#تلنگر
شیعه محک خورد
خطر امروز #پزشکیان نیست.
خطر امروز #جهل_مردم است.
مگر میشود کسی کارکرد و عملکرد شهید رئیسی و دوران نکبت بار روحانی را دیده باشد و تفاوت را درک نکرده باشد؟
بله میشود!
همانطور که تفاوت علی(ع) و دیگران را دیدند ولی او را ۲۵ سال خانه نشین کردند.
هزینه #جهل این است که ۱۴۰۰ سال امام زمان را از دیده ها پنهان کرد.
مگر میشود قتل عام کودکان غزه را دید و بین امیر عبداللهیان عزیز و ظریف تفاوتی ندید؟
بله میشود!
همانطور که مسلم را دیدند؛
همانطور که عبدلله و رقیه و سکینه را دیدند...
امان از #جهل
در زیارت عاشورا نام تک تک افراد آورده شده ، یعنی خداوند ریزبینانه #جهل افراد را میبیند.
دنیا فانی و گذراست ولی محل امتحانها ست.
مراقب باش رفیق که در کارنامه ات چه مینویسند: #جهل یا #عقل
مراقب باش رفیق در عصر #جهش_بیداری از مردم و دانشجویان اروپایی و امریکایی عقب نمانی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر نگرانید
از شهید آوینی عزیز بشنوید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌این کلیپ رو صدبار باید دید!
🎙علامه مصباح ره:
اشتباه میکنید! نگاهِ خدا این نیست ...
🔺️نشست خبری پزشکیان امروز برگزار میشود
🔹نشست خبری رئیسجمهور منتخب ساعت ۱۵ با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی در سالن آمفیتئاتر اجلاس سران برگزار میشود.
💠همراهان گرامی کانال شهید ابراهیم هادی
🍃🌹ان شالله از فردا اول محرم چله زیارت عاشورا به نیابت از شهدا به نیت تعجیل در فرج مولایمان حضرت بقیه الله الاعظم روحنافداه خواهیم داشت.🌹🍃
🔹بزرگواران اسم شهید خانواده یا محله یا شهیدی که به ایشون اردات دارید بفرمایید تا ۴۰رو به نیابت از شهید شما زیارت عاشورا بخوانیم
ان شالله به حرمت خون شهدا خداوند فرج امام زمانمان را نزدیک بگرداند
🔹همراهان عزیز برای شرکت در چله زیارت عاشورا به این آیدی پیام بدهید.
@hady110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم تنفیذ شهید رئیسی 😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺چقدر شهید مطهری زیبا اشاره میکند...
دوستان جبهه انقلاب دقت کنید
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸🩸حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است
آرام باشید
الحمدلله علی کل حال. از مسیری که آمدیم ذرهای پشیمان نیستیم و از اینکه توفیق پیدا کردیم به وظیفه خود عمل کنیم خدای متعال را شاکریم. ما مامور به وظیفه بودیم و نه نتیجه. انقلاب عزیز ما از این فراز و نشیبها زیاد دیده است و این هم دفتر دیگری است در میان حکایتهای تلخ و شیرین انقلاب. انشاالله سایه رهبر عزیزمان مستدام.
به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست...
🎥 آرام باشید
وَعَسىٰ أَن تَكرَهوا شَيئًا وَهُوَ خَيرٌ لَكُم
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است
(سوره بقره آیه ۲۱۶)
آروم باش بنده خوب خدا
پزشکیان انتخاب رو برد! ناراحتی؟
تو که با حسن نیت تمام سعی وتلاش خودت رو کردی ودلت میخواست با آمدن جلیلی به اسلام وانقلاب ورهبری کمک کرده باشی
🔹
مژده بر تو ...
خدا شاهد هست که نیت تو پاک بود وتو به تکلیف شرعی خودت عمل کردی والان هم که ناراحت هستی غم تو بخاطر نگرانیت برای اسلام وانقلاب هست درسته؟
اما بدان! در پشت پرده این انتخابات حکمتی از خداوند قرار گرفته که ما بی خبریم ...
اگر قرار بود سعید جلیلی رای بیاره که خدا شهید رئیسی رو نمی برد ...🥺
قطعا ان شاءالله این انتخابات واین حوادث با مقدمات ظهور امام زمان (عج )ارتباط دارد که اکنون برای ما قابل ادراک نیست
به قهقهه مستانه کسانی که به ظاهر انتخابات رو برده اند نگاه نکن
غمگین مباش! غُر نزن ،سرزنش نکن استیکر افسردگی نفرست و اجر خودت رو کم نکن
چون ؛
این مملکت صاحب الزمان دارد
این مملکت بزرگتر دارد(یا امام رضا)
این مملکت ولی امری بزرگوار وصاحب آرامش دارد
این مملکت در پس پرده شهدایی چون سلیمانی دارد که دعا گو هستن
وبعداز همه اینها
این مملکت قانون اساسی ،مجلس انقلابی وسپاه مقتدر دارد
آرام باش، لبخند بزن ،پاشو به فکر عزاداری محرمت باش
شاید به زودی حکمت نتیجه این انتخابات رو فهمیدی ...
چیدمان مقدمات ظهور مدتهاست که آغاز شد و این واقعه قطعه ای از پازل آنست ان شالله...
سلام بر قاسم سلیمانی
سلام بر رئیسی ویارانش
تو وصیتش گفته هر کی زیارت عاشورا بخونه و از طرف من به سیدالشهدا ابراز ارادت کنه یا حاجتشو میگیرم یا اون دنیا براش جبران میکنم
امروز تولدشه، حتماً دستش بازتره...
نیت کنید از امشب تا پایان صفر به نیتش زیارت عاشورا بخونید و یا در مجالس اهل بیت شرکت کنید، ان شاء الله اونم براتون یا این دنیا یا اون دنیا جبران کنه
#شهید نوید صفری
تولدت مبارک برادرشهیدم ❤️
@shahid_ebrahim_hadi3
💠برادر شهیدمون نوید صفری معتقد بودن شهدا در زمان حیات هر مرامی داشته باشند بعداز شهادت هم همان طور خواهند بود
🔹آقا نوید در زمان حیات بسیار دستگیر و با مرام بود و برای رفاقت سنگ تمام می گذاشت ،ولی از زمان شهادت دستش بازتر شده و هر کاری بتونه برای دوست و رفقا انجام می ده
🔹شهید مدافع حرم آقا نوید صفری در تاریخ 16 تیر ماه سال 1365 دراستان تهران دیده به جهان گشود.
شهید نوید متاهل و تازه داماد بود و خطبه عقد شهید نوید صفری توسط رهبر معظم انقلاب (به صورت تلفنی) خوانده شد.
🔹از صفات بارز اخلاقی شهید احترام بسیار زیاد به پدر و مادر ، مودب و با حیا ، بسیار دلسوز ، اهل فکر و صبور ، شوخ طبع، بسیار کار راه انداز و توانمند بودند .
https://eitaa.com/Shahid_ebrahim_hadi3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃
تا دل نکنی شهید نمیشی.
❣شهید نوید صفری❣
˹@shahid_ebrahim_hadi3˼
هشدار هشدار.mp3
4.01M
🔔 مهم و فوری💯
📣 چند نکتۀ مهم و هشدار اساسی دربارۀ انتخابات
‼️ گوش کنید و به گوش بقیه برسونید.
🎙#محسن_عباسی_ولدی
🗳 #انتخابات
مداحی_آنلاین_شب_اول_محرم_سینه_زنت_آرزوشه_محمود_کریمی.mp3
5.02M
شب اول محرم
سینه زنت آرزوشه
محمود_کریمی🎙
شب_اول #محرم💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
❇️ آداب ورود به ماه محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ باذنالله؛ مشرف میشویم به ماه محرم...
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_سوم
💠 دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، قاتل جانم شده بود که هیاهویی از بیرون به گوشم رسید و از ترس تعرض #داعشیها دوباره انگشتم سمت ضامن رفت.
در به ضرب باز شد و چند نفر با هم وارد خانه شدند. از شدت ترس دلم میخواست در زمین فرو روم و هر چه بیشتر در خودم مچاله میشدم مبادا مرا ببینند و شنیدم میگفتند :«حرومزادهها هر چی زخمی و کشته داشتن، سر بریدن!» و دیگری هشدار داد :«حواست باشه زیر جنازه بمبگذاری نشده باشه!»
💠 از همین حرف باور کردم رؤیایم تعبیر شده و نیروهای #مردمی سر رسیدهاند که مقاومتم شکست و قامت شکستهترم را از پشت بشکهها بیرون کشیدم.
زخمی به بدنم نبود و دلم به قدری درد کشیده بود که دیگر توانی به تنم نمانده و در برابر نگاه خیره #رزمندگان فقط خودم را به سمتشان میکشیدم. یکی اسلحه را سمتم گرفت و دیگری فریاد زد :«تکون نخور!»
💠 نارنجکِ در دستم حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود، شاید میترسیدند #داعشی باشم و من نفسی برای دفاع از خود نداشتم که #نارنجک را روی زمین رها کردم، دستانم را به نشانه #تسلیم بالا بردم و نمیدانستم از کجای قصه باید بگویم که فقط اشک از چشمانم میچکید.
همه اسلحههایشان را به سمتم گرفته و یکی با نگرانی نهیب زد :«#انتحاری نباشه!» زیبایی و آرامش صورتشان به نظرم شبیه عباس و حیدر آمد که زخم دلم سر باز کرد، خونابه غم از چشمم جاری شد و هق هق گریه در گلویم شکست.
💠 با اسلحهای که به سمتم نشانه رفته بودند، مات ضجههایم شده و فهمیدند از این پیکر بیجان کاری برنمیآید که اشاره کردند از خانه خارج شوم.
دیگر قدمهایم را دنبال خودم روی زمین میکشیدم و میدیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم :«من اهل #آمرلی هستم.» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند :«پس اینجا چیکار میکنی؟»
💠 قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد :«با #داعش بودی؟» و من میدانستم حیدر روزی همرزمشان بوده که به سمتشان چرخیدم و #مظلومانه شهادت دادم :«من زن حیدرم، همونکه داعشیها #شهیدش کردن!»
ناباورانه نگاهم میکردند و یکی پرسید :«کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!» و دیگری دوباره بازخواستم کرد :«اینجا چی کار میکردی؟» با کف هر دو دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم :«همون که اول #اسیر شد و بعد...» و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بستهاش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم.
💠 کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی میدادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت :«ببرش سمت ماشین.» و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، #رزمندهای خم شد و با مهربانی خواهش کرد :«بلند شو خواهرم!»
با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازهام را روی زمین میکشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمیدانستم برایم چه حکمی کردهاند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم.
💠 در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست #محاصره آمرلی را هلهله میکردند، از شرم در خودم فرو رفته و میدیدم همه با تعجب به این زن تنها نگاه میکنند که حتی جرأت نمیکردم سرم را بالا بیاورم.
از پشت شیشه ماشین تابش خورشید آتشم میزد و این جشن #آزادی بدون حیدر و عباس و عمو، بیشتر جگرم را میسوزاند که باران اشکم جاری شد و صدایی در سکوتم نشست :«نرجس!»
💠 سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه میدیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه #عاشقش به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه میلرزید.
یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانهام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که #نگران حالم نفسش به تپش افتاد :«نرجس! تو اینجا چیکار میکنی؟»
💠 باورم نمیشد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریههایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را میشنوم و حرارت سرانگشت #عاشقش را روی صورتم حس میکنم.
با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را بوسه میزدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد