قرآن دلان4_5944945949888482522.mp3
زمان:
حجم:
5.76M
ترجمه صفحه ۲۹
🌹 هدیه به محضر حضرت بقیه الاعظم روحنا فداک 🌹
🕊به نیابت از #شهید_اسماعیل_فرجوانی
https://eitaa.com/joinchat/3347251394Cd8846c59bb
🔹 https://rubika.ir/qurandelan
انتشار، بلامانع فقط بصورت فوروارد.
🕊🌷سلام و درود خداوند بر شهدای مظلوم غواص🕊🌷
💠شهید اسماعیل فرجوانی ششم آبان ماه سال 1341 در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد
🔹 در کنار تحصیل برای خود در آمدی از کار در کارگاه نجاری داشت
🔹دوران تحصیل متوسطه ی او ,همزمان بود با ماه های پایانی دوران پهلوی. عشق وعلاقه ی زیاد اسماعیل به امام خمینی و شناخت اهداف مقدس امام , او را به صحنه مبارزه با حکومت پهلوی کشاند.
💠 بعداز پیروزی انقلاب اسلامی به کردستان رفت و دوشادوش پاسداران و بسیجیان مبارزه کرد
#شهید_اسماعیل_فرجوانی
@Shahid_ebrahim_hadi3
شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ
🕊🌷سلام و درود خداوند بر شهدای مظلوم غواص🕊🌷 💠شهید اسماعیل فرجوانی ششم آبان ماه سال 1341 در خانواده
💠آغاز جنگ تحمیلی باعث شد ,خانواده فرجوانی وارد جنگ شوند. شهید اسماعیل و برادرش در جبهه ها و حضور داشتند،در حالیکه مادر، پدر و خواهرش در پشت جبهه، فعالیتهای زیادی را در کار پشتیبانی از رزمندگان انجام می دادند.
💠سال 1360 در روز ولادت امام حسین (ع) و روز پاسدار ازدواج کرد.
🔹بعداز ازدواج به جبهه خرمشهر رفت و به دفاع از این شهر به همراه همرزمانش پرداخت.
اسماعیل از روزی که به جبهه رفت تا لحظه ی شهادت حضوری تاثیر گذار داشت.
💠او در عملیات گوناگون از شکست محاصره آبادان گرفته تا عملیات کربلای 4 که در سال 1365رخ داد حماسه های بی نظیری به یادگار گذاشت.
#شهید_اسماعیل_فرجوانی
@Shahid_ebrahim_hadi3
💠شهید «اسماعیل فرجوانی» یکی از شهدای این عملیات است که فرمانده گردان کربلا را بر عهده داشت و به عنوان غواص خطشکن در آن شرکت کرد.
🔹او در عملیات کربلای ۴ در نوک پیکان حمله قرار داشت که به شهادت رسید و پیکرش در کنار اروند همراه دیگر شهدا جا ماند، اما گردان کربلا یکی از موفقترین گردانها در کل عملیات لقب گرفت.
🔹پیکر شهید فرجوانی سال ۱۳۸۱ تفحص شد و بین نیروهایش در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.
#شهید_اسماعیل_فرجوانی
@Shahid_ebrahim_hadi3
شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ
💠شهید «اسماعیل فرجوانی» یکی از شهدای این عملیات است که فرمانده گردان کربلا را بر عهده داشت و به عنوا
پس از عملیات فتحالمبین اولین فرزند او به دنیا آمد، دختری که بر اثر فلج مغزی قادر به حرکت نبود، در روزهای شروع جنگ خواهرش ۷۰ درصد جانباز شد، در طریقالقدس برادرش ابراهیم شهید شد.
اسماعیل ۸ بار مجروح شد و در رمضان پایش زیر تانک له شد و در عملیات خیبر شیمیایی شد و در بدر دستش از مچ قطع شد.
🔹سال ۶۲ فرزند دومش امیر به دنیا آمد و وقتی بچه سومش هم معلول به دنیا آمد،
فرزندان دختر به دلیل تأثیر مواد شیمیایی، هر دو قطع نخاع به دنیا آمدند.
امام جمعه و فرمانده لشکر، تکلیف جهاد را از گردنش برداشتند، با وجود همه این مشکلات، حاضر نشد لحظهای جبهه را ترک کند.
#شهید_اسماعیل_فرجوانی
@Shahid_ebrahim_hadi3
🔰اگر مسیح(ع) بود ما را نجات میداد
💢من به شما آقای پاپ عرض میکنم که اگر عیسی مسیح امروز بود؛ کارتر را استیضاح میکرد. اگر عیسی #مسیح بود ما را از چنگال این دشمن خلق و دشمن بشر نجات میداد. و شما نماینده ایشان هستید، و شما باید همان کاری که مسیح میکند بکنید.
📅 امام خمینی(ره) | ۱۹ آبان ۱۳۵۸
🔹گفتم: «مادر... ماندم با یتیمان تو چه کنم؟
🔹شادمانه گفت:
💫🕊یتیمان هر شهید «عیال الله» هستند». بچه های من هم «عیال الله» هستند.🕊💫
#شهید_اسماعیل_فرجوانی
شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ
🕊🌷سلام و درود خداوند بر شهدای مظلوم غواص🕊🌷 💠شهید اسماعیل فرجوانی ششم آبان ماه سال 1341 در خانواده
🕊🌷وصیت شهید به مادرش 🌷🕊
💠 مادر جان هیچ کس در دنیا نمی ماند. حسین بن علی رفت، شمر و یزید هم رفتند. علی بن ابی طالب رفت، ابن ملجم هم رفت.
🔹 مطمئن باش، امام هم می رود، صدام هم می رود. ولی آن چه که جاودانه می ماند و باید بماند چیست؟
🔹من این معمای بزرگ را پیش شما امانت می گذارم. هر وقت خواستی به یاد من گریه کنی به این معمای بزرگ فکر کن، من شما را به خدا می سپارم.
#شهید_اسماعیل_فرجوانی
@Shahid_ebrahim_hadi3
به مناسبت سوم دیماه سالگرد عملیات کربلای۴
بخشی از خاطرات حاج یعقوب مهرابی در کتاب در حال چاپ «کا »
(قسمت ۱)
🟢روز دوم دی ماه ۱۳۶۵ روز عجیبی بود. دیگر میدانستیم که امشب، شب عملیات است. یکی وصیت نامه مینوشت، دیگری بر دست و پایش حنا میبست، گویا شب دامادی اوست، عدهای موی سر همدیگر را با ماشین اصلاح دستی می زدند. برخی از جمع فاصله گرفته بودند و در گوشهای مشغول قرآن و دعا خواندن، بودند. برخی معرکه گرفته بودند و بساط بگو و بخند راه انداخته بودند. من و عدهای دور هم جمع شده بودیم و به روضه خوانی و سینه زنی مشغول بودیم. فیلم بردارها از بچه ها فیلم و مصاحبه می گرفتند. خلاصه غوغایی بود.
🌷چهرهها بشاش و خندان. هیج نشانی از ترس و تشویش در هیچ چهرهای به چشم نمی خورد. گویا آنجا قطعه ای از بهشت شده بود. انگار نه انگار که تا چند ساعت دیگر باید بروند برای جانبازی و فدا شدن. گویا خروش اروند و دندانهای تیز گرگ صفتان بعثی را فراموش کرده اند.
از بچه های گراش چهار نفر در منطقه «عملیات کربلای چهار» بودیم. حاج محمد نیساری در بخش شنود، من و شهید عباس پناهنده و شهید علی صمیمی، در بخش اطلاعات و عملیات.
-اینطور که توجیه شده بودیم و نقشه و کالک داشتیم، محل عملیاتمان، طرف دست چپ جزیره ام الرصاص بود و باید نیروها را پس از عبور دادن از اروند، به آن منطقه هدایت می کردیم و خط پدافندی را تشکیل می دادیم تا نیروهای پشتیبانی برسند.
🔥سوم دیماه ۱۳۶۵ نیروهای موج اول حمله و خط شکن، با دستور فرماندهان خود را به آب زدند. با طناب بهم متصل بودند تا آب خروشان آنها را باخود نبرد. بچه ها شروع کردند به شنا کردن به طرف عراقی ها، تقریبا غواص ها به وسط رودخانه اروند رسیده بودند که ناگهان تیربارها شروع به تیراندازی کردند، طولی نکشید که هواپیماها هم به کمک بعثی ها آمدند و از هوا و زمین بر سر بچه ها آتش ریختند.
┄┅┅┅❀☀️❀┅┅┅┄