eitaa logo
کانال روشنگری شهید ایوب رمضانی
128 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
20.3هزار ویدیو
30 فایل
این کانال پاسخگوی سوالات سیاسی و روشنگری مبانی دینی و بصیرت افزایی و مشاوره می باشد. جهت ارسال سوالات و ارتباط با اساتید به آیدی زیر مراجعه شود :👇 @ramezani_46
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهدای ایران
23.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹اگر از گناه ، هست که باشی و اگر آشنایی، درهای بهشت میشوی و اگر با تقوا پیشه کنی دلها می شوی ... . ۲۲ اسفند روز شهید گرامیباد 🌷🌷🌷 🎥 : زیبای اجرای حاج صادق آهنگران و استاد در خطه ی لاله خیز ... . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
. ♻️ درس شهید بهشتی به مسئولین و روحانیون مشهور 🔰حمید رسایی:در دوره نمایندگی افراد زیادی مراجعه می‌کردند تا عضو هیأت امناء یا هیأت مدیره مؤسسه فرهنگی آنها یا خیریه‌ای که زده‌آن بشوم. هیچ وقت این پیشنهادات را نپذیرفتم. دلیلش هم روشن بود که یا از نیّت پیشنهاد دهندگان اطلاع نداشتم یا انجام این امور را دست و پا گیر وظایف اصلی‌ام می‌دانستم. در اتفاقات اخیر رخ داده پیرامون آیت الله صدیقی، مطالعه این خاطره مرتبط با شهید بهشتی که یکی از نزدیکان شهید نقل کرده خالی از لطف نیست. دو نفر از دوستان که یکی از روحانیون معروف و دیگری از بازاریان مبارز بود در یک کار اقتصادی با هم شریک شده بودند که در اثنا، اختلاف حساب معتنابهی پیدا کردند و با هم درگیر شدند. حقیر تلاش زیادی برای اصلاح فیمابین آنان به عمل آوردم ولی توفیقی حاصل نشد. نهایتاً توافق شد موضوع را نزد شهید آیت الله بهشتی مطرح کنند و قضاوت ایشان را بپذیرند. عازم تهران شدیم و شب منزل آقای بهشتی رفتیم. منزل ایشان در منطقه روبروی حسینیه ارشاد بود که در آن موقع هنوز بخش عمده آن زمین‌های بایر بود. این اولین بار بود که به خانه آقای بهشتی در این منطقه می‌رفتم، خانه‌ای نقلی، تمیز، مرتب و در عین حال ساده. فرش آن موکت بود اما از نظافت می‌درخشید. زندگی و سر و وضع او مثل امام ساده، مرتب و نظیف بود. بهشتی مصداقی از این آیه قرآنی بود که «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف»(بقره/۲۷۳) نه مانند کسانی که دارایند اما خود را و می‌نمایانند! بعد از پذیرایی مختصر و احوالپرسی، موضوع دعوا به تفصیل بیان شد و شخص عالِم که از دوستان صمیمی شهید بهشتی بود، مطمئن بود که ایشان به نفع او قضاوت خواهد کرد؛ اما شهید بزرگوار به جای این که وارد این معرکه شود، با آن بیان مخصوص به خود داستانی را نقل کرد به این مضمون: دوستانی که شرکت عمرانی را تأسیس کرده بودند نزد من آمدند و گفتند می‌خواهیم برای برکت این شرکت، شما هم سهامدار شوید. گفتم ما طلبه هستیم و سرباز امام زمان عج، مناسب نیست که در این مقولات وارد شویم؛ رزّاق خداست و اگر برای او کار کنیم، روزی ما را خودش می‌رساند. آن گاه که دیدند اصرار آنها نتیجه نداد، تصور کردند انکار من ممکن است برای این باشد که سرمایه‌ای برای مشارکت ندارم لذا پیشنهاد کردند که شما لازم نیست سرمایه گذاری کنید ما خودمان کل سرمایه شرکت را تأمین می‌کنیم، فقط قبول کنید که درصدی از سهام به نام شما شود و سود آن را تقدیمتان کنیم. باز هم به آنها جواب منفی دادم و استدلال کردم دلیل نپذیرفتن صرفاً به خاطر داشتن یا نداشتن سرمایه نیست و اصولاً قصد ندارم در این نوع مسائل وارد شوم؛ اما آن دوستان به اصرار خود ادامه دادند و این بار پیشنهاد کردند که شما شریک شوید و سود آن را نه برای خودتان که برای پیشبرد نهضت و ترویج اسلام صرف کنید. باز هم نپذیرفتم و نهایتاً گفتند ما آماده هستیم بدون اینکه شما آورده‌ای در شرکت داشته باشید، بخشی از شرکت را به نام شما کنیم و صرفاً سود آن را برای مصارف عام المنفعه نهضت در اختیار شما قرار می‌گیرد. اما سرانجام به هیچ نوع، واردشدن در امور اقتصادی به خاطر حفظ زی طلبگی‌ ام نپذیرفتم. با نقل این ماجرا و ملاحظه علو طبع آیت الله بهشتی، طرفین دعوا در خود فرو رفتند و از مطرح کردن یک دعوا بر سر مسائل مادی در محضر ایشان منفعل شدند و مخصوصاً آن که روحانی بود، پاسخی مضاعف را دریافت کرد. شهید مظلوم آیت الله دکتر 📚 کتاب (سیره شهید دکتر بهشتی) ص۱۴۸ 🔺برای دیدن تحلیل‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «رجعت کنندگان» 👤 حجت‌الاسلام ▫️ کُد امام صادق برای شیعیان.‌.. 🔅 برای ظهور خودتو تربیت کن حتی اگه ظهور در زمان تو رخ نداد.. ➖➖➖➖➖➖➖ امـــــامـ زمـــانـــے شــــو 🆔 @montazerane_zohour
زنده ماند ... بچه‌ها! گریه نکنید ✍️دوستی نوشته بود شدیم، با خودم گفتم دشمن نمی‌داند چه شد و الا شاد نمیشد. حالا دیگر با هم می‌کند، خون کارها میکند، چه کارهایی؟ 🌹مثلا بی خیال‌ترین آدمهایی که در هیچ هم شرکت نکرده بودند، خبر را می‌شنوند، بعد می‌گویند آنجا چه میکرد؟ داشت می‌کرد؟ می‌خواست چه پروژه‌هایی را افتتاح کند؟ حین خدمت به مردم شهید شد؟ بعد مثل آنها که می‌پرسیدند مگر علی علیه السلام نماز می‌خواند که در محراب شهید شد، با خود می‌پرسد مگر خدمت می‌کنند؟ آنگاه سرش را از سمت بی بی سی می‌چرخاند به سمت و و بعد کمی تامل می‌کند. رابطه مردم با و همه این حرم بعد از این خون تفاوت می‌کند. حتی آنانکه هیچ وقت نبودند ، مثل زائرانی که یک خادم دوست داشتنی حرم، دستشان را می‌گیرد و میبردشان زیارت. 🌹خون خون ، نمی‌دانید چه معجزه‌ای می‌کند، وقتی شهید شد، خیلی ها برای گریه کردند، اما امان از الطاف خفیه خدا، خونش را چرخاند، از سمت همه گمراهی‌ها و کاستی‌ها که غصهاش را می‌خورد به سمت امام. مثل خون حاج آقا مصطفی که در و پر کشید و دست ایران را در دست پدر و امامش گذاشت، مثل آقای رئیس دولت مردمی، وقتی دید دشمن، ذهن خیلی‌ها را نسبت به مدیران ما خراب کرده، آستین بالا زد و با خون پیوندمان داد به همه که است. که باور کنیم از شؤون به خیری خدمت به این است. نمی‌دانید خون چطور همه گمراهی‌ها و کاستی‌ها را می‌شوید و می‌برد. چه خادمی با کلاسی. چه خادمی جذابی. 🌹راست می‌گفتند بیشتر نداشت، به عدد لایه‌های عالم، الله الذي خلق السماوات والأرض وما بينهما في أيام ثم استوى على العرش حالا بنشینند و تماشا کنند کسی که تا سواد دارد چقدر قدرت دارد "العلم سلطان"، ببینید چه می‌کند. هر چه یک عده داد زدند آیت الله است، دکتر است، دروغ نگویید، نه اینها همه پاسخهای ناقصی بود، نه او پرکشید تا عرش، عرش امام رضاع، راضیةً مرضيةً. تا نشان دهد این حرم چقدر بالا است. 🌹با آل هاشم رفت امام جمعه‌ای با بالاترین ، با امیرعبداللهیان رفت که طعم انقلابی جمهوری اسلامی را بالاخره به ما چشاند، به قول اسماعیل هنیه، وزیر خارجه کل هم بود همزمان، چقدر زیبا همه چیز طراحی شده، چقدر پر معنا، چقدر آموزنده. 🌹برای مظلومیتش گریه نکنید، وقتی در مناظره‌ها تهمت به او می‌زدند و او که سینه اش پر از اسرار بود، بلد نبود آبرو ببرد، برای مظلومیتش گریه نکنید وقتی رییس تنها دولتی بود که هر چه متهمش می‌کردند به دروغ، نمی‌کرد، برای مظلومیتش گریه نکنید، وقتی در میان و ، آرام و بیصدا کار می‌کرد و دست رهبرش را پر می‌کرد از در همان ایام، برای مظلومیتش گریه نکنید وقتی کنار پیرمرد و پیرزن می‌نشست و درد دلهایشان را می‌شنید انگار خادمی زائران این حرم در ذات او بود. او بود، اصلا مومن مظلوم است. اما حالا ببینید اخلاص و خدمت با هم چه میکند! برای یک کشور و یک مدیر. آبروی مدیران نظام شد، آبروی حوزه‌های علمیه شد، با همان عبا و عمامه خاکی‌اش، که حالا سوخته و غرق گل و لای شده و غرق خون شده.😭 🌹یا امام رضا! "قربون کبوترای حرمت" برکتی به این بده که هر آنچه از این الطاف خفیه، قرار بود گیر این مردم مظلوم بیاید، صدها چندان شود🤲 راستی سر ظهر پر کشید کنار گنبدتان از او بپرس ""؟ احتمالا لبخندی می‌زند بعد می‌گوید نه آقا جان، نخوردم ، ولی اول مردم. اول آن که دست به دعا برداشته بود، اول آن معصوم که در حرم میدود، اول آن خانم کشف حجاب کرده که در بغلش سگ گرفته و خیال می‌کند اینطوری با کلاس شده، اول آن آقایی که تهمت بی سوادی به من زد تا برای خود آبرو جمع کند، اول آن قلم به دستی که می‌نوشت و ناخواسته کردن# مردم را پیش می‌برد. اول آن ها که نمی‌دانستند زندگی در حرمی به نام ایران، زندگی در صحن است و حالا باز طبق معمول غذای حضرتی هست، به همه هم می‌رسد. بفرمایید بسم الله. 🌹گریه نکنید بچه‌ها! به قول امام رضاع، یابن الشبیب ان کنت باکیا لشئ فابک للحسین؛ "خواستید گریه کنید، برای آن مظلومی گریه کنید که وقتی زمین خورد، سی هزار نفر دور پیکرش هلهله کردند" دشمن شاد شد ولی آنها نمی‌دانستند او چطور با خونش صحنه را زیر و زبر میکند و تاریخ میسازد برای آن که و اصحابش هم مثل خودش و فرزندانش است. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی "اصحاب الحسین"✋️
🔴برای من آن ۱۱ میلیون انسانی مهم هستند که رأی دادند ♦️خاطرات سال ۹۰ آقای رفیق دوست: ما از جمله کسانی بودیم که از اول با بنی‌صدر مخالف بودیم. وقتی بنی‌صدر انتخاب شد و بعد قوا را به ایشان دادند بیشتر شد. شورای فرماندهی سپاه هرچند وقت یک دفعه به ملاقات امام می‌رفت و این سیر را طی کردیم. یک بار رفتیم گفتیم: بنی‌صدر با است. امام فرمودند: شما بروید از ایشان اطاعت کنید. دفعه بعد می‌رفتیم می‌گفتیم بنی‌صدر در مورد . امام می‌فرمودند: . همین‌طور آمدیم جلو تا اینکه یکی از فرماندهان سپاه بنام ، شد و به امام گفت: اصلا این بنی‌صدر نیست. امام گفت: اگر این را باید . ♦️ تا اینکه ما یک نفر را در دفتر بنی‌صدر . بعد از مدتی آن آدم، ۱۰، ۱۵ ورق کاغذ کپی شده برای ما آورد. این ۱۰، ۱۵ ورق کاغذ مربوط به یک بود. این بود: چگونه را در میان مردم از بین ببریم. بحث‌های مفصلی شده بود. قرار گذاشته بودند یک صفحه‌ای در روزنامه انقلاب اسلامی باز کنند، به عنوان انتقاد مردم از مسئولین. بعد را بنویسند و به آقایان و و کنند، بعد بروند سراغ آقای و بعد از آن برسند به امام خمینی. موقعی که این نامه به دست ما رسید، ۱۰، ۱۵ روز بود این شده بود و انتقادات از این آقایان چاپ شد. ♦️ من و آقای این نامه را برداشتیم و با هم رفتیم خدمت امام خمینی. نامه را به امام دادیم. امام را کردند و نامه را تمام و کمال خواندند. بعد رو به ما کردند و گفتند: بروید از آقای کنید. نامه را هم گذاشتند کنار. ♦️چند وقت بعد من دوباره ملاقات خصوصی گرفتم و رفتم پیش امام. من به امام گفتم: شما آقایان بهشتی، خامنه‌ای، رفسنجانی را خوب می‌شناسید. اینکه بنی‌صدر این قدر به این‌ها ظلم می‌کند و شما کماکان از بنی‌صدر حمایت می‌کنید... تا من این را گفتم حرف من را قطع کرد و گفت: من از بنی‌صدر . من حتی به بنی‌صدر هم ، برای من مهم نیست، برای من آن مهم هستند که به بنی‌صدر رأی دادند روزی که آن‌ها رأیشان را از بنی‌صدر بگیرند، هرچه به او داده‌ام، از او پس می‌گیرم 🥷🥷🥷🥷🥷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷