شهید حسین ولایتی فر جوان دهه هفتادی که شهری را بهم ریخت
حسین ولایتی فر در ٦ تیر ماه ١٣٧۵ در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. در خانه ای که رنگ و بوی معنویت می داد و در خانواده ای که از متدینین شهرستان بودند.
در همان سنین کودکی به همراه برادر بزرگتر به مسجد می رفت؛ در هشت سالگی عضو جلسات قران مسجد حضرت مهدی عج شد.
حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن روحیات حسین گذاشت. در همین جلسات بود که روحیه مسئولیت پذیری را تمرین می کرد و در حلقه ها و گروه های مطالعاتی بر معرفت خود می افزود.
روحیات طنز و شوخ طبعی حسین در کنار این ویژگی ها شخصیت جذابی به او داده بود و محبوبیت بالایی در بین دوستان به خصوص کوچکترها داشت.
از همان نوجوانی روحیه جهادی را با خود همراه داشت. بارها دیده شده بود که چندین ساعت در مسجد وقت می گذاشت و کار می کرد. به نوعی حسین در بین رفقا به آچار فرانسه معروف بود. هر کاری از دستش بر می آمد انجام می داد.
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#زندگینامه
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
یکبار هم در همان سنین نوجوانی به علت بازیگوشی معلم او را از کلاس بیرون می کند.
حسین هم می گوید حالا که مرا از کلاس بیرون می کنید حرفی نیست، اما حواستان باشد که دارید شهیدآینده را از کلاس بیرون می کنید
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#خاطره
#عکس
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
حسین از همان سن کم در جلسات یاد گرفته بود که باید مزد بودن در این فضای معنوی را به نحوی پرداخت کرد.
از این رو همیشه حسین در جلسه و مسجد مسئول یک کار بود و وقتی کاری را می پذیرفت با علاقه و جدیت آنرا انجام می داد.
برای کسانی که شوخ طبعی حسین را در بین رفقا دیده بودند، جدیت در کار تا این حد باور کردنی نبود.
حسین در نوجوانی گروه تئاتری را در مسجد راه اندازی کرد که نمایش های طنز آن روزها هنوز هم در ذهن دوستان است. در همان سن کارهای پشتیبانی و تدارکات جلسات را هم انجام می داد.
حسین پس از طی کردن دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی، رشته معارف را انتخاب کرد و در دبیرستان شهید مطهری مشغول به تحصیل شد.
حسین که چند سالی بود در جلسات مسجد حضور داشت و به قول خودش باید زکات حضور در این فضای فرهنگی را می داد برای تربیت نوجوانان بسیار دلسوزی می کرد.
١٧ ساله بود که مسئولیت جلسات کودکان حسینیه حبیب بن مظاهر و بعدها مسجد حضرت ابراهیم را عهده دار می شود.
مدتی از حضورش در جلسات گذشته بود که می خواست بچه های جلسات را برای اردوی زیارتی مشهد و قم ببرد که به علت مشکل مالی مسئولین مسجد حضرت ابراهیم پیشنهاد می دهند که به صلاح نیست اردو برگزار شود.
حسین هم می گوید من شخصا پیگیر کمک مالی و خیر می شوم.
از ان ماجرا می گذرد و اردو برگزار می شود. بعد ها دوستان متوجه شده بودند که حسین برای برگذاری اردو وام گرفته بود و تا سالها هنوز درگیر پرداخت قسط وام بود.
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#زندگینامه
#عکس
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
محمدتقی ولایتیفر پدر شهید حسین ولایتیفر نیز با اشاره به ویژگی های اخلاقی پسرش گفت:
با شهید خیلی اُنس داشتم و با هم خیلی رفیق بودیم. رابطه ما تنها پدری و پسری نبود. حسین هدایا و حق الزحمههای خود را به فقرا و نیازمندان میبخشید.
سواد قرائت زیارت عاشورا را ندارم، وقتی مادر حسین شروع به خواندن این دعا میکند آرام می شوم.
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#خاطره
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
حسین که می دانست فعالیت فرهنگی نیازمند پشتوانه مالی است در همان ١٨ سالگی فعالیت اقتصادی خود را آغاز کرد.
ابتدا با اجاره مکانی پرورش مرغ محلی را شروع کرد.
مدتی گذشت و حسین تصمیم به گسترش کار گرفت و علاوه بر پرورش مرغ، پرورش دام را هم آغاز کرد و سپس در کنار اینها کار کشاورزی را هم آغاز کرد.
در کنار فعالیت اقتصادی و ایجاد اشتغال برای خود و دوستان حسین به تحصیل در دانشگاه هم می پرداخت.
صبح ها تا ظهر مشغول تحصیل در دانشگاه بود و بعد بلافاصله به محل کار می رفت بعد از آن هم به مسجد می رفت و برگزاری جلسه.
حسین خستگی را هم خسته کرده بود. صبح ها از خانه بیرون می رفت تا آخر شب مشغول بود.
هم و غم حسین مسائل فرهنگی جامعه بود.
وقتی می دید کسی از دوستان از فضای مسجد دور شده بسیار ناراحت می شد و برای بازگشتشان به فضای مذهبی تلاش می کرد.
همیشه می گفت وقتی می بینم کسی از رفقا از فضای مذهبی دور می شود جگرم می سوزد.
با وجود اینکه حسین در پرورش دام و طیور درآمد خوبی کسب می کرد اما همیشه آرزوی پوشیدن لباس پاسداری داشت، می گفت لباس پاسداری، لباس شهداست .
دو سالی گذشت، حسین در ٢٠ سالگی جذب سپاه شد.
دوره های تکاوری را پشت سر گذاشته بود. حالا دیگر حسین لباس پاسداری به تن داشت، همان لباسی که از نوجوانی و جوانی در آرزوی پوشیدن آن بود.
محل خدمت حسین بعد از گذراندن دوره های اولیه اهواز بود.
دیگر حسین از زادگاهش دور شده بود دیگر فضای کار در جلسات قرآن وجود نداشت.
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
یکی از رفقای هم دروه ای حسین با انتشار این عکس نوشت:
"تقریبا همیشه حسین را در همین حالت می دیدیم.با درحال کار بود و یا در حالت کار.
اصلا خستگی برایش معنا و مفهوم نداشت.بدن ورزیده و آماده ای داشت.درست زمانی که همه خسته بودند شوخی های حسین گل می کرد و به همه روحیه می داد.
استراحت حسین ماند برای بعد از شهادتش."
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#خاطره
#عکس
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
1.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی از شهید حسین ولایتی از شهدای حادثه تروریستی اهواز
بارها شده بود که با همان کوله وسایل از اهواز مستقیم به حسینیه حبیب بن مظاهر می آمد و مشغول کار می شد.
دوستان حسین شاهد کار کردن مخلصانه حسین در هیات بودند.
حسین اصلا اهل ریا نبود، تلاش او فقط برای انجام گرفتن کار ها بود و کاری به تمجید و تعریف دیگران نداشت.
حسین که خود اهل هیات و جلسات قرآن بود و با سختی ها و مشکلات این کار ها آشنا بود، از جوانان و نوجوانی که در فضای مذهبی کار می کردند حمایت می کرد.
حسین مدتی دنبال انتقال از اهواز به دزفول بود، می خواست در شهر خودش کار کند و به مسائل فرهنگی بپردازد.
این اواخر اما گفته بود که من اهواز می مانم تا شهید شوم..
در جمع رفقای هیاتی حسین لقب سردار داشت.
سردار هیچوقت اهل ریا نبود، اما یکجا ریا کرد آنجایی که گفت:(بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من می دانم شهید می شوم.)
همیشه می گفت من یک روز شهید می شوم.
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#خاطره
#نماهنگ
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
بسم رب الحسین«علیه السلام»
شهید حسین ولایتی فر ؛
در تاریخـ 1375/4/6 در دزفول متولد شد.
از بسیجی های میدانـ انقلاب بود. همیشه آماده جهاد بود.
جهاد که میگویم حتما سوریه و عراق نیست، همین کوچه پس کوچه های شهرش...
سیل که آمد ؛
حسین بود و رضــای معبــود....
در هیئت ؛
خوب نوکری کرده بود؛
این را از شهادتش میگویم که زمانی اتفاق افتاد که کسی گمان نمی کرد؛
در همین اهواز برات شهادتش را بگیرد!!!!!
میگفت:
«من یک روز شهید می شوم»
به حرف نبود عملی اش کرد ،این جمله را برای خودش...
کلام همیشگی شهید ولایتی فر این بود:
ما داریم تو عصر و زمانی زندگی می کنیم که اسرائیل قراره تو اون دوره و به دست ما نابود شه:)))))
مابر آنیم که تو را به آرزویت برسانیم؛
ای رفیقــ!!!!
حسین در تاریخ1397/6/31 به مقام عند ربهم یرزقون رسید
دوسال است که همسفره ارباب است؛
اگر بخواهم خوشبختی را تعریف کنم؛
مضمونم تو خواهی بود،
ای شهـــید.....
به قلم🖋:sh.g
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#دلنوشته
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
طوبی جدیدالاسلام مادر شهید حسین ولایتیفر میگوید: زمانی که از شهادت حسین خبردار شدم احساس کردم یک ندا به من میگوید آرام باشید حسین خوب است. حسین لایق شهادت بود.
حسین از ۱۲ سالگی وارد بسیج شد. حضور در هیئتهای مذهبی و مسجد و برنامههای فرهنگی از جزو خصوصیات پسرم بود و اهتمام ویژهای برای کمک به فقرا و نیازمندان داشت. حسین تاکید داشت که به سوریه برود و همیشه به من میگفت یک روز شهید خواهم شد. پسرم عاشق این راه بود و راضی هستیم به رضای خداوند متعال.حسین هنگام مناجات به طبقه پایین منزل میرفت. صدای قرائتها و مناجات حسین هنوز در گوشم است. اگر یک شب به مزار پسرم نروم و زیارت عاشورا نخوانم آرام نمیشوم.
اگر یک شب زیارت عاشورا نخوانم آرام نمیشوم، هر شب برای خواندن زیارت عاشورا با پدر حسین به مزار شهید میرویم.
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#عکس_نوشته
#خاطره
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
3.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حسین ولایتی فر🌼
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#نماهنگ
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
حسین از همان اول تعلقی به دنیا نداشت.
هم آنجایی که کسب و کار خوبی داشت ولی همه را کنار گذاشت تا لباس پاسداری بپوشد.
هم آنجایی که هر وقت یکی از رفقا به مشکلی بر می خورد حسین سریعا ورود می کرد تا مشکل را رفع کند.
اوج رهایی حسین از این دنیا زمان روضه ها بود. مخصوصا زمانی که روضه حضرت رقیه خوانده می شد.
حسین عاشق روضه سه ساله امام حسین ع بود، وصیت کرده بود اگر شهید شدم سر مزارم روضه حضرت رقیه بخواند.
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#خاطره
#عکس
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313
چند وقتی پیگیر اعزام به سوریه شد ؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند مدافع حرم شود.
حسین عاشق امام حسین (ع) بود، دلداده ی کربلا. گفته بود میخواهم بروم برات کربلایم را از امام رضا بگیرم. رفت مشهد و ١۵ روز آنجا ماند. در این مدت لباس خادمی امام رضا (ع)را پوشید.
محرم امسال حسین حال هوای دیگری داشت، مخصوصا شب سوم.
شال مشکی معروفش را روی سرش انداخته بود و با صدای بلند گریه می کرد. آن قدر سوزناک اشک می ریخت و ناله می کرد که دیگران را هم به گریه می انداخت.
شب هفتم محرم ، شهیدی گمنام مهمان هیات بود وقتی قرار شد تابوت را از آمبولانس به داخل حسینیه بیاورند، حسین یکی از کسانی بود که زیر تابوت را گرفت.
وقتی شهید گمنام را به داخل حسینیه آوردند، حسین دست خود را روی تابوت گذاشته بود و با صدای بلند گریه می کرد و اشک می ریخت.
هیچکس نفهمید حسین آن روز چه چیزی به آن شهید گمنام گفت اما سرانجام روز ٣١ شهریور ماه ٩٧ [ یعنی ۵ روز بعد ]در حمله دشمنان بزدل نظام جمهوری اسلامی ، حسین ولایتی فر در سن ٢٢ سالگی به شهادت رسید. حسین که خود استاد کمین و ضد کمین بوده است،اگر می خواست در آن معرکه جان خود را حفظ کند امکان نداشت تیر بخورد.
وقتی در آن سر و صدا و شلوغی و هیاهو همه می خوابند روی زمین، حسین جانبازی را می بیند که نمی تواند فرار کند و روی ویلچر گیر کرده، او به سمت آن جانباز می دود تا وی را عقب بیاورد و جان او را حفظ کند، که چندین تیر به سینه اش می خورد و حسین را آسمانی می کند.
پیکر مطهر پاسدار شهید حسین ولایتی فر در روز دوشنبه ٢ مهر ١٣٩٧ مصادف با ١۴ محرم١۴۴٠ در شهرستان دزفول تشییع و به خاک سپرده شد.
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#شهادت
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
#04_06
#jihad
#martyr
@Shahid_Amir_Lotfi_313