eitaa logo
شهیدستان
235 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
8 فایل
عزیزان این کانال جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز ایجاد شده است ، شما با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندهید . ارتباط با خادمین کانال : @SadatSaeed @sarbazam1355
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 سالروز شهادت آیت الله سید محمد رضا سعیدی مامور ساواک گفت سعیدی را می کشیم تا نشانی از او باقی نماند. اما خداوند چیز دیگری رقم زد. سال ۴۹ او را در ۴۱ سالگی به شهادت رساندند ایشان ۵ پسر و ۴ دختر داشت‌که وصیت کرد همگی اهل علم شوند. پسر اول سیدمحمد امام جمعه فعلی قم است پسر دوم سیدحسن از مدرسین حوزه پسر سوم سید حسین به شهادت رسید سید محسن و سید روح الله هم از علمای حوزه اند. دو نفر از پسرها جزو خبرگان اند. داماد اول نیز آیت الله غروی است که دو فرزندش در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند. داماد دوم نیز سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران و... ✍بعضیها عمرشون کوتاه اما بابرکت هست. مزار شهید آیت الله سعیدی در قبرستان وادی السلام قم واقع در محله خاک فرج است. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈• لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
🌺به نقل از خواهر شهید : وقتی از سفر کربلا برگشت مادر پرسیده بود چه چیزی از امام حسین(ع) خواستی؟ مجید گفته بود: یک نگاه به حضرت ابالفضل(ع) کردم و یه نگاه به گنبد امام حسین(ع) و گفتم آدمم کنید. 🌷 🕊️ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈• لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
ابوالفضل بوی شهادت می‌داد 🌹 برادر شهید در ادامه می‌گوید: من در طول عمرم دو بار شدیدا غبطه خوردم، یک بار زمانی بود که آقا ابوالفضل برای خداحافظی زنگ زده بود انگار سند دنیا را به ابوالفضل داده بودند که اگر نرود همه چیزش را از دست می‌دهد تمام وجودش پر کشیده بود. خانواده و دوستان می‌گفتند ابوالفضل بوی شهادت می‌دهد حتی بچه محل‌ها می‌گفتند ابوالفضل نوربالا می‌زند. هیچ وقت لفظ شهادت از دهان ابوالفضل نمی‌افتاد. همیشه می‌گفت از خانواده ما بالاخره یکی شهید می‌شود که من هستم. عاشق شهادت بود. ابوالفضل ثابت کرد که مرید واقعی و فدایی حضرت آقا است.ولایت، خط قرمز خانواده ماست. همه خانواده ما حاضر هستند که جان خود را فدای رهبر انقلاب کنند. ابوالفضل هم این گونه بود؛ ابوالفضل عاشق حضرت آقا بود. ابوالفضل ما اولین شهید مدافع حرم محله بیسیم (طیب) است. او با شهادتش به محله ما و به همه ما عزت داد. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈• لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
دخترا تو آغوش باباشون راحت میخوابن... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈• لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم 🌹 خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد. 🔺وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور می کردم. سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🌹حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! 🌹بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... 🌹 🕊 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈• لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
🔴 آرزو به دل یادمان باشد این حدود صد نفر شهید جدید در ، قبل از شهادت بی صبرانه منتظر عملیات ما بودند ... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈• لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
هر شب که به خانه می آمد وضو می گرفت و مقابل عکس بزرگی از بین الحرمین کربلا زیارت عاشورا می خواند و سجده شکر می کرد❤️ و در جواب سؤال همسرش می گفت مادرم گفته زیاد سجده شکر کن. علاقه خاصی به اهل بیت (علیهم السلام) داشت. خودش مداحی می کرد و روضه می خواند. هیئتی راه اندازی کرده بود و زیارت عاشورا و سینه زنی داشتند. توسل هایی داشتند که بعضاً من در آنها مانده بودم. همواره با دوستان در کنار مزار شهدای گمنام بود. می خواست بنشیند. و می گفت: بسم الله الرحمن الرحیم باذن الله و باذن علی بن موسی الرضا (علیه السلام).✨ به اهل بیت (علیهم السلام) و مخصوصاً حضرت رضا (علیه السلام) ارادت و علاقه خاصی داشت. مهریه همسرش را هشت نیم سکه به نیت امام رضا (علیه السلام) قرار داده بود💍 زیارت امام زاده شاه عبدالعظیم را ترک نمی کرد. شهید علاقه ای به مقام معظم رهبری داشت. همواره می گفت حضرت آقا، یا مقام معظم رهبری یا مقام عظمای ولایت. هیچگاه نشنیدیم بگوید رهبری یا رهبر انقلاب. با تمام وجود عاشق رهبر بود❤️ و در وصیتنامه خویش از عبارت «روحی فداه» درباره ایشان یاد می کند و در آخرین سطر وصیت نامه می نویسد: «سلام مرا به رهبر عزیزم آیت الله خامنه ای روحی فداه برسانید» شهید حسین غفاری نژاد🌹 شهادت 26 مرداد 89 پنج‌روز دیگر... شادی روحشون صلوات 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈• لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
✍️ پروردگارا این منت را بر سر ما بگذار تا با دستان ما این غده سرطانی ریشه کن شود. ‏⁧ ⁩ پ‌ن: تصویر اجساد شهدای حملۀ هوایی رژیم صهیونیستی به مدرسۀ تابعین در محلۀ الدرج شهر غزه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈• لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
!! 🌷عملیات والفجر ۹ بود، اوایل فروردین ۱۳۶۵، ارتفاعات شمال غرب عراق. در حال مبارزه ای جانانه بودیم که خمپاره ای مهمانمان شد و ترکش های کوچک آهنی اش به یادگار بر بدنم نشست. از ناحیه‌ی سر و پا زخم برداشتم. بچه ها مجبور به عقب نشینی شدند و من ماندم. 🌷سردی هوا آزارم می‌داد، آن‌هم در ارتفاعات سخت و پر سوز! حس کردم دست‌هایم از شدت سرما قادر به تکان خورن نیستند. از آن‌طرف، خونی که از پای زخمی ام بر زمین می‌ریخت حسابی گرم بود، ترجیح دادم دست های سردم را با خون داغم گرم کنم. حرارت مطبوعی بر جانم دوید!! 🌷لحظات همچنان می‌گذشتند.... در حالت نیمه بیهوشی دیدم عده ای جلو می‌آیند و به من نزدیک می‌شوند. فکر کردم بچه های خودی‌اند، برایشان دست تکان دادم، نزدیک‌تر که شدند شنیدم که عربی حرف می‌زنند، و بدین ترتیب اسیر شدم.... 🌹 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈• لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯