🔰داود مربی نوجوانان مسجد بود و شاگرد حاجی علمايي (رزمي) و خادم حرم شاه عبدالعظيم بود.
داود به عراق رفت و بعد یمدت برگشت. دوباره رفت عراق و حدود 2 ماه كسي از او خبري نداشت همه نگرانش بودند، اما برگشت.
كلا آدم شوخ طبعي بود هميشه شوخي و خنده اش به راه بود. بار دوم كه از عراق برگشت فرق كرده بود و ديگر از آن همه شوخ طبعي چيزي مشاهده نمیشد. پريشان و نگران بود...!
بار سوم كه رفت ديگر برنگشت..!!!
يكي از همرزمانش يك شب آمد مسجد گفت داود را كشتند.
همه فكر كردند شوخي میكند. اما قسم خورد گفت: در درگيري نجف با آمريكايیها كه قصد ورود ادوات نظامي به داخل حرم اميرالمومنين (ع) را داشتند، درگير شديم. داود هم شهيد شد. گفتند پيكرش چي شد؟جواب نداد...
پيكرش در جوار اميرالمومنين در وادي السلام نجف خاك شد. يكی از همرزمانش كه جانباز شده است میگفت: در عراق كه بوديم بهش گفتم چه آرزويي داری؟ جواب داد مثل سيد الشهدا وقتي شهيد مي شوم سر در بدن نداشته باشم و مانند شهدای گمنام جنازه ام برنگردد..!
✨#سالروز_شهادت
🕊شهیدمدافعحرم امیرالمومنین
🕊#داود_اسماعیلی
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush