eitaa logo
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
2.2هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
7.4هزار ویدیو
49 فایل
﴾﷽﴿ • -اینجاخونہ‌شھداست شھدادستتو‌گࢪفتنانکنہ‌خودت‌ دستتوبڪشۍ :)♥ کپی : واجبه‌مومن📿⚘ https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمان بسترجاری عشق است تا انسانها را در خود به خدا برساند. سید مرتضی آوینی❣
ایستــ⛔️ ‌ یه‌بارهم‌ڪه‌شده‌باخودت‌وخدات‌خلوت‌ڪن نکنہ‌مجاز؎شدنت‌مساوی‌بشہ‌با ایمانت!! خیلے‌ازچت‌ها؛گروه‌های‌مختلط؛ دوستے‌های‌مجاز؎ 💔...❗️ ←بیاین‌همیشہ‌یادمون‌باشـھ مولامون‌امان‌زمان‌(عج‌)‌بھ‌ تڪ‌تڪ‌کارا؎مانظردارن، حتےیه‌ڪلیڪ‌ڪردن اونوقت‌به‌حرمت‌اماممون‌هم‌ک‌شده خیلے‌ڪارهاروانجام‌نمیدیم😉💚 ✧‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅┅═❁💙❁═┅‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
⚠️ 🔰به دڪتر گفتم: هـمه داروهامـو میخــورم اما‌ نداره‼️😳 ⭕️گفت: سـر وقــت میخـــوری؟؟ ✅تازه فهمیدم چرا هام تاثیر نداره 😔😔😔
😍 امام صادق علیه السلام : . آنکه با پای به زیارت حسین رود خداوند به هر قدمی که بردارد حسنه ای برایش نوشته و از او محو می کند . 📗 کامل الزیارات ص 132 🏴
مرتضی عطایی هنگام وداع با شهید در بهشت رضا علیه‌السلام، پس از اینکه دختر شهید میگوید: پدر میگویند شهدا زنده هستند، اگر هستی به ما یک نشانه بده، از چشمان شهید اشک جاری میشود و کفنش خیس میگردد😭😭
⭕️ (ره): با کسی رفاقت کنید که همین که او را دیدید به یادخدا بیفتید✅ و باکسانی که در فکر گناه هستند و انسان رااز یاد خدا باز میدارند نشست و برخواست نکنید❌
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
🌸شبیه ابراهیم باشیم...🌸 📌هر وقت می دید، بچه ها مشغول غیبت کسی هستند مرتب می گفت صلوات بفرست و یا هر طریقی بحث را عوض می کرد.
❤️ 🌹سلام من یه دختر۱۹ساله هستم. میخواستم نحوه آشنایی با 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 رو بگم. این جریان برمیگره به تابستون ۹۵.برای تحویل گرفتن کارت بسیج فعال رفتم بسیج دانش آموزی. دیدم دارن ثبت نام میکنن برای اردوی یاوران ولایت به یکی ازخانم ها گفتم میشه منم ثبت نام کنم. خلاصه رفتن ما جور شد. اردوی ۵ روزه اونم استان لرستان. برای تفریح بردنمون تپه شهدای خرم آباد. یه چند ساعتی گذشت تا اذان مغرب شد. نمازو که خوندیم همه نشسته بودیم پای سخنرانی حاج آقا. یدفعه من دیدم یه آقای قدبلند و خوش هیکل اومد نشست. منم از اونایی بودم که وقتی یه پسرخوشتیپ می دیدم نگاهش میکردم، از این خصلتم بیزار بودم😔 ولی چه‌ کنم که به دام شیطان افتاده بودم. این آقارو فقط از نیم رخ میتونستم ببینم.. یه لحظه نگاه کردم به سمت راست که به دوستم بگم نگاه این پسره چقد خوشگله. دیدم دوستم خیلی ازم دوره.🌹به خودم اومدم گفتم: "یا خیر حبیب و محبوب". یعنی خدایا من تورو میخوام اینها چیه؟اینها که دوست داشتنی نیستند، ۹هرچه نپاید دلبستگی نباید (شیخ رجبعلی خیاط)... خلاصه وقتی رسیدیم خوابگاه، یکی از خانم ها درباره یه شهید صحبت کرد. بعد گفت: ایناها عکسشم تو اتاق خودمونه (توهرخوابگاهی عکس یک شهید بود. از شانس خوب منم عکس شهیدهادی بود). وقتی دیدم عکس رو، یه لحظه خشکم زد گفتم: یعنی این شهید همون آقایی که من تپه شهدا دیدم، همه چی شبیه خودش بود، موهاش، بینی، هیکلش.... مو نمیزد با خودش. وقتی برگشتم کتاب سلام برابراهیم۱ همون خانم دادن خوندم باخوندن اون کتاب حسابی شیفته اش شدم. دیگه تصمیم گرفتم راهی که خدا میخواد رو انتخاب کنم. فقط گفتم برام سخته نخوام آرایش کنم، سخته حجاب کنم، سخته بخوام اونی باشم که تومیخوای ولی تو کریمی میتونی درستم کنی. خلاصه گذشتن از یک گناه منو رسوند به اینکه همه دغدغم بشه: 🌷رضای خدای تبارک وتعالی 🌷خشنودی حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها 🌷خشنودی امام زمام عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌷دیدن داداش ابراهیم 🌷اللهم الرزقناشهادت🌺
⭕️‌یک روز صبح داود به محل کار آمد. آن زمان همراه با داود در سپاه فعالیت می کردیم. تا داود را دیدم احساس کردم خیلی ناراحت است. گفتم: داود جون، چیزی شده؟ خیلی تو خودتی... گفت: نه، چیز خاصی نیست. دیروز توی بازار دوم نازی آباد در گیر شدم. گفتم: دعوا کردی؟ تو اهل این حرفا نبودی؟! با ناراحتی ادامه داد: خیلی ناراحتم. سه چهار سال از جنگ و شش سال از انقلاب گذشته، هنوز بعضی از خانم ها حجاب رو درست رعایت نمی کنند. دیروز میخواستم برم منزل، توی بازار دوم نازی آباد، دو تا خانم رو دیدم که خیلی از لحاظ حجاب افتضاح بودند. بعضی از جوانها دنبال آن ها راه افتاده بودند و جو بسیار بدی ایجاد شده بود. من طبق وظیفه رفتم جلو و خیلی آرام گفتم: ببخشید خواهر، حجاب رو رعایت کنید. اما این دو نفر نه تنها رعایت نکردند، بلکه به من فحش دادند و....... بعد هم چند نفر در حمایت آنها جلو اومدند و کار به دعوا کشید! هر چند نتونستند کاری بکنند و آخرش فرار کردند، اما خیلی از این وضع ناراحت هستم. ⁉️چرا زنان مسلمان ما به حجاب، که دستور صریح اسلام است توجه نمی کنند؟! تذکرات زبانی داود فقط در مورد حجاب خانم ها نبود. اگر کسی از دوستان حرفی می زد که غیبت بود، یا حرف درستی نبود، به او مخفیانه تذکر می داد که فلانی این کار شما درست نبود 🌹 📚برگرفته از کتاب قرار یکشنبه ها