدم. حال خودم بدتر از او شده بود. با کمک همسایهها او را به بیمارستان رساندیم. آن روز خدا پسرم را نجات داد.
https://eitaa.com/ShahidToorajii
🌺🌺🌺🌹🌺🌺🌺🌹
#کودکی_محمدرضا
محمدرضا درشت و خوشاندام بود. خوب غذا میخورد و کمتر بیمار میشد. درمجموع، نگهداری و تربیت او برای من سخت نبود. گویا خداوند میخواست به علت مشکلات و جبران زحماتی که برای مادرم میکشیدم، مرا از این نظرآسوده خاطرکند. بعدها هم که بزرگتر شد، آرام بود و شیطنت وآزار و اذیتی نداشت. او رشد خوبی داشت و در سه سالگی مانند یک بچه ششساله بود. به طور ذاتی و خدادادی خیلی باوقار و به قول ما سنگین و مردانه بود و با اینکه سن کمی داشت، خیلی در نظم و تناسب لباسهایش دقت میکرد و در مجالس و مکانهای عمومی خیلی باابهت بود؛ بهطوری که توجه همگان را جلب میكرد و در میان همسالان و حتی بزرگترهای خود، ممتاز بود. بههمين سبب، بهرغم اینکه درآن زمان خیلی مرسوم نبود، تصمیم گرفتم او را به عکاسی ببرم و از این هیبتش عکس بگیرم.
https://eitaa.com/ShahidToorajii
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯