#طرح_زندگی_شهدایی
#قسمت_سوم
بازگشت پیکر عباس از زبان دوستان
روستایی که تا مرز سقوط پیش رفته بود با همت، شجاعت و رشادتها و مقاومت عباس و چند نفر از دوستان یک هفته زیر آتش سنگین و حملات دشمن یک هفته دیرتر سقوط کرد.
وقتی روز آخر روستا سقوط کرد و ما مجبور به ترک روستا شدیم به ما گفته شد که باید روستای پشتی را پر کنید تا دشمن نتواند از این جلوتر بیاد. یکی از بچهها زخمی و قرار شد ما او را به بهداری برسانیم. من هم به عباس گفتم بیا همراه ما برویم و این دوستمان را بهداری برسانیم، ولی عباس قبول نکرد.
قرار شد عباس با فرمانده تیپ سمت منطقه جدید بروند. دوباره گفتم: عباس اینجا دیگر کاری نیست و بقیه هستند، بیا برویم، ولی باز هم عباس قبول نکرد. سر یک سه راهی راه ما از هم جدا می شد. ما میخواستیم به راست و سمت بهداری برویم، ولی عباس و بقیه به سمت چپ بروند. نگاههای آخر ما بود، در آخرین نگاه لبخندی روی لبش داشت که از هم جدا شدیم. تقریباً دو ساعت بعد به ما خبر رسید که عباس به شهادت رسیده و نمیشود پیکر او را به عقب برگرداند. شب، آن منطقه خیلی ناامن بود و اصلاً امکانش نبود که بشود پیکر عباس را عقب آورد.
عباس شب جمعه پیکرش تنها افتاده بود. ما صبر کردیم و تقریباً ساعت 11 یا 12 جمعه بود که به منطقه شهادت عباس رفتیم. به ما گفته بودند که آنجا به دو ماشین موشک تاو اصابت کرده و شما باید احتمالاً پیکر عباس را کنار ماشین جلویی پیدا کنید. ما تا نزدیکیهای دشمن رفتیم، ولی ماشینی پیدا نکردیم. بعد خبردار شدیم آن ماشینی که ازش گذشتیم همان ماشینی بوده که پیکر عباس کنارش قرار داشته است. داشتیم برمیگشتیم، یک مسجد حوالی آن منطقه بود و ما که از کنار این مسجد رد شدیم، یکی از دوستان گفت: به حق همین مسجد انشاالله که پیکر عباس را پیدا میکنیم.
ما سر پیدا نشدن پیکر یکی دیگر از دوستان شهیدمان خیلی زجر کشیدیم و طاقت نداشتیم که دیگر پیکر عباس هم برنگردد. وقتی دوباره رسیدیم به ماشینها، من بین ماشین سوخته و دیوار، یک جسد سوخته دیدم که هرچه نزدیکتر میشدیم بیشتر شمایل عباس درون دیده میشد، چون عباس قد بلند و هیکل رشیدی داشت و وقتی رسیدیم بدون دیدن چهرهاش و بدون هیچ تردید تشخیص دادم که این عباس است، چون دوتا انگشترهای عباس را در دستش دیدم. فهمیدم که خود عباس است. یکی از این انگشترها را یکی از بچههای سوری یادگاری به او داده بود و به عباس گفته بود که من شهید میشوم و وقتی که این انگشتر را دیدی یاد من کن، ولی عباس از همه جلو زد.
ادامه دارد...
#طرح_زندگی_شهدایی
#قسمت_سوم
#وصیت_نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم, شهید شهادت را به چنگ می آورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام می رسد اما من چه! سیاهی گناه چهره ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده, حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر, من سکون را دوست ندارم.
عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است, سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده, انسان کر میشود, کور میشود, نفهم میشود, گنگ میشود و باز هم زندگی میکند.
بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را, انسان بی هوش نمیکشد, انسان خواب نمیفهمد, درد را, انسان با هوش و بیدار میفهمد. راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد ؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟
خدایا تو هوشیارمان کن, تو مرا بیدار کن, صدای العطش میشنوم صدای حرم می آید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد. مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم, روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم.
الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم, مرده ام تو مرا دوباره حیات ببخش, خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته ی رقیه (س) به حرمت نگاه خسته ی زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج) به ما حرکت بده.
شهید عباس دانشگر
1395/2/2
#یازینب
👇👇👇👇
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طرح_زندگی_شهدایی
#قسمت_سوم
نماهنگ به تو فکر کردم...
شهید عباس دانشگر
#کلیپ_تصویری
#یازینب
👇👇👇👇
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
1_970072744.mp3
4.09M
#تندخوانی_قرآن_کریم
#جزء_دوازدهم
#استاد_معتز_آقایی
#ماه_مبارک_رمضان
التماس دعا
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به عاشقان حضرت آقـــ❤️ــا
حاج محمودکریمی🎤
الله الله الله چه علمداری👌😊
پیشنهاد دانلود
🍃ماشالله بترکه چشم حسود
#یازینب
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
میگفت:
مشکل ما این است که
برای رضای همه کار میکنیم، جز رضای خدا.
میگفت:
رقابت وقتی زیباست که با رفاقت باشد.
میگفت:
چادر یادگار حضرت زهرا(س) است.
ایمان زن وقتی کامل میشود که حجاب را
کامل رعایت کند.
#یازینب
#شهید_ابراهیمهادی
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
در دفتر خاطراتتان بنویسید:
ما هر چه داریم ازشهدا🌷 داریم
آیا میدانستید حدود پانزده هزار شهید در ماه مبارک رمضان شربت شهادت نوشیده اند؟
سلام برشهدای عطشان🌷در دفتر خاطراتتان بنویسید:
ما هر چه داریم ازشهدا🌷 داریم
آیا میدانستید حدود پانزده هزار شهید در ماه مبارک رمضان شربت شهادت نوشیده اند؟
سلام برشهدای عطشان🌷
#یازینب
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
2.mp3
6.46M
#شرح_دعای_ابوحمزه
🎙 استاد فاطمی نیا
⏪قسمت سوم
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
دشمن میخواهد مردم از ولایت دور کرده و جامعه را نسبت بهنظام و انقلاب بدبین و بیتفاوت کند و فعالان فرهنگی کشور باید بیشازپیش برای گرهگشایی از معضلات مختلف جامعه و کشور در میدان عمل حاضر باشند.
#حسین_یکتا |
#یازینب
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
کسی که دستش به سوی خدا دراز است دست همه دنیا جلویش بالاست!
#حسین_یکتا |
#یازینب
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
یک سال ماه رمضان را کامل در سوریه بود، زنگ میزد و میگفت: به تغذیه بچهها توجه کنم تا بتوانند روزه بگیرند و من سؤال کردم که اوضاع شما چطور است؟
از پاسخش متوجه میشدم که مواد غذایی به اندازه کافی ندارند و با سختی روزه میگیرند.
🌷شهید محمدحسین علیخانی🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
#یازینب
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》