eitaa logo
شہید مدافع حرمـ امیر لطفے🇵🇸
804 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
58 فایل
کانال رسمی"❤️شهید امیر لطفی❤️" مدافع حرم حضرت زینب سلام الله متولد:1365/7/27 تهران شهادت:1394/9/29 حلب مزار:بهشت زهرا قطعه ۲۶ ردیف ۷۲ شماره ۲۰🕊 کپی مطالب با ذکر صلوات برای ظهور امام زمان "عج" جایز است💚
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥عروسی‌که‌به‌خانه‌شوهرنمی‌رفت❗ 🔻عروس با کرشمه گفت تا پیش پای من قربانی نکنید به خانه شوهر نمی‌روم! شش نفر از مقاوم ترین بسیجی‌های نوجوانان اصفهانی که کمتر از ۱۴ سال داشتند آوردند... 🔻از پشت، سرشان را بریدند و در میان دست پا زدن این نوجوانان در خون، بستگان عروس هلهله و شادی کردند... اما عروس خانم راضی نشده است... 🔻شش جوان سپاهی را آوردند... اما عروس خانم هنوز رضایت نداده... 🔻چهار ارتشی را قربانی می کنند اما عروس هنوز تشنه خون است... 🔻دو روحانی اسیر را می آوردند و ... 🔻ماجرا که به اینجا می‌رسد، «آقابالا رمضانی» که خود اسیر ها بود و به اعدام قسطی محکوم شده بود از هوش می‌رود.... 🔻حالا گرگ‌های خونخوار کومله و منافقین و تکفیری‌ ماسک بره ناقلا زده‌اند و برای دختران ما شعار «زن، زندگی، آزادی» سرهم می کنند... 🔻بعضی دختران ما آنقدر زلال هستند که اساسا نمی توانند تصور کنند که برخی انسانها چگونه می توانند اینقدر شیطان صفت باشند... 🔻کاش بشود اینها را هر روز در کلاسهای مدرسه و دانشگاه گفت، تا برخی فریب گرگ های ماسک‌ زده را نخورند. ✍حمیدرضا ابراهیمی
در سال ۱۳۳۹ در روستای متولد و بعد از ازدواج با شاه‌ محمد محمودی صاحب دو فرزند شد. همسر او مقنّی بوده و اوایل انقلاب برای چاه کنی به پادگان سپاه در حسین‌ آباد دیواندره رفت و اسیر دست در منطقه شد. شهیده اسدی روز هفتم شهریور سال ۱۳۶۱، وقتی برای ملاقات همسرش به روستای  رفت با جسم نحیف وی روبه‌رو شد؛ آثار شکنجه را به‌ وضوح در جای‌ جای بدن او دید و چشمان کبود شده و صورت زخمی او را مشاهده کرد؛ بنابراین با فریادی رسا، آن‌چنان که همه‌ ساکنان روستا آن را بشنوند و انعکاس پژاک این فریاد را کوه‌­های اطراف به همه برسانند لب به اعتراض گشود و با مزدور، اجنبی و فاسد خواندن عناصر ضدانقلاب هیمنه­ آن‌ها را شکست. کومله برای آزادی همسر وی ۲۰۰هزارتومان پول طلب می‌کند و ایشان با فروش اموال و دارایی‌ها تلاش خود را انجام می‌دهد تا بهای آزادی شوهر را بپردازد، اما آنها زیر قول و قرار زده و بعد از یک ماه شکنجه، ناجوانمردانه این بانوی شهید را در کنار یک جوان بسیجی دیگر اسیر شده تیرباران می‌کنند. پسر شیرخواره این شهیده بزرگوار پس از شهادت مظلومانه مادر و اسارت پدر به دلیل بی‌سرپرستی و رسیدگی نشدن، وفات می‌کند و شوهرش نیز بعد از سه سال از زندان دولتو آزاد شد.