eitaa logo
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
2.2هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
47 فایل
﴾﷽﴿ • -اینجاخونہ‌شھداست شھدادستتو‌گࢪفتنانکنہ‌خودت‌ دستتوبڪشۍ :)♥ کپی : واجبه‌مومن📿⚘ https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 زندگینامه 🌷 به نام خدا 💠قسمت اول: وقتی رسیدیم ایوب هم رسیده بود. مادر صفورا دستش را گذاشت روی شانه ام و گفت:خوش آمدی برو بالا، الآن حاجی را هم میفرستم. بنشینید سنگ هایتان را از هم وا کنید. دلم شور میزد. نگرانی را که توی چشم های شهیده و زهرا می دیدم دلشوره ام را بیشتر میکرد. به مادر گفته بودم با خواهرهایم میرویم دعای کمیل و حالا آمده بودیم، خانه دوستم صفورا. تقصیر خود مامان بود. وقتی گفتم دوست دارم با جانباز ازدواج کنم یک هفته مریض شد! کلی آه و ناله راه انداخت که تو میخواهی خودت را بدبخت کنی. دختر اول بودم و اولین نوه ی هر دو خانواده. همه بزرگتر های فامیل روم تعصب داشتند. عمه زینبم از تصمیمم باخبر شد، کارش به قرص و دوا و دکتر اعصاب کشید. وقتی برای دیدنش رفتم با یک ترکه مرا زد و گفت : اگر خیلی دلت میخواهد کمک کنی ، برو درس بخوان و دکتر بشو به ده بیست نفر از اینها خدمت کن. اما خودت را اسیر یکیشان نکن که معلوم نیست چقدر زنده است! چه طوری زنده است! فردا با چهار تا بچه نگذاردت! صفورا در بیمارستان مدرس، کمک پرستار شده بود همانجا ایوب را دیده بود. او را از جبهه برای مداوا به آن بیمارستان منتقل کرده بودند. صفورا آنقدر از خُلق و خوی ایوب برای پدر و مادرش تعریف کرده بود که آنها هم برای ملاقاتش رفتند بیمارستان. ارتباط ایوب با خانواده صفورا حتی بعد از مرگ پدر صفورا هم ادامه داشت. این رفت و آمد ها باعث شده بود صفورا ایوب را بشناسد و ما را به هم معرفی کند.. رفتم بالا و توی اتاق منتظرش ایستادم. اگر می آمد و روبرویم مینشست، آنوقت نگاهمان به هم می افتاد و این را دوست نداشتم. همیشه خواستگار که می آمد، تا مینشست روبرویم، چیزی ته دلم اطمینان میداد این مرد من نیست. ایوب آمد جلوی در و سلام کرد. صورت قشنگی داشت. یکی از دست هایش یک انگشت نداشت و آن یکی بی حس بود و حرکت نداشت، ولی چهار ستون بدنش سالم بود. وارد شد. کمی دورتر از من و کنارم نشست. بسم الله گفت و شروع کرد. دیوار روبرو را نگاه می کردیم. و گاهی گل های قالی را و از اخلاق و رفتار های هم می پرسیدیم. بحث را عوض کرد. _خانم غیاثوند، حرف های امام برای من خیلی سند است. +برای من هم. _اگر امام همین حالا فرمان بدهند که همسرتان را طلاق بدهید شما زن شرعی من باشید این کار را میکنم. +اگر امام این فتوا را بدهند من خودم را سه طلاقه میکنم من به امام یقین دارم. _شاید روزی برسد که بنیاد به کار من جانباز رسیدگی نکند، حقوق ندهد دوا ندهد، اصلاً مجبور بشویم در چادر زندگی کنیم. +میدانید برادر بلندی، من به بدتر از این هم فکر کرده ام، به روزهایی که خدای ناکرده انقلاب برگردد، آنقدر پای انقلاب می ایستم که حتی بگیرند و اعداممان کنند...! ♦️ادامه دارد...
📚 زندگینامه 🌷 به نام خدا 💠قسمت دوم: این را به آقاجون هم گفته بودم وقتی داشت از مشکلات زندگی با جانباز میگفت. آقاجون سکوت کرد. سرم را گرفت و پیشانیم را بوسید، توی چشم هایم نگاه کرد و گفت:بچه ها بزرگ میشوند ولی ما بزرگتر ها باور نمی‌کنیم. بعد رو به مامان کرد و گفت: شهلا آنقدر بزرگ شده است که بتواند در مورد زندگیش تصمیم بگیرد از این به بعد کسی به شهلا کاری نداشته باشد. ایوب گفت: من عصب دستم قطع شده و برای اینکه به دستم تسلط داشته باشم گاهی دست بند آهنی میبندم. عضله بازویم از بین رفته و تا حالا چند بار عملش کرده اند. و از جاهای دیگر بدنم به آن گوشت پیوند زده اند. ظاهرش هیچ کدام آنها را که میگفت نشان نمی‌داد. نفس عمیقی کشیدم و گفتم : برادر بلندی اگر قسمت باشد که شما نابینا بشوید. چشم های من میشوند چشم های شما.. کمی مکث کرد و ادامه داد: موج انفجار من را گرفته است. گاهی به شدت عصبی میشوم، وقت هایی که عصبانی هستم باید سکوت کنید تا آرام شوم. +اگر منظورتان عصبانیت است که خب من هم عصبی ام. _عصبی بشوم شاید یکی دوتا وسیله بشکنم. اینها را میگفت که بترساندم. حتماً او هم شایعات را شنیده بود. که بعضی از دختر ها برای گرفتن پناهندگی با جانباز ازدواج میکنند و بعد توی فرودگاه خارج از کشور ولشان میکنند و میرودند. گفتم: اما شما این جزئیات را درباره جانبازیتان به خانواده من نگویید من باید از وضعیت شما باخبر میشدم که شدم. گفت: خب حاج خانم نگفتید مهریه تان چیست؟؟ چند لحظه فکر کردم و گفتم: سریع گفت: مشکلی نیست. از صدایش معلوم بود ذوق کرده است. گفتم: ولی یک شرط و شروطی دارد! آرام پرسید: چه شرطی؟؟ + نمیگویم یک جلد قرآن! میگویم "ب" بسم الله قرآن تا آخر زندگیمان حکم بین من و شما باشد. اگر اذیتم کنید ،به همان "ب " بسم الله شکایت میکنم. اما اگر توی زندگی با من خوب باشید، شفاعتتان را به همان "ب" بسم الله میکنم. ساکت بود از کنار چادرم نگاهش کردم. سرش پایین بود و فکر میکرد. صورتش سرخ شده بود. ترسانده بودمش. گفتم: انگار قبول نکردید. _ نه قبول میکنم ، فقط یک مسئله می ماند! چند لحظه مکث کرد. شهلا؟ موهای تنم سیخ شد. از صفورا شنیده بودم که زود گرم میگیرد و صمیمی میشود. ولی فکر نمیکردم تا این حد باشد. نه به بار بود و نه به دار ، آنوقت من را به اسم کوچکم صدا میزد. ♦️ادامه دارد...
پوستر کرمان لطفا درانتشار پوستر مارا یاری کنید
❄️ باران و باد و برف و زمستان بهانه‌اند این شهر را نبودنِ تو سرد می‌کند... ♥️
‍ ♥️ســـیدے! یــابن الــحسن!♥️ 👈🏼 مِــــن هــــجرِک یاحـــــبیب، قـــــلبے قــــد ذاب مــــــــهدیمـ ازفــــــــــراق دورے تـــــــــو، دیـــــگرطـــــــاقتے نـــــــمانده، جــز ایــنکه تـــسّلایمـ دعـــاے فــــرجت بـــــاشد...      ا‍❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨‌ 💟بـــسم اللــه الــرحمن الــرحيم 💞إِلــــَهِے عـــَظُمَـ الْــــبَلاءُ وَ بــَرِحَ الْـــخَفَاءُ وَ انــــْکَشَفَ الْــــغِطَاءُ وَ انْــــقَطَعَ الـــرَّجَاءُ وَ ضــــَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُــــنِعَتِ الــــسَّمَاءُ وَ أَنْـــــتَ الْــــمُسْتَعَانُ وَ إِلَــــیْکَ الْــــمُشْتَکَے وَ عــــَلَیْکَ الْــــمُعَوَّلُ فـــِے الـــشِّدَّةِ وَ الــــرَّخَاءِ اللــــهُمَّـ صَـــلِّ عَـــلَے مُـــــحَمَّدٍ وَ آلِ مُــــحَمَّدٍ أُولِــــــے الْأَمْـــــــرِ الَّـــــذِینَ فَـــــرَضْتَ عَــــلَیْنَا طـــــَاعَتَهُمـْ وَ عـــــَرَّفْتَنَا بِـــــذَلِکَ مَــــنْزِلَتَهُمْـ فَـــــفَرِّجْ عــــَنَّا بِـــحَقِّهِمْـ فَـــرَجا عـــَاجِلا قَـــرِیبا کَـــلَمْحِ الـــْبَصَرِ أَوْ هُــــوَ أَقـــْرَبُ یَا مـــُحَمَّدُ یَا عَلِےُّ یَا عَلِےُّ یَا مُـــحَمَّدُ اکـــْفِیَانِے فـــَإِنَّکُمَا کـــَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فـــــَإِنَّکُمَا نـــَاصِرَانِ یَا مَــــــوْلانَا یَا صـــَاحِبَ الـــزَّمَانِ الـــْغَوْثَ الْـــغَوْثَ الْــغَوْثَ أَدْرِکـــْنِے أَدْرِکْنِی أَدْرِکْــنِے الــسَّاعَةَ الـــسَّاعَةَ الــسَّاعَةَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ یَا أَرْحَـــمَ الـــرَّاحِمِینَ بِــــحَقِّ مـــُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الــــطَّاهِرِینَ..💞 ❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖✨🌟✨‌ 👆🏼وبــــراے مـــحبوب عـــالمین روحـــے وارواح الـــعالمین لــــــــتراب مــــــــقدمه الــــفداه💔 ا‍❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨ 💟بــسمـ الله الــرحمن الــرحیم 💓اَللّـــهُمـَّ كُــنْ لِـــوَلِيِّكَ الْـــحُجَّةِ  بْنِ الْــــحَسَنِ صــــَلَواتُكَ عـــــَلَيْهِ  وَعَــــلے آبـــائِه فـي هــــــــذِهِ  الــــسَّاعَةِ وَفـــي كُــلِّ ســــاعَة  وَلـــِيّاً وَحــافِظاً وَقــائِداً وَنــاصِراً  وَدَلــــيلاً وَعَــــيْنا حـَتّے تُـــسْكِنَهُ  اَرْضــــــَكَ طَــــوْعاً وَتُــــــمَتِّعَهُ  فــــیها طــــویلا...💓 ❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨🌟 یـــقین بــــدانیمـ که اوهــمـ، هــر لــــحظه، دعـــایمان مے کــند... 🌤اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّجْ 🌤 💠 بیایین برای تعجیل و سلامتی قطب عالم امڪان 💠حضرت صاحب الزمان عج سه توحید 💠به نیت هدیه یڪ ختم ڪامل قرآن به مولا عج قبل از خواب هرشب عاشقانه هدیه ڪنیم 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 به رسم ادب روزمان را با سلام بر سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله شروع میکنیم... اَلسلامُ عَلی الحُــسین وَ عَلی عَلی بنِ الحُسین وَ عَــــلی اَولادِ الـحُـسین وَ عَـــلی اَصحابِ الحُسین ♥️ @Shahid_ebrahim_hadi3
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 🌿اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌿اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌿اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌿اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌿اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌿اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌿اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، 🌿اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، 🌿بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، 🌿وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، 🌿وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، 🌿فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . شادی ارواح طیبه ی شهدا بالاخص پهلوان بی مزار شهید صلوات🌹 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم✨ @Shahid_ebrahim_hadi3
°•°•° السلام علیک یا حجة الله فی ارضه سلام بر تو ای حجت خدا در زمین ...☘ 🤍
💎اميرالمؤمنين عليه السلام : عَجِبتُ لِمَن يَرى أنَّهُ يَنقُصُ كُلَّ يَومٍ فِي نَفسِهِ وَ عُمُرِهِ وَ هُوَ لا يَتَأَهَّبُ لِلمَوتِ ؛ در شگفتم از كسى كه مى بيند هر روز از جان و عمر او كاسته مى شود ، امّا براى مرگ آماده نمى شود . 📙غررالحکم ؛ 6253
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استاد رائفی پور 🔸زندگی بدون امام زمان ارواحنا فداه اللهم‌عجل‌لولیڪ‌‌الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊شهـید گمنـٰام : یعنۍ شهید؎ ڪه مۍتوانست عقـب بیاید...امّـٰا....ماند!♥️
_ یاد شهدا با ذکر 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه دعاش مستجاب شه شهید میشه . . . اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ فَأَعْطِنِی أَفْضَلَ مَا تُعْطِی خدایا! از تو می خواهم بهترین چیزی را که به بندگان شایسته ات مرحمت می کنی به من مرحمت کنی. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم او را دید: به او فرمود: إِنِ اُسْتُجِیبَ لَکَ، أُهَرِیقَ دَمُکَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ اگر دعایت مستجاب شود، خونت در راه خدا ریخته می شود و به شهادت می رسی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹مادر شهید قوچانی از خوابی که از مهمانی فرزندش در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها دیده بود. "اللهم عجل لولیک الفرج"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هادی اگر تویی که کسی گم نمیشود ..... ✍ خیلی از رفقایم را می دیدم کھ به خاطر دوستانشان از خدا دور شده بودندُ دستوراتِ خدا رو زیر پا می گذاشتند ! تفاوت ابراهیم با بقیه این بود که برای دوستانش خیلی دل می سوزاند و برایِ هدایت آن ها تلاش می کرد. چند نفر ازدوستانش شب ها سر کوچھ آتش روشن میکردند و دور آن جمع می شدند و سرُصدایِ آنها مردم را اذیت می کرد . . ابراهیم شب های متوالی کنار آنها می‌نشست و آن ها را راهنمایی می کرد‌ ؛ و این کار کم کم باعث شد دیگر آنجا ننشینند و پایشان به مسجد باز شود برادر شهیدم ...🌷🕊
🔴آزادی زنان زندانی با انگشتر اهدایی رهبر انقلاب به خانواده شهید 🔹 خیرین و خانواده شهید مدافع حرم سعید انصاری در پنجمین پویش آزادی زنان و مادران زندانی جرایم غیر عمد در برج آزادی جمع شده بودند تا مقدمات انس این‌مادران زندانی با همسر و فرزندانشان را فراهم کنند. 🔹 همسر شهید انگشتری را به‌سمت جمعیت گرفت و گفت: انگشتر اهدایی رهبر معظم انقلاب است. اگر طالبی داشته باشد که می‌دانم دارد، این انگشتر را بخرد و پولش به آزادی زنان زندانی اختصاص بدهد.‌ 🔹 از گوشه و کنار سالن صداهایی بلند شد. هر یک برای خرید انگشتر و اهدا آن برای آزادی زنان زندانی جرایم غیرعمد قیمتی را پیشنهاد می‌داد. نفر اول ۵۰ میلیون، نفر دوم ۶۰ میلیون، نفر سوم ۱۰۰ میلیون، نفر چهارم ۲۰۰ میلیون و نفر پنجم ۵۵۰ میلیون تومان پیشنهاد دادند. 🔹 به این‌ترتیب با پیشنهاد نفر پنجم، ۵۵۰ میلیون تومان برای آزادی زنان زندانی جرایم غیرعمد تعلق گرفت. 🔹نیکوکاران همچنین در این‌مراسم ۱۵ میلیارد تومان برای آزادی زنان و مادران زندانی کمک کردند. الحمدلله رب العالمین
💦سر پاشیدن آب روی قبر چیست 🪴امام صادق (ع) فرمود: «تا وقتی که خاک های قبر بر اثر پاشیدن آب نم داشته باشد، عذاب از میّت برداشته می شود.» علت آب ریختن روی قبور اموات چیست 🌷یکی از مستحبات پس از دفن میت، آب ریختن روی قبر است؛ بدین ترتیب که رو به روی قبله بایستیم و از طرف سر میت دور تا دور قبر را آب پاشی نمائیم و بقیه آب را وسط قبر بریزیم. از حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام پرسیدند:سرّ پاشیدن آب روی قبر چیست؟ حضرت فرمودند:تا مادامی که خاک قبر تازه و مرطوب است عذاب از صاحب قبر برداشته می شود. از حضرت جعفر بن محمّد، از پدرش علیهما السّلام نقل شده که فرمودند: 🌷قبر نبیّ اکرم صلّی اللَّه علیه و آله به قدر یک وجب از زمین مرتفع است و آن حضرت امر فرموده اند که قبوررا آب بپاشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 حتما مشاهده کنید .احسنت بر این منبری و شاعری که این را شعر سرود گوش بدید و لذت ببرید و حظ کنید و به محبتتون به امیر المومنین علیه السلام بنازید ❤️❤️❤️❤️ بقیه رو هم مهمون کنید در این شعف و شادی تون 💪💪💪💪 لعنت خدا بر دشمنان آل الله علیهم صلوات الله که همچنین اشخاصی رو طرد کردند....