🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
بسم رب الشهدا و الصدیقین
مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمیکنه؟ گفت: نه مادر، هوا خیلی سرد نیست.
هوا خیلی سرد بود، ولی نمیخواست ما را توی خرج بیندازد.
دلم نیامد؛ همان روز رفتم و یک کلاه برایش خریدم. صبح فردا، کلاه را سرش کشید و رفت.
ظهر که برگشت، بدون کلاه بود! گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگه بگم، دعوام نمیکنی؟
گفتم: نه مادر؛ مگه چیکارش کردی؟
گفت: یکی از بچههای مدرسهمون با دمپایی میاد، امروز سرما خورده بود.
دیدم کلاه برای اون واجب تره.
خاطره از شهید ابراهیم امیرعباسی به نقل از مادرشهید
@ShahidToorajii
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
#طنز_جبهه😜😅
یڪے از بچہ ها بود خیلے اهل معنویت
و دعا بود .
برای خودش یہ قبری ڪنده بود . شب ها مےرفت تا صبح با خدا راز و نیاز مےڪرد .
ما هم اهل شوخے بودیم .😉
یہ شب مهتابـے سہ ، چهار نفر شدیم توی عقبہ .
گفتیم بریم یہ ڪمے باهاش شوخے ڪنیم .🙄
خلاصہ قابلمہ ی گردان را برداشتیم با بچہ ها رفتیم سراغش .
پشت خاکریز قبرش نشستیم .
اون بنده ی خدا هم داشت با یہ شور و حال خاصے نافلہ ی شب مےخوند ، دیگہ عجیب رفتہ بود تو حال !😌
ما بہ یڪے از دوستامون ڪہ تن صدای بالایـے داشت ، گفتیم داخل قابلمہ برای این ڪہ صدا توش بپیچہ و بہ اصطلاح اڪو بشہ ، بگو : اقراء .😐
یهو دیدیم بنده ی خدا تنش شروع ڪرد بہ لرزیدن و شور و حالش بیشتر شد یعنے بہ شدت متحول شده بود و فڪر مےڪرد برایش آیہ نازل شده !😰
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت : اقراء
بنده ی خدا با شور و حال و گریہ گفت : چے بخونم ؟.
رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت : بابا ڪرم بخون .😂😂😂
📚 قافلہ نور ، ص 14
@ShahidToorajii
امام على عليہ السلام :
كَفِّروا ذُنوبَكُم وَ تَحَبَّبوا اِلى رَبِّكُم بِالصَّدَقَةِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ؛
با صدقہ و صلہ رحم، گناهان خود را پاك كنيد و خود را محبوب پروردگارتان گردانيد.
📚تصنیف غررالحڪم و دررالڪلم ص ۳۹۵ ، ح ۹۱۵۲
@ShahidToorajii
✍ فرازی از #وصیت_شهید 🌹
مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازشڪار و بـےتفاوت .
متأسفانہ جوانانی ڪه شناخت ڪافی از اسلام ندارند و نمےدانند برای چہ زندگی مےڪنند و چہ هدفی دارند و اصلا چہ مےگويند بسيارند .
ای ڪاش به خود مےآمدند .
از طرف من بہ جوانان بگوئيد چشم شهيدان و تبلور خونشان بہ شما دوختہ است ، بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد .
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت🌷
#یادشهدا_با_ذڪر_صلوات 🌹
@ShahidToorajii