به شوخی به یکی از دوستانم گفتم:
من 22 ساعت متوالی خوابیده ام!
گفت: بدون غذا؟
همین سخن را به دوست دیگرم گفتم:
گفت: بدون نماز؟
و این گونه خدای هرکس را شناختم!
#شهید_چمران
شادی روحشان صلواتی هدیه کنید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
به شوخی به یکے از دوستانم گفتم:
من ۲۲ ساعت متوالی خوابیده ام!
گفت بدون غذا؟
همینسخنرابهدوست دیگرم گفتم؛
گفت بدون نماز؟
و اینگونهخداےهرڪسرا شناختم!
#شهید_چمران🌱
شهید بودن اینجوریه که #شهید_چمران میگفت؛ بچه بودم پیرمردی در کوچه روی زمین سرد خوابیده بود و نمیتوانستم کمکش کنم. آن شب رختخواب آزارم داد از فکر پیرمرد و روی زمین سرد خوابیدم تا شریک رنجش باشم، سرما به بدنم نفوذ کرد و مریض شدم اما روحم شفا پیدا کرد... چه مریضی لذت بخشی!
👤
شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ
🌺 امام خمینی ( ره ) : شهید چمران در حیات، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جه
📌 نقل از همسر #شهید_چمران:
یک هفته مادرم در بیمارستان بستری بود.
مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها» و من هم این کار را کردم. مامانم که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید، میبوسید و همانطور با گریه از من تشکر میکرد.
من گفتم: «برای چی مصطفی؟»
گفت: دستی که این همه به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.» گفتم: از من تشکر میکنی؟ خب این که #مادر خودم بود، مادر شما که نبود!
گفت: «دستی که به مادرش خدمت کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ فردی خیر نخواهد داشت من از شما ممنونم که با این همه محبت و #عشق به مادرتان خدمت کردید.»
هیچ وقت فراموش نکردم خدمت به مادرم انقدر برای او ارزشمند بود.
📙 برگرفته از کتاب همسرداری سرداران شهید !
@shahid_ebrahim_hadi3
وفای به عهد
همسر شهید:
روزی که مصطفی به خاستگاری من آمد مادرم به او گفت :
این دختر صبح ها که از خواب پا می شود ، در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زند ، یک نفر تختش را مرتب کرده است و لیوان شیر را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه را آماده کرده اند. شما می توانید با این دختر ازدواج کنید ؟
مصطفی که خیلی آرام گوش می کرد ؛ گفت :
(( من نمی توانم برایش مستخدم بگیرم ، ولی قول می دهم تا زنده ام ،وقتی بیدار شد ، تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم روی تخت.))
تا وقتی شهید شد این کار را می کرد ، خودش قهوه نمی خورد اما چون می دانست ما لبنانی ها عادت داریم ؛ درست می کرد و وقتی منعش می کردم ، می گفت :
((من به مادرتان قول داده ام تا زنده ام این کار را برای شما بکنم.))
#همسرداری_به_سبک_شهدا
#شهید_چمران