eitaa logo
شهیدانه زیستن ۲
113 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
12 فایل
فریبرز Shahidaneh_Zistan2
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر کمتر دیده شده از فرمانده لشکر۲۷ حضرت‌رسولﷺ در جبهه‌ های غرب هدیه به روح مطهر شهید
شهیدعلی مدد ابراهیمی مرزیکلا ❤️مادرشهید: در کردستان و در آن هوای سرد، لباس خود را به نیروهای تحت امرش می‌داد تا گرم شوند.در آخرین مرخصی‌اش، در برداشت شالی به من و پدرش کمک کرد. او همه کیسه‌های برنج را به تنهایی در پشت‌بام خانه انبار کرد. گفتم: پسرم! ان‌شاءالله این محصول خرج دامادی‌ات شود! اما خواست خدا این بود که صرف مراسم شهادتش شود. عکس آن روز علی‌مدد درکنار پدرش و دیگر شالیکاران، آخرین یادگاری به‌جامانده از اوست. 🌹زمان کارگر،همرزم شهید: هرگز بدون وضو لباس پاسداری نمی‌پوشید؛ چراکه احترام خاصی نسبت به آن قائل بود. آن زمان که کسی در کردستان با لباس سپاه تردد نمی‌کرد، او به این لباس عشق می‌ورزید و با همین پوشش، در آن‌جا حاضر می‌شد.و سرانجام، علی‌مدد در 62/5/30 در شهرك اشتهاردكردستان به فیض والای شهادت نائل آمد و پيكر پاکش در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد. هدیه به روح مطهر شهید
📃 بخشی از وصیتنامه شهید همت: مادرجان، به خاطر داري که من براي يک اطلاعيه حاضر بودم بميرم؟ ♦️کلام او الهام‌بخش روح پرفتوح اسلام در سينه و وجود گنديده من بوده و هست. 🌹اگر افتخار شهادت داشتم از امام بخواهيد برايم دعا کنند تا شايد خدا من روسياه را در درگاه با عظمتش به عنوان يک شهيد بپذيرد. هدیه به روح مطهر شهید
8.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو بگو که آیا این تصاویر واقعی ترند یا روزهایی که من و تو واماندگان از قافله عشق یکی پس از دیگری می گذرانیم … 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا م ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
⚪️ نهم مرداد 1367 - سالروز شهادت رزمنده تخریبچی، اسماعیل خوش سیر ☝️📷 شهید خوش سیر، بر سر مزار سردار شهید تخریب و مهندسی لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) 🔹 امامزاده علی اکبر (ع) - چیذر تهران 🌴 دوران ▫️ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 💠 شهید اسماعیل خوش سیر ▫️در یکم فروردین 1346، در شهرستان ری دیده به جهان گشود. پدرش سلیمان، فروشنده دوره گرد بود. او در نهم مرداد 1367 (پایان جنگ) (ایام عید قربان سال 67) به شهادت رسید و پیکر مطهرش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. برادرش ابراهیم نیز در عملیات کربلای پنج به شهادت رسیده بود.
سرهایی که از لبه خاکریز بلندتر است در تیررسِ فرشته‌ های خداست ...
شهید سید جمال الدین اصحابی: 🌹با سلام و درود بر مهدی صاحب الزمان و نائب بر حقش خمینی کبیر این قلب تپنده مستضعفان جهان این بت شکن. عصر منجی نسل اروحنا له الفدا و رزمندگان اسلامی که جان و مال زندگی زن و بچه را رها کرده و با ایثارگری خودشان قلب دشمن را از ترس متوقف ساختند و پدر و مادر و بستگانم که راهنمائی این بنده حقیر کوشیدند. ای مردم غیور ایران! 🌺از شما می خواهم که همانند مردم کوفه نباشید که امام را تنها بگذارید و این منافقین (ستون پنجم) کوردل می خواهند بین اسلام و روحانیت جدائی بیندازند و جدائی بین نماز و روحانیت یعنی روی آوردن به کفر و نفاق که امام عزیزمان صریحاً می فرمایند: اسلام و روحانیت همانند کشور بدون طبیب است. ای پدر و مادر و بستگانم! در مردن من گریه نکنید زیرا از گریه شما دشمن سوء استفاده می کند. ای اهل محله هوشیار باشید که بعدا از شهید شدن من وصیت می کنم که هر شب جمعه به دیدار خانواده های شهدا رفته و مراسم وحدت آفرین کمیل را برگزار کنید. لحظات اولیه شهادت شهید سید جمال اصحابی ، زنده یاد جانباز و آزاده گرامی محمد حسین منصف کنار پیکر شهید عکاس : حاج مهدی کردانی هدیه به روح مطهر شهید
درادامه عملیات رمضان،به کانال پرورش ماهی رفتیم؛درمنطقه بودم که به اندازه چشم بهم زدنی،بالگردعراقی بالای سرما آمد و آتش ریخت،درهمین حمله 8نفراز رزمنده‌ها شهیدشدند.یکی از رزمنده‌ها سمت چپ صورتش کاملاً ازبین رفته بود.یکی دیگر از رزمنده‌ها که می‌خواست باموتورسیکلت برای همرزمانش آب ببرد،درهمین حمله با شهادت رسیدکه ظرف آب آن هم بخون آغشته شد. رزمنده‌ها با دیدن این صحنه سریع خودشان رابه رزمنده‌هایی رساندندکه هدف شلیک قرارگرفتند،تابتوانندآنها رانجات دهنداما این رزمنده‌ها بشهادت رسیده بودند. منهم هاج و واج مانده بودم که دریک چشم بهم زدنی کسانیکه جلوی چشمم راه می‌رفتند،شهیدشدند.تنها کاری که می‌توانستم انجام بدهم این بودکه دوربینم را دستم بگیرم و از این صحنه عکسبرداری کنم. شرایط سختی حاکم بود؛تانک‌ها به سمت نیروهای ما می‌آمدند.درهمین لحظات یک خودروی وانت داشت به عقب برمی‌گشت؛ازفرصت استفاده کردم وبلافاصله خودم را به پشت آن رساندم ومنطقه را ترک کردیم.بعداً شنیدم رزمنده‌هایی که در آن منطقه مانده بودند،به اسارت عراقی‌ها درآمدند. ✍🏻 عکاس دفاع مقدس امیرعلی جوادیان هدیه به روح مطهر شهید
🌴 حاج قاسم سلیمانی : وقتی برای آیت الله بهاءالدینی تعریف کردم که 🌷شهید حسینعلی عالی🌷 شب عملیات روی سیم‌های خاردار خوابید تا بچه‌ها ازمعبر عبور کنند،ایشان بیش از 10 دقیقه گریه کردند😭 هدیه به روح مطهر شهید
هنوز سیزده سالش هم تمام نشده بود خانه‌ی شان حیاط بزرگی داشت شب‌ها می‌ترسید تنهایی بیرون برود از بچگی ترس خاصی از تاریکی داشت. خبرِ شهادت بچه‌های مسجد یکی یکی می‌ رسید؛ بی‌ طاقت شده بود.... مادر را به زور راضی کرد و رفت! دوستانش می‌گفتند : رفته بود گردان تخریب! امیدِ یک عملیات بودن... تاریکی مطلق... وسط مین‌های آدم خوار با مرگ بازی کردن ، دلِ شیر می‌خواست....
این آرامشت ، نصیب دل ما ...💔