eitaa logo
🌹سردار شهید حمید قبادی نیا(شهید مستجاب الدعوه)🌹
3.3هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
5.5هزار ویدیو
16 فایل
ا﷽ا 🌻ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون﴿۱۶۹ آل عمران﴾🌻 و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند ✅️ پیامهای مذهبی،شهدایی،قرآنی ادمین: @Sardar_Ghobadinia
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ . شهید در تاریخ پانزدهم بهمن ماه 1337 در شهرستان زابل دیده به جهان گشود. پدرش عباس نام داشت و نام مادرش فاطمه بود. وی تحصیلاتش را تا مقطع سیکل ادامه داد و سپس به عضویت بسیج درآمد. شهید محمد نامور در شانزدهم خردادماه 1361 در روستای کوره موش گیلانغرب به درجه عظیم شهادت نائل آمد. 🌸🌸خواب شهید برای شهادتش خواب امام حسین علیه السلام رو دیده بود به حضرت علیه السلام عرض کرده بود: کاش من هم در کربلا بودم و شما رو یاری می کردم امام علیه السلام فرموده بود: ناراحت نباش سیدی از نسل ما علیه کفر قیام می کنه تو در اون جنگ شرکت می کنی و شهید میشی ... ۱۴ سال گذشت... جنگ ایران و عراق شروع شد باز هم خواب امام حسین علیه السلام رو دید حضرت بهش فرموده بود: پسرم! وقتش رسیده که به آرزوت برسی محمد علی هم عزمش رو برا رفتن به جبهه جزم کرد چیزی از خوابش نگذشته بود که به آرزوش رسید توی جزیره ی مجنون آسمونی شد... خاطره ای از زندگی شهید محمد علی نامور منبع: کتاب لحظه های بی عبور ، صفحه ۸۵ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️ . شهید در تاریخ پانزدهم بهمن ماه 1337 در شهرستان زابل دیده به جهان گشود. پدرش عباس نام داشت و نام مادرش فاطمه بود. وی تحصیلاتش را تا مقطع سیکل ادامه داد و سپس به عضویت بسیج درآمد. شهید محمد نامور در شانزدهم خردادماه 1361 در روستای کوره موش گیلانغرب به درجه عظیم شهادت نائل آمد. 🌸🌸خواب شهید برای شهادتش خواب امام حسین علیه السلام رو دیده بود به حضرت علیه السلام عرض کرده بود: کاش من هم در کربلا بودم و شما رو یاری می کردم امام علیه السلام فرموده بود: ناراحت نباش سیدی از نسل ما علیه کفر قیام می کنه تو در اون جنگ شرکت می کنی و شهید میشی ... ۱۴ سال گذشت... جنگ ایران و عراق شروع شد باز هم خواب امام حسین علیه السلام رو دید حضرت بهش فرموده بود: پسرم! وقتش رسیده که به آرزوت برسی محمد علی هم عزمش رو برا رفتن به جبهه جزم کرد چیزی از خوابش نگذشته بود که به آرزوش رسید توی جزیره ی مجنون آسمونی شد... خاطره ای از زندگی شهید محمد علی نامور منبع: کتاب لحظه های بی عبور ، صفحه ۸۵ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._