💠او کتابهای درسیاش را با خودش به جبهه آورده بود و در فرصتهای به دست آمده به حل تمرین میپرداخت.
🔹به او گفتم: حـسـیـن جان، حالا چه وقت درس و مشق است؟ او خیلی جدی به من گفت: درست است که آرزوی شهادت دارم، امّا من از خواست خداوند اطلاع ندارم، شاید مشیّت خداوند خلاف خواست ما باشد.
باید فراموش نکنیم که این مملکت آینده دارد، پس از جنگ باید نیروهای حزباللهی سُکاندار عرصههای کار و تلاش باشند.
🔹مملکت پس از جنگ دکتر و مهندس میخواهد. ما باید همه چیز را در نظر بگیریم
#شهید_حسین_بیدخ
@shahid_ebrahim_hadi3
🕊فرازی از وصیتنامه شهید🕊
🔹برادر راهم را ادامه بده.
در کنج کنج این صحرا، در گوشه گوشه این دشت به هر کجا که مینگری در هر گوشه که می رَوی، به هر محل که نظر میافکنی، شهیدی بیدست و پا، بی سر و تن، پاره پاره لبخند بر لب افتاده است، در گوشهای از صحرا، در کنار یک نهر در سکوت فریاد میزند که: برادر راهم را ادامه بده.
🕊برادر، یاد من راه من است.🕊
#شهید_حسین_بیدخ
@shahid_ebrahim_hadi3
«هر روز با قرآن»✨
•••••••••••••
#صفحه_554🍃🌹
سوره مبارکه #جمعه_منافقون🍃🌹
#جزء_28🍃🌹
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به روح بزرگوارِ
#شهید_حسین_بیدخ
چنان زندگی کن که...
دوربین فیلمبرداری خدا را که هیچ گاه ندیدم، حالا دیدم. گویی فرشتگانِ مأمور، در حال گرفتن فیلم از مایند.
برادرم چنان زندگی کن که همیشه دوربین خدا را در حال گرفتن فیلم از خود ببینی.
عجیب است!
عجیب است، حال انسانهایی که میدانند، میمیرند و میدانند محاکمه و به بند کشیده خواهند شد، ولی باز نشستهاند و دست بر روی دست، میخورند و میخوابند وآسوده و بی خیال!
#شهید_حسین_بیدخ
@shahid_ebrahim_hadi3
🌿 خواهرم، حجاب تو سنگری آغشته به خون من است
ولی بدان تفنگی که در دست من است ،
چادری است که بر سر توست،
اگر میل به سلاحم داری چادرت را سلاحم بدان.
#شهید_حسین_بیدخ
ولادت: ۱۳۴۲ دزفول
شهادت: 2 فروردین 1361 عملیات فتح المبین
محل شهادت: تپه چشمه
محل دفن: شهیدآباد دزفول
@shahid_ebrahim_hadi3