فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙حجتالاسلام رفیعی
🔸منتظر ظهور يا حضور؟!!
#امام_زمان
اللهمعجللولیڪالفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای اولین بار کلیپی از سرباز شهید اسلام سردار حاج قاسم سلیمانی منتشر میشود که به مجاهدان عراقی سه بار تاکید میکند که به نماز شب اهمیت دهند.
هرکس در این دنیا به مقامات معنوی رسیده ،شک نکنید با کم خوابی و خلوت در نیمه شب با خدای خویش رسیده.
ترک محرمات کنید و عمل بواجبات کنید و در اقامه نماز از یکدیگر سبقت بگیرید
⭕️ این صدقه دادن های اول صبح که به نیت سلامتی امام زمان علیه السلام می دهی ، زندگیت را سروسامان می دهد.
🌷 صادق آل محمد علیه السلام فرمودند :
🔴هیچ چیز نزدخدا از صرف نمودن مال برای امام علیه السلام محبوب تر نیست و بدرستی که خداوند در عوض یک درهم که مؤمن از مال خود به مصرف امام برساندبه اندازه کوه احد در بهشت به او عطا می فرماید🟢
📒 مکیال المکارم ، ج۲ ، ص۳۵۱
❤️سلام_امام_زمانم❤️
مولایم مهدی جان
در خانــه هاے خویش چہ راحتــــ نشسته ایم
اما زدے تو خیمـہ بہ صحـــرا...حلال کن....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
⭕️ امام_زمان در همه حال به یادِ ما...
🟢چیزی از احوال و اخبار ما بر امام_زمان علیهالسلام پوشیده نیست و ایشان یکلحظه هم ما را به حال خود رها نمیکنند.
در جمله بلند زیارت جامعه کبیره آمده است که هر جا کمال، خوبی و خیر هست سرچشمه آن محمد و آل محمد علیهمالسلام هستند؛ امروز هم سرچشمه و منشأ تمام خیرات و برکات امام زمان عجل الله تعالی فرجه هستند.
🔴 یک نگاه و دعای امام زمان (علیهالسلام) تمام بلاها را دور کرده و ناهمواریها را از بین میبرد، غیبت حضرت به این معنا نیست که ارتباط ما با ایشان و ارتباط ایشان با ما کاملاً قطع باشد. غیبت نسبی است؛یعنی اینکه ما امام زمان علیهالسلام را ببینیم و بشناسیم این در از طرف ما بستهشده، ولی امام زمان علیهالسلام با علم امامتش در همهجا بر ما احاطه دارد.
🖋حجتالاسلام فرحزاد
🔴 اَزمادر شهیدباقري پرسیدن:
+چیشُد که..
پسري مثه حسنآقا تَربیت کردي⁉️
جملشون خیلي به دل نشست؛
-نذاشتم اِمامزمان توزندگي
مون گُم بشه!🔵
+رفیق نزاریم آقا تو زندگیامون گم بشه :))
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها "
امام زمان 007.mp3
2.69M
🌸صوت_مهدوی
امام_زمان ۷ ( ادامه دارد)
🎤سخنران استاد شجاعی
🔴 صوتی فوقالعاده تأثیر گذار
🔵 پیشنهاد میکنم حتماً گوش کنید
🟢 لطفاً نشر دهید
اجرتون با آقا صاحب الزمان
شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ
🔵#داستان_ظهور ۱۷ 💠آن سنگ بزرگ را بیاورید! 🔹امام یکی از یاران نزدیک خود را به عنوان فرماندار مکّه
🔵#داستان_ظهور ۱۸
💠لشکر به سوی مکّه باز میگردد...
🔹ما هنوز از شهر مکّه فاصله زیادی نگرفته ایم که خبر ناگواری از آن شهر به ما میرسد.
به امام خبر میرسد مردم مکّه شورش و انقلاب کرده اند و فرماندار شهر را به قتل رسانده اند.
اکنون امام دستور میدهد تا لشکر به سوی مکّه باز گردد.
خبر به مردم مکّه میرسد. آنها میدانند که نمی توانند با این لشکر مقابله کنند، بنابراین با گریه، خدمت امام میرسند و میگویند: «ای مهدی آل محمّد، توبه ما را بپذیر».
🔹شما فکر میکنید آیا امام توبه آنها را میپذیرد؟
آری درست حدس زده اید، او فرزند همان کسی است که وقتی نگاهش به «ابن مُلجَم» افتاد به پسرش، امام حسن فرم (علیه السلام) فرمود: «پسرم با او مهربان باش و در حقّ او احسان کن، مبادا او گرسنه بماند».
🔹امیرالمومنین علی (علیه السلام) در حالی که فرقش با شمشیر ابن ملجم شکافته شده بود، سفارش قاتل خویش را به فرزندش میکرد!
امام زمان فرزند همان علی است. او تمام مردم مکّه را میبخشد!
به راستی، کدامین حکومت است که چنین عطوفت و مهربانی داشته باشد؟
🔹آیا تا به حال شنیده ای که مردم شهری قیام کنند و فرماندار را که نماینده حکومت است به قتل برسانند؛ امّا آن حکومت همه مردم را ببخشد؟
آنانی که مردم را از امام زمان و دوران ظهور میترسانند، ندانسته آب به آسیاب دشمن میریزند.
چرا ما ندانسته، چنین عمل میکنیم؟
چرا به جای آنکه شوق و اشتیاق مردم را به ظهور زیاد کنیم، آنان را بیشتر میترسانیم، این همان چیزی است که دشمنان مکتب تشیّع میخواهند.
امام زمان ما، مظهر رحمت و مهربانی خداوند است.
او میآید تا مردم دنیا، مهر و محبّت را در وجود او بیابند.
به هر حال امام، تمام مردم مکّه را میبخشد؛ فرمانداری جدید برای شهر مشخص و سپس به سوی مدینه حرکت میکند.
هنوز چند منزل از مکّه دور نشده ایم که خبر جدیدی میرسد: مردم مکّه بار دیگر انقلاب کرده و فرماندار جدید را هم کشته اند.
امام این بار تصمیم میگیرد تا شهر مکّه را از وجود آن ظالمها پاک کند. او گروهی از یاران خود را به مکّه میفرستد تا در این شهر امنیت و آرامش را برقرار کنند.
🔰ادامه دارد...
✍نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
🔵#داستان_ظهور ۱۹
💠انتقام از دشمنان مهتاب
🔹لشکر امام زمان به مدینه، شهر پیامبر نزدیک میشود.
اگر چه تعداد زیادی از سپاه سفیانی، در سرزمین «بَیْدا» هلاک شدند؛ امّا هنوز گروهی از آنان شهر مدینه را در تصرّف دارند.
آنان در شهر مدینه جنایتهای زیادی کرده اند و مسجد و حرم پیامبر را ویران کرده اند.
لشکر امام وارد مدینه میشود و شهر به تصرّف امام در میآید.
امام وارد مسجد و حرم پیامبر میشود و دستور تعمیر آنجا را میدهد.
🔹آری، اینجا، مدینه است، شهر حزن و اندوه!
در مدینه بود که گروهی جمع شدند و درب خانه وحی را آتش زدند، هنوز صدای گریه فاطمه (سلام الله علیها) در شهر طنین انداز است، قدم به قدم این شهر، شاهد مظلومیّت فاطمه است.
امام میخواهد تا از دشمنان مادر مظلومش انتقام بگیرد.
🔹اگر دیروز نامردهایی، درِ خانه فاطمه را آتش زدند، امروز به امر خدا، آنان زنده میشوند تا محاکمه شوند و در آتشی بس بزرگ سوزانده شوند.
و اینجاست که دل هر شیعه ای شاد و مسرور میشود.
آری، امروز دشمنانِ فاطمه (سلام الله علیها) در آتش میسوزند و به سزایِ عمل ننگین خود میرسند و همه دوستان خدا شاد میشوند.
امام بعد از اینکه برنامههای خود را در شهر مدینه انجام داد به سوی شهر کوفه حرکت میکند؛ زیرا خداوند چنین خواسته است که پایتخت حکومت مهدوی، کوفه باشد.
🔰ادامه دارد...
✍نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
🔵#داستان_ظهور ۲۰
💠پیش به سوی کوفه
🔹آیا تاکنون نام «سیّدحَسَنی» را شنیده ای؟
او از فرزندان امام حسن (علیه السلام) است که در «خراسان» قیام میکند و مردم را به یاری امام زمان دعوت میکند.
سیّدحسنی شنیده است که کوفه در تصرّف سُفیانی است برای همین با لشکر خود به سمت کوفه حرکت کرده تا سفیانی را شکست دهد و کوفه را آزاد کند.
او پرچمهایی به رنگ سیاه برای لشکر خود انتخاب میکند و با دوازده هزار نفر به سمت کوفه به پیش میتازد.
🔹وقتی این خبر به سفیانی میرسد از کوفه بیرون میرود و این شهر به تصرّف سیّدحسنی در میآید.
فرار سفیانی از کوفه، یک تاکتیک نظامی است؛ زیرا هدف اصلی او جنگ با امام زمان است، برای همین او میخواهد قوای خود را برای آن جنگ اصلی نگاه دارد.
🔹هنوز به کوفه نرسیده ایم که خبر فتح کوفه به دست سیّدحسنی به ما میرسد.
حالا دیگر لشکر حق به راحتی میتواند وارد این شهر شود.
خیلی دلم میخواهد مسجد کوفه را ببینم.
لحظه شماری میکنم تا هر چه زودتر وارد کوفه شویم؛ امّا لشکر متوقّف میشود.
به راستی چه خبر است؟
🔹امام دستور داده اند که لشکر، همین جا بیرون کوفه متوقف شود.
آن طرف را نگاه کن!
سیّدحسنی با یاران خود به سمت ما میآیند. او خدمت امام میرسد و عرض سلام و ادب میکند.
او به مولای خود، اعتقاد محکمی دارد؛ امّا برای اینکه یقین یاران او زیادتر شود، خطاب به امام میگوید: «اگر شما مهدی آل محمّد هستید، نشانههای امامت را به ما نشان بدهید».
🔹شاید بگویی نشانههای امامت دیگر چیست؟
منظور سیّدحسنی، عصای موسی (علیه السلام) و انگشتر و عمامه پیامبر اسلام است.
امام زمان تمام آنچه را سیّدحسنی تقاضا کرده است به او نشان میدهد.
سیّدحسنی فریاد میزند: اللّه أکبر، اللّه أکبر.
همه نگاه میکنند، او پیشانی امام را میبوسد.
🔹و بعد چنین میگوید: «ای فرزند رسول خدا! من میخواهم با شما بیعت کنم».
سیّدحسنی با امام بیعت کرده و پیمان یاری میبندد. وقتی یاران او این
صحنه را میبینند، آنها نیز با امام بیعت میکنند.
دیگر وقت آن رسیده است که امام وارد شهر کوفه شود.
یاران امام در مسجد کوفه مستقر شده و در جای جای این مسجد خیمه به پا میکنند.
امشب اوّلین شبی است که لشکریان امام به مسجد کوفه آمده اند، آنها تا صبح مشغول راز و نیاز با خدای مهربان میشوند.
آیا میدانی خواندن نماز مستحبی در این مسجد به اندازه ثواب یک عُمره (سفر زیارتی خانه خدا) است.
چند روز میگذرد...
خبردار میشویم که امام همراه با گروهی از یاران خود به سمت بیابانهای اطراف کوفه میروند. پس ما نیز همراه آنان میرویم تا ببینیم چه خبر است.
بعد از مدّتی راه پیمایی، امام در وسط بیابان میایستد و به یاران خود دستور میدهد تا در زمین گودالی بکَنند.
بعد از مدتّی، همه متوجّه چیز عجیبی میشوند. نگاه کن، دوازده هزار سلاح، آن هم در دل خاک!
آری، اینها اسلحههایی است که خدا برای امام و یاران او آماده کرده است.
امام به یاران خود دستور میدهد تا این اسلحهها را به شهر کوفه ببرند و در میان لشکریان تقسیم کنند.
یاران همه اسلحهها را برداشته و به سوی کوفه باز میگردند.
🔰ادامه دارد...
✍نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کشتی نجات خدا رسید...
دریابید وقت را...
طناب های جذبه ی حسینی از آسمان سرازیره؛ به این ريسمان چنگ بزنید...
🎙عارف بالله آیت الله یعقوب قائنی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 ماجرای توسل به مادر امام زمان امام زمان عج
👌 فوق العاده
شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ
کشتی نجات خدا رسید... دریابید وقت را... طناب های جذبه ی حسینی از آسمان سرازیره؛ به این ريسمان چنگ بز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ۲۸ رجب المرجب سالروز خروج کاروان سیدالشهدا(ع) از مدینه
وقتی که میرفتند دنیا گریه میکرد😭
شهر مدینه مثل زهرا گریه میکرد😭
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
#اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفرج
2_1152921504616453283.mp3
4.1M
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بیستم بهمن ماه
سالروز تولد بسیجی
شهید سید روح الله عجمیان
مبارک باد
چه روز خوبی بدنیا آمدی، در دهه فجر انقلاب اسلامی.
مادر و پدرت که عاشق روح الله خمینی بودند به همین مناسبت نامت را روح الله گذاشتند.
و چه خوب سربازی بودی برای امام روح الله خمینی و امام خامنه ای.
بهشت گوارایت.
برای همه ی ما دعا بفرمائید که ما هم عاقبت بخیر شویم مثل شهدا
«دعای روزجمعه آخر ماه رجب»
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 یا أجَلَّ مِن کُلِّ جلیل،
🔅 یا أکرَمَ مِن کُلِّ کریم،
🔹و یا أعَزَّ مِن کُلِّ عزیز ٍ
🔅أغِثنی یا غیاثَ المُستـَغیثینَ
🔹 بِفـَضلِکَ و جُودِکَ و کـَرَمِکَ
🔅و مُدَّ عُمرنا
🔹 وَهَب لـَنا مِن لـَدُنکَ عَمراً بـِالعافیـَةِ
🔅یا ذالجلال و الاکرام.
#أینالرجبیون 🌿
#ماه_رجب ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمیدانستیم از ظهورت چقدر فاصله داریم آقا
آه ، از جمعه بی تو گله داریم آقا
#غروب جمعه
#دلتنگی😭
🎙 #صابر_خراسانی
شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ
نمیدانستیم از ظهورت چقدر فاصله داریم آقا آه ، از جمعه بی تو گله داریم آقا #غروب جمعه #دلتنگی😭 🎙 #ص
✅باید بفهمیم که «لا مؤثر فی الوجود الا الله»
👌خدا هنرنماییاش را آغاز کرده، و بزودی جهان میفهمد که خدا یک نفری تمام روند #ظهور را کلید خواهد زد.💯
ما در زمان باقیمانده تا میتوانیم باید از فاصله میان خود و اماممان کم کنیم همین!
❤️ در دولت کریمه، نزدیکترین افراد به امام، شبیهترینشان به امام خواهند بود.
#بشارت
#امام_زمان
#آدینه_انتظار
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
31.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این جمعه هم گذشت!
مهر آمد و ...
مهربان نیامد
آن صاحبِ جان مان نیامد🕊💙
#امام_زمان
⭕️ از آیت الله ميرزا جواد آقا ملکی تبریزی سوال کردند :
آقا! چطور می شود یک عده در ماه مبارک #رمضان از این ماه #خسته می شوند و منتظرند زود تمام شود، اما یک عده به آن عشق می ورزند❗️
فرمودند: برای اینکه آنها در #ماه_رَجَب المُرَجَّب از گناه پاک نشدهاند !!
ماه رجب داره به آخر میرسه ...
خوشا به حال کسانی که قدر میدونن
#منتظران_موعود
⭕️ روزهای آخر کانال
#قسمت_اول
ابراهیم ابتدا به سراغ چند نفر از سالم ترها ڪه قدرت بدنی داشتند رفت. از آنها خواست تاسیم خاردارهای ڪف ڪانال را جمع آوری ڪنند. درڪف ڪانال چند ردیف سیم خاردار حلقوی قرار داشت. انجام این ڪار بدون هیچ گونه امڪانات برای بچه ها بسیار مشڪل بود.
ڪار بعدی ابراهیم جمع ڪردن شهدا از میان مجروحین و رزمندگان داخل ڪانال بود. قسمتی از ڪانال از بچه ها فاصله داشت و به خاطر شیب، در دید نبود. بچه ها با سختی بسیار، شهدا را به آنجا بردند. حمل پیڪر شهدا سخت نبود. بلڪه دل ڪندن ازرفقا، ڪار را بسیار سخت و طاقت فرسامی ڪرد.
شیرمردانی ڪه درمقابل دشمن، شجاعانه جنگیده بودند، اینڪ توان جا به جا ڪردن پیڪر دوستان شهیدشان را نداشتند! ڪسی با ڪسی حرف نمی زد. فقط قطرات اشڪ بود ڪه آرام آرام از گونه ها می چڪید. خاطرات شیرین روزهای باهم بودن، لحظه ای ما را آرام نمی گذاشت.
پس از انتقال شهدا به انتهای ڪانال، نوبت پیدا ڪردن جای امنی برای مجروحین بود. مجروحین ڪانال، تعدادشان زیاد بود. عده ای دست و پاهایشان قطع شده بود، عده ای هم بر اثر ترڪش و تیر، دل و روده هایشان بیرون ریخته بود.
نگاه جستجوگر ابراهیم به دنبال جایی بود ڪه بتواند مجروحین را از ترڪش خمپاره ها در امان نگه دارد. تنها جای مناسبی ڪه به ذهنش رسید، دیواره های ڪانال بود.
حالاڪانال ڪمی شرایط عادی پیدا ڪرده بود. درچهره هیچڪدام از علی اڪبرهای خمینی، نشان ضعف و ترس مشاهده نمی شد.
#قسمت_دوم
تنها صدایی ڪه سڪوت مرموز ڪانال رامی شڪست، نوای نوحه های ابراهیم بود. او با صدای زیبای خود، به یاران بی رمق ڪانال جان تازه ای می بخشید. زمزمه های ابراهیم، درمیان خون و جراحت و تشنگی و گرسنگی، آرامش بخش بود.
هنگام اذان ابراهیم، آن هایی ڪه هنوز اندڪی توان در بدن داشتند، خود را به دیوار ڪانال می رساندند تا با مدد دیوار از جا برخیزند و نماز را اقامه ڪنند. مجروحین اما با حالتی ملڪوتی تر، به سختی خود را به سمت قبله میچرخاندند و پیشانی خونین و زردشان را بر خاڪ ڪانال می گذاشتند.
در ڪانال بعد از اقامه ی نماز، شهید طاهری قرآن میخواند و حتی تفسیر میڪرد. هرڪس در گوشه ای دعایی را زمزمه می ڪرد و با خدای خود نجوا می ڪرد. زخمی ها مدام از فرط تشنگی ناله می زدند و آب طلب می ڪردند.
داخل ڪانال مرتب با خمپاره مورد هدف قرار میگرفت. پس از ڪاسته شدن آتش بعثی ها، ابراهیم همه بچه ها راجمع ڪرد و گفت: دیگر ڪانال، جای ماندن نیست. باید هر جور شده امشب به سمت تپه های دوقلو عقب نشینی ڪنیم.
آن روز حدود هفتاد مجروح بد حال داخل ڪانال بودند. هنگامی ڪه نیروها درحال پخش شدن بودند، نوجوانی ڪم سن و سال از ابراهیم سوال عجیبی پرسید: سرنوشت مجروحین چه میشود؟
همه بهت زده به اطرافیانشان نگاه میڪردند. ابراهیم به آن نوجوان گفت: شما نگران مجروحین نباشید،خودم پیش آن ها هستم. آن نوجوان باصلابت خاصی گفت: پس من هم می مانم و از مجروحین تا آخرین قطره خونم مراقبت می ڪنم.
تصمیم گیری سختی برای دیگران بود.
چهار روز تشنگی، گرسنگی، خستگی و محاصره، توان همه را بریده بود.
یڪی دیگر نیز در گوشه ای ازڪانال گفت: من هم می مانم. یڪباره تمام افراد، یڪ صدا فریاد ماندن سردادند.
📚ڪتاب سلام برابراهیم ۲
♻️ادامه دارد...