eitaa logo
شہید مدافع حرمـ امیر لطفے🇵🇸
804 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
58 فایل
کانال رسمی"❤️شهید امیر لطفی❤️" مدافع حرم حضرت زینب سلام الله متولد:1365/7/27 تهران شهادت:1394/9/29 حلب مزار:بهشت زهرا قطعه ۲۶ ردیف ۷۲ شماره ۲۰🕊 کپی مطالب با ذکر صلوات برای ظهور امام زمان "عج" جایز است💚
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸عید غدیر😊 🌿...عید غدیر که می‌شد خیلی‌ها عزا می‌گرفتند. لابد می‌پرسید چرا؟ 😳 به همین سادگی که چند نفر از بچه‌ها با فرماندهی فریبرز با هم قرار می‌گذاشتند، به یکی بگویند؛ سید ... 😁 البته کار که به همین جا ختم نمی‌شد. 😉 ⛺️ایستاده بودیم بیرون چادر، یک دفعه دیدیم چند نفر دارند دنبال یکی از برادرها می‌دوند. 🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂ می‌گفتند: وایسا سید علی کاریت نداریم! 😄 و او مرتب قسم می‌خورد که من سید نیستم، ولم کنید. 😲 تا بالاخره می‌گرفتندش و می‌پریدند به سر و کله‌اش و به بهانه بوسیدنش آش و لاشش می‌کردند. 😂😂😂 🌿...بعد هم هر چی داشت، از انگشتر، تسبیح📿، پول،💰 مهر نماز تا چفیه و گاهی هم لباس😜، همه را می‌گرفتند و از تنش به بهانه متبرک بودن در می‌آوردند ... جالب اینجاست که به قدری فریبرز و نیروهایش جدی می‌گفتند؛ سید که خود طرف هم بعد که ولش می‌کردند، شک می‌کرد و می‌گفت: راستی راستی نکند ما هم سید هستیم و خودمان خبر نداریم، 😂😂 گاهی اوقات کسی هم پا پیش می‌گذاشت و ضمانتش را می‌کرد و قول می‌داد که طرف وقتی آمد تو چادر،⛺️ عیدی بچه‌ها یادش را فراموش نکند؛ 💵حتی اگر یک کمپوت گیلاس 🍒باشد و سرانجام برای اینکه از دست اینها راحت شود، طرف کمپوت را می‌داد و غر می‌زد که عجب گیری افتادیم، بابا ما به کی بگیم ما سید نیستیم❗️❗️❗️😁😂😆 @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
❤️ 😂 یہ جا هسٺ:•°✨°• شہید ابراهــیم هادے•°🧡°• پُست نگہبانےرو •°💥°• زودتر ترڪ میڪنه•°👀°• بعد فرمانده میگهـ •°🤨°• ۳۰۰صلوات جریمتہ•°📿°• یڪم فڪر میڪنه و میگه؛•°😌°• برادرا بلند صلوات•°🔊°• همه صلوات میفرستن•°😁°• برمیگرده و میگه بفرما از ۳۰۰ تا هم بیشتر شد...•°😂°• @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
شہید مدافع حرمـ امیر لطفے🇵🇸
سلام.. ممنون از شما بزگوار که نظرتون رو گفتین و به خادمین کانال انرژی مثبت دادین...🌱 چقدر عالی.. باع
😂 دقت کردین ادم خاطرات شهدا و طنز جبهه رو میخونه روحش طراوت پیدا میکنه...😍😂 ممنون از ارسالیتون روح و جسممون شاد شد😃🌱 @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
4_5780731989904588886.mp3
2.22M
😂 حتما گوش کنید👌 روایتی از : حاج حسین یکتا ┅═══✼🍃♥️🍃✼═══┅ @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
😂 😆 🌺 رزمنده ای تو جبهه بی سیم میزنه میگه : من حدود ۵۰۰ تا عراقی دستگیر ⛓ کردم. سریع بیاین ببرینشون 😳 پشت بیسیم 📞 گفتن : خب خودت بیار...!😟 گفت: نه شما بیاین، اینا نمی ذارن من بیام 😅😂 @Shahid_Amir_Lotfi_313 «کانال رسمی شهید امیر لطفی»
😄 ✅ 🌹🕊 مسعود احمدیان محمد پاشو! پاشو چه قدر می خوابی؟!😕 + چته نصفه شبی؟ بذار بخوابم 😴🤫 - پاشو من دارم می خونم کسی نیست نگاهم کنه!! 😐😂 یا مثلا می گفت: _ پاشو جون من، اسم سه چهار نفر مومن رو بگو تو قنوت نماز شبم کم اوردم! 😂😄 🎆 مسعود احمدیان هر شب به ترفندی بیدارمون می کرد برای نماز شب. عادت کرده بودیم! 🌦 @Shahid_Amir_Lotfi_313 «کانال رسمی شهید امیر لطفی »
😂 😆 در به در دنبال آب مى گشتيم 💦 جايى كه بوديم آشنا نبود؛ وارد نبوديم به منطقه 💔 تشنگى فشار اورده بود🙍🏻‍♂ یه نفر داد زد: بچه ها بيايين ببينين اون چيه؟😯 يه تانكر 🚰اونجا بود. همه هجوم برديم طرفش🏃‍♂ اما معلوم نبود چى توشه 🔍 خب روى يه اسكلهٔ نفتى هر چيزی می تونست باشه 🤷🏻‍♂ گفتم: «كنار، كنار 🏖 بذارين اول من يه كم بچشم اگه آب بود شما بخورين» 🌊 با احتياط شيرشو باز كردم، آب بود 😁 به روى خودم نیاوردم و یه دلِ سير آب خوردم 😂 بعد دستم رو گذاشتم روى دلم و نيم خيز پا شدم اومدم اين طرف🤪 بچه ها با تعجب و نگرانى نگاهم مى كردن😨 و پرسيدن چى شد؟ هيچى نگفتم 😈 دور كه شدم، گفتم: آره آبه 😎، شما هم بخورین 😋 يه چيزى از كنار گوشم رد شد خورد به ديوار 😬 یه پوتين ناقابل 👞🤣
🤣 😄 شب عملیات ☄ بود. 🌴 حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت: ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلو تیر و ترکش 💥 ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده؟ 🌦 نزدیک تیربارچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه: دِرِن، دِرِن، دِرِن ...(آهنگ پلنگ صورتی!) 😂😳 معلوم بود این آدم قبلا ذکراشو گفته که در مقابل دشمن این گونه شادمانه مرگ رو به بازی گرفته 😂
😁 چفیه چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ، داد میزد : آهــــای...چفیه ام, سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسک ، کلاه ، کمربند ، جانماز ، سایه بون ، کفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ...هــــمـــه رو بردن !!!😂 دارو ندارمو بردن😄😁 شادی روحشون که دار و ندارشون همون یک چفیه بود صلوات🌹 @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
😂 😄 خيلی از شبها 🌒 آدم تو منطقه خوابش 💤 نمی برد 🙁 وقتی هم خودمون خوابمون نمی برد، دلمون نمی اومد ديگران بخوابن 😈🙄 یه شب یکی از بچه ها سردرد 🤕 عجيبی داشت و خوابيده بود. تو همين اوضاع یکی از بچه ها رفت بالا سرش و گفت: رسووول! رسووول! رسووول! 😱 رسول با ترس بلند شد و گفت: چيه؟ 😲 چی شده؟ 😰 گفت: هيچی 🤫 محمد می خواست بيدارت کنه من نذاشتم! 😐😂
شلمچه🌴 بودیم! آتش دشمن☄ سنگین بود و همه جا تاریک تاریک🌑 بچه ها همه کُپ کرده بودند پشت خاکریز. همگی در پناه خاکریز دور شیخ اکبر نشسته بودیم. و میگفتیم و میخندیدیم.😅😂 که یکدفعه دو نفر اسلحه🔫 بدست از خاکریز اومدند پایین و داد زدند:🗣 الایرانی! الایرانی!🇮🇷 و بعد هر چی تیر💥 داشتند ریختند تو آسمون.😨 نگاشون می کردیم🙄 که اومدند نزدیک تر داد زدند: القُم! القُم، بپر بالا.😠 صالح به آرامی گفت: ایرانیند!..🤨🙃 دارن بازی درمیارند.!😊😉 عراقی با قنداق تفنگ زد به شانه اش و گفت: الخفه شو! الیَد بالا!‌.😡 نفس تو گلوهامون گیر کرد..😰🫢 شیخ اکبر گفت: نه مثل اینکه راستی راستی عراقی اند..😖🥴 خلیلیان گفت: صداشون ایرانیه..😌 یه نفرشون چندتا تیر شلیک کرد و گفت: رُوح! رُوح!..😤 دیگری گفت: اُقتُلوا کُلُّهُم جَمیعا..😊 خلیلیان گفت: بچه ها میخوان شهیدمون🕊 کنن..🥹🥲 و بعد شهادتین رو خوند..😣 دستامون بالا🙌 بود که شروع کردند با قنداق تفنگ ما رو زدن.😥 بعد هم هلمان دادن که ببرندمون طرف عراقیا...😱☹️ همه گیج و منگ بودیم و نمیدونستیم چیکار کنیم.🤯 که یهو صدای حاجی اومد که داد زد: آقای شهسواری! حجتی! کدوم گوری رفتین؟!..😡🧐 هنوز حرفش تموم نشده بود که یکی از عراقیا کلاشو برداشت.😳 رو به حاجی کرد و داد زد: بله حاجی! بله! ما اینجاییم...😧😉 حاجی گفت: اونجا چیکار میکنین؟..😑 گفت: چندتا عراقی مزدور دستگیر کردیم.😎😆 زدن زیر خنده و پا به فرار🏃‍♂🏃‍♂ گذاشتند.🤣🤣😝😝 @Shahid_Amir_Lotfi_313
دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت حق ندارد رانندگی کند! یک شب داشتم می‌آمدم كه یکی کنارِ جاده دست تکان داد نگه داشتم سوار كه شد گاز دادم و راه افتادم من با سرعت می‌راندم و با هم حرف می‌زديم! گفت: می‌گن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید! راست می‌گن؟ گفتم: فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان! مسیرمان تا نزدیکی واحد ما یکی بود پیاده که شد دیدم خیلی تحویلش می‌گيرند! پرسيدم: کی هستی تو مگه؟! گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😂😂